0

قصه حضرت ایوب

 
saraalighanbari1360
saraalighanbari1360
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1389 
تعداد پست ها : 9838
محل سکونت : fars

قصه حضرت ایوب

قصه حضرت ایوب

ایوب در یکی از نواحی شام به نام بثنه زندگی می کرده است و ۷ سال در آن شهر به عبادت و پرستش خداوند مردم را تبلیغ می نموده و فقط سرانجام ۳ نفر دعوت او را اجابت نموده اند. وی یکی از پیامبران است که قرآن نبوت و پیامبری او را بیان کرده است. او فردی مهربان و با تقوا بوده و در مهمان نوازی شهرت داشته و قوم خود را به پرستش خدا دعوت می نموده است.
ایشان دارای مال فراوانی بوده و دارای خدمه و حشم فراوانی بوده است.

قصه حضرت ایوب

اوقاتی بر او گذشت که همه اموال خود را از دست داد و به انواع بلایا و امراض مبتلا گشت و جز زبانش که به ذکر خدا مشغول بود عضو سالمی برایش نماند ولی او در تمامی این مراحل صبر نمود و ناله نکرد.

داستان صبر ایوب برای کودکان
بیماری او آنقدر طولانی شد که هیچکس با او هیچ رابطه نداشت و به خاطر بیماری اش او را از شهر بیرون نمودند و جز همسرش هیچکس دیگر به او مهربانی ننمود و در راه نگهداری و مراقبت از او تمام مال و دارایی خود را از دست داد تا جایی که مجبور شد برای گذران زندگی برای مردم کار کند. همه این گرفتاری ها صبر ایوب را زیاد کرد تا آنجایی که صبر او زبانزد خاص و عام شد.

داستان زندگی حضرت ایوب
او بین ۷ تا ۱۸ سال به طور دائم در رنج و عذاب بود و همه او را شماتت می کردند. خدای متعال نحوه شفا یافتن او را چنین بیان نموده: ای ایوب! با پای خود به زمین بکوب.

داستان زیبا حضرت ایوب

آن حضرت نیز چنین نمود و به دستور خداوند چشمه ای از آب سرد جوشید و به فرمان خداوند از آن آب نوشید و بدن خود را در آن شستشو داد و تمام امراضش اینگونه از بین رفت.

داستان زیبا و شنیدنی حضرت ایوب

ماجرای تنبیه همسر حضرت ایوب

روایت شده که شیطان یک روز به صورت طبیبی بر همسر ایوب ظاهر شد و گفت: من شوهر تو را درمان می کنم به این شرط که وقتی شفا یافت به من بگوید تنها عامل سلامتی من تو بوده ای و هیچ مزد دیگری نمی خواهم و همسر ایوب چنین نمود.
ایوب که متوجه دام شیطان بود سخت برآشفت و سوگند یاد کرد که اگر سلامتی خود را بازیافت صد تازیانه به همسرش بزند و او را تنبیه کند. وقتی که ایوب سلامتی خود را به دست آورد برای اینکه به سوگند خود عمل کند قصد تنبیه او را داشت که به فرمان خداوند و به پاس جبران زحمات همسرش بسته هایی از گندم و یا خرما را که شامل صد شاخه بود بدست گرفت و یکبار به او زد و به سوگندش عمل نمود.

داستان حضرت ایوب

در این مطلب داستان حضرت ایوب را برای کودکان دختر و پسر گردآوری کردیم که امیدواریم بچه های دوست داشتنی از مطالعه این داستان زیبا نهایت لذت را ببرند و از این داستان درس های آموزنده ای را برای زندگی شان بگیرند.

منبع : آرگا

سه شنبه 6 آذر 1397  10:01 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها