فضای سیاسی دوران امام حسن عسکری(ع)؛
در اثر تلاشهای ائمه، شیعیان به یک بلوغ اجتماعی رسیده بودند، به گونهای که کار تشکیلاتی و شبکه محور را در فضایی سرشار از ملاحظات امنیتی و تقیهای، به خوبی برتافته بودند و برای بهره بردن از امامی که حضور علنیاش را حس نمیکنند آماده شده بودند.
یازدهمین اماممان؛ امام جوانی که در تبعید به دنیا آمد و در تبعید شهید شد و آن غربت تبعید هنوز هم ادامه دارد. به بهانهی سالروز شهادت امام مظلوم امام حسن عسکری علیهالسلام، برگهایی از تاریخ زندگی و امامت آن امام را ورق میزنیم؛ امامی که زحمتمان را زیاد کشیده است.
"عسکر" عنوان نامشهوری برای سامرا بوده است[1]؛ متوکل عباسی به تقلید از کاری که مأمون در مورد امام رضا علیهالسلام کرده بود، امام هادی علیه السلام را به سامرا فراخواند به همین دلیل به ایشان و فرزند گرامیشان "عسکریین" لقب دادهاند.
اقامت در سامرا نه برای امام هادی و نه برای امام حسن عسکری علیهما السلام دلخواه و از روی انتخاب نبود؛ روشن است که امام عسکری علیه السّلام همانند سایر امامان، در صورت داشتن اختیار و آزادی، نه سامرا بلکه مدینه را برای زندگی انتخاب میکردند. در واقع اقامت طولانی ایشان در سامرا جز نوعی بازداشت از طرف خلیفه قابل توجیه نیست. این مسأله به خصوص به علت وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدتها قبل شکل گرفته بود، در نظر خلیفه از اهمیت فراوانی برخوردار بود و موجبات نگرانی میشد و وحشت او را فراهم میآورد؛ چیزی که میبایست به نحوی کنترل میشد[2]
اقامت طولانی امام یازدهم در سامرا جز نوعی بازداشت از طرف خلیفه قابل توجیه نیست
در اثر تلاشها و مجاهدتهای ائمهی شیعه علیهمالسلام، شیعیان به یک بلوغ اجتماعی رسیده بودند به گونهای که کار تشکیلاتی و شبکهمحور را در فضایی سرشار از ملاحظات امنیتی و تقیهای، به خوبی برتافته بودند و رفته رفته برای بهره بردن از امامی که حضور علنیاش را حس نمیکنند آماده شده بودند. فضای سیاسی در دوران امامت امام عسکری علیه السلام تنگ و دشوار و پرخطر بود.
شیعیان برای دیدن امام مشکل داشتند؛ آن گونه که یک بار، تنها موقعی که خلیفه برای دیدن «صاحب البصره» میرفت، و امام را نیز همراه خویش میبرد، اصحاب امام در طول راه خود را برای دیدن آن حضرت آماده میکردند[3]. از این روایت به خوبی میتوان فهمید که در زندگی امام حداقل دورانی وجود داشته که امکان دیدار مستقیم با آن بزرگوار در خانهاش نبوده است.[4]
امام تحت کنترل شدید حکومت بود؛ از امام خواسته بودند حضور خود را در سامرا، به طور مداوم به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که طبق نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دار الخلافه حاضر شود. [5] دستگاه عباسی مدام درصدد شناسایی شیعیان و افراد مرتبط با امام بود و شرایط به گونهای بود که گویا امام علیه السلام در محاصرهای سخت قرار دارند.
علی بن جعفر از حلبی نقل میکند: در یکی از روزها که قرار بود امام به دار الخلافه برود ما در عسکر به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال از طرف آن حضرت توقیعی بدین مضمون به ما رسید: "کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا که در امان نیستید."[6] این روایت به خوبی نشان میدهد که دستگاه خلافت تا چه حد روابط امام با شیعیانش را زیر نظر داشته و آن را کنترل میکرده است.
امام تحت کنترل شدید حکومت بود؛ از امام خواسته بودند حضور خود را در سامرا، به طور مداوم به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که طبق نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دار الخلافه حاضر شود
اما با همهی این شرایط سخت که حتی دوستان امام عسکری جرئت نداشتند به امامشان سلام کنند، تلاشهای امام مظلوم برای حفظ اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله و برای هدایت دین و دنیای امت پیامبر با قوت تمام ادامه داشت.
شبکه وکیلان و نمایندگان امام در شهرهای مختلف اسلامی با مکاتبات مکرر و مستمر، وظیفه داشتند پیامهای امام را به امت برسانند، وجوهات شرعی مردم را به امام عرضه کنند و سؤالات آنان را از امام بپرسند و پاسخ را دریافت نمایند. با این روند که از دوران امامت امامان پیشین آغاز شده بود، شیعیان اهل بیت علیهم السلام به تدریج برای داشتن امام غایب از نظر، آمادگی پیدا میکردند.
فرق شیعه و محب در کلام امام حسن عسکری
شیعیانی که لازم بود و لازم است که خود را از درجه محب به مرتبه شیعه حقیقی برسانند. از امام حسن عسکری علیه السلام درباره تفاوت تشیع از نوع اعتقادی آن و تشیع در حد دوستی اهل بیت علیهم السّلام پرسش شد: «ما الفرق بین الشیعة و المحبین؟» فرمود: «شیعتنا هم الذین یتّبعون آثارنا و یطیعونا فی جمیع أوامرنا و نواهینا و من خالفنا فی کثیر ممّا فرضه الله فلیس من شیعتنا».[7] شیعیان ما کسانی هستند که از آثار ما پیروی می کنند، دستورات ما را به کار می بندند، و از آنچه نهی کرده ایم اجتناب می نمایند، و اما کسانی که در بسیاری از آنچه خداوند بر آنها واجب کرده با ما مخالفت می کنند، از شیعیان ما نیستند.
ما همان نسلی هستیم که امام حسن عسکری علیه السلام با سختی فراوان تلاش کرد تا امام غایب را باور کنیم و بدون دیدن او بر دین پیامبر خاتم و بر مذهب ناب شیعه پابرجا بمانیم. ابن الرضا علیه السلام؛ امامی است که برایمان زحمتها کشید مثل پدرانش و مثل فرزندش که هنوز بار هدایتمان را بر دوش میکشد اما نمیبینیم و گاهی حواسمان هم نیست...
پینوشتها:
[1] - حیات فکری و سیاسی ائمه، جعفریان ،ص:536
[2] - حیات فکری و سیاسی ائمه، جعفریان ،ص:538
[3] - الکافی، ج 1، ص 509
[4] - حیات فکری و سیاسی ائمه، جعفریان ،ص:539
[5] - همان ،ص:538
[6] - "ألّا یسلمنّ علیّ أحد و لا یشیر الیّ بیده و لا یؤمئ فإنّکم لا تؤمنون علی أنفسکم." حیات فکری و سیاسی ائمه، جعفریان ،ص:539 به نقل از: الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 439؛ الصراط المستقیم، ج 1، ص 207
[7] - تفسیر الامام العسکری- علیه السلام- ص 316