پاسخ به:مشاعره بهـــــاری
تو صد چو مرا داری، من مثل تو را هرگز دست از تو نشویم باز، هرگز، به خدا هرگز
از فرش گشایم پر؟ وز عرش برآرم سر؟ در خُلْد گذارم پا؟ بی مهر شما هرگز
غلامرضا سازگار
زهى جلال كه در روى خون گرفته او
به چشم اهل نظر صورت خدا پيداست
مگر نه خوردن خاك آمده به شرع حرام
چه حكمتى است، چرا تربت حسين شفاست؟
تـو گـل سرسبـد گلشـن کشتـی نجــاتی رخ گـل انداختــه از بوسـۀ مصباح هدایت
گــره از کـار فـروبستــۀ عالم تـو گشایی گر چه بسته است به زنجیر، ید عقدهگشایت
تن ندهد جز به فدايى شدن
كشته گيسوى پريشان تو
آب نبندد به خيامت غلام
تا كه نلرزد تن طفلان تو
ميان طاق دو ابروى او گره انداخت
از آن دو تيغ گره خورده باد و طوفان ساخت
خدا براى حماسه دلاورى آورد
براى شير خدا شير ديگرى آورد
دل دادهإیم، در پی هر در نمیرویم حُرِّ توإیم، خانهی دیگر نمیرویم
حامد جولا زاده
ملك وسيع حق،يم عفو عنايت است
لبريز،آسمان ز فروغ ولايت است
هر سوره اى كه مى نگرم صورت حسين
اين نور، همچو نور خدا بى نهايت است
تا روز محشر پرچمت بالاست عباس مدیون کام خشک تو دریاست عباس گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است. اما به باطن مادرت زهراست عباس
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
سوسنش سیم سپید از باغ بردارد همی باز همچون عارض خوبان زمین اخضر شود
در هواى مجلس جمشید عهد
غلغل اندر طارم اعلى زدند
باد نوروزش همایون کاین ندا
قدسیان در عالم بالا زدند
دلتنگ ز غربتیم و شادان باشیم از آنکه درست عهد و پیمان باشیم بادا که چو نوروز رسد دیگر بار با سفرهی هفت سین در ایران باشیم
ملك وجود بسته به يك تار موى او
گل كرده بوسه هاى محمد به روى او
اين است كعبه اى كه تمامى كاينات
بگرفته اند دست توسل به سوى او
و اینک خودِ خودِ بهار خمر من و خمار من، باغ من و بهار من خواب من و قرار من بی تو به سر نمی شود
دوتا بازو به دنیا آمده نامش اباالفضل است دوتا ابرو که وقت رزم پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر اگر وامی گرفته ضامن وامش اباالفضل است