حکایت مَثَل «آتش بیار معرکه» را میدانید؟
لغت مرکب آتش بیار در اصطلاح عامه کنایه از کسی است که در ماهیت دعوی و اختلاف وارد نباشد بلکه کارش صرفاً سعایت و نمامی و تشدید اختلاف بوده و فطرتش چنین اقتضا کند که به قول امیر قلی امینی: «میان دو دوست یا دو خصم سخن چینی و فتنه انگیزی کند».
این ضربالمثل به ظاهر ساده میآید و شاید بعضیها گمان برند که مقصود از کلمه «آتش» همان آتش اختلاف است که از باب ایجاز و تصغیر آمده است در حالیکه چنین نیست و ذیلا ریشه تارخی آن را نقل میکند.
این اصطلاح را معمولاً در مورد افرادی به کار میبرند که در اصل ماجرا و دعوا دخالتی ندارد اما کارش همواره گرم نگه داشتن تنور و آتش اختلاف و مدام هیزم ریختن بر آن است.
همان طوری كه امروز دستگاه جاز عامل اساسی اركستر موسیقی به شمار می آید، در قرون گذشته كه موسیقی گسترش چندانی نداشت، ضرب و دف، ابزار كار اولیه عمله طرب محسوب می شد. هر جا كه می رفتند آن ابزار را زیر بغل می گرفتند و بدون زحمت همراه می بردند. عاملان طرب در قدیم مركب بودند از: كمانچه كش، نی زن، ضرب گیر، دف زن، خواننده، رقاصه و یك نفر دیگر به نام «آتش بیار یا دایره نم كن» كه چون از كار مطربی سر رشته نداشت، وظیفه دیگری به عهده وی محول بود.
«دایره نمکن» یا «آتش بیار» کسی بود که هیچ از آواز و ساز نمیدانست اما کارش بس مهم و اثرگذار بود. تا جایی که اگر نبود دستگاه مطربی هم بر چیده میشد. حتماً میپرسید چرا؟
دف و ضرب از چوب و پوست تشکیل شده است. در بهار و تابستان این دو ساز پوستشان خشک میشد و در پاییز و زمستان به خاطر باران و رطوبت، مرطوب بود و منبسط.
«دایره نمکن» فردی بود که در بهار و تابستان ظرف آبی را جلوی خود قرار میداد و پوست این دو ساز را که خشک و منقبض بود، نمناک میکرد تا صدای بهتری بدهد.
از سوی دیگر همین فرد در پاییز و زمستان میشد «آتش بیار»، باید این دو ساز را بر حرارت آتش میگرفت تا رطوبت آن خشک شد.
شغل دایره نم كن در این دو فصل عوض می شد و به آتش بیار موسوم می گردید. زیرا وظیفه اش این بود كه به جای ظرف آب كه در بهار و تابستان به آن احتیاج بود، منقل آتش در مقابلش بگذارد و ضرب و دف مرطوب را با حرارت آتش خشك كند. با این توصیف به طوری كه ملاحظه می شود، آتش بیار یا دایره نم كن، كه اتفاقاً هر دو عبارت به صورت امثله سائره درآمده است؛ كار مثبتی در اعمال طرب و موسیقی نداشت. نه می دانست و نه می توانست ساز و ضرب و دف بزند و نه به آواز و خوانندگی آشنایی داشت. مع ذالك وجودش به قدری مؤثر بود كه اگر دست از كار می كشید، دستگاه طرب می خوابید و عیش و انبساط خاطر مردم ضایع می شد.
از همین رو بود که با اینکه این فرد هیچ از ساز و آواز و مطربی نمیدانست اما نقش مهمی را در دستگاه طرب ایفا میکرد. تا آنجا که دیگران همه چیز را از چشم او میدیدند و گناه اصلی را بر دوش آتش بیار میخواندند که اگر تو نبودی این بساط معرکه و طرب و انحراف پیش نمیآمد!
از همین روست که به کسی هم که در اصل دعوا و مشاجره نقشی ندارد ولی مدام با بدگوییکردن هیزم در آتش اختلافات این و آن میریزد، میگویند «فلانی آتش بیار معرکه» است.