پاسخ به:مشاعره بهـــــاری
تو از دم ولادت ، محو جمال یاری معتکف و دربند ، ماه رخ دلداری
آمدی ای دلربای نازنین
روی ماهت قبله ی اهل یقین
نمکِ زندگی و سفره ی ما هست علی
بی علی از سَرِ این سفره نمک خواهد رفت
مهدی مقیمی
نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا كند **** قسم به ذات كبریا، ز یُمن مرتضى كند
تابوت من، بهشت تنم را بیاورید باید حسین را به علمدار بسپرم
مصطفی بخوان به نام آفتاب
مصطفی بخوان به نام اهل حق
نون و القلم ، به مکتب آمدی
نانوشته ها ورق ورق ورق
قرآن بجز ثنای علی سوره ای نداشت توحید و حمد و ناس و نسا، مدحِ حیدر است
مجتبی خرسندی
تا بسوزد تیرگی از غار بیرون آ محمد
از چه بردی سر به کوه و گفته ای ترک وطن را
انبیا لحظه تقدیس، علی می گویند زحل و زهره و بِرْجیٖس، علی می گویند
احمد علوی
در دل سخت ترین معرکه ها هستی تو بین دو «ل» همان «ن» لنا هستی تو ای که قربانی چشمان تو شد اسمائیل دست در حلقه گیسوی تو زد میکائیل
ما که از دودمان سلمانیم
از عنایات تو مسلمانیم
مصطفی بخوان و مصطفی بخوان
مست حق تویی،جهان چه مستحق
در سکوت چشمهای منتظر
در قنوت دستهای بی رمق