0

کودک پنج ساله

 
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

کودک پنج ساله

 

 

 

 


پنج سالگی برای بسیاری از کودکان زمان عالی رسیدن به تعادل است.بسیاری از مادرها در ارتباط‌با کودک پنج ساله خود معتقدند که او یک فرشته است. گروه دیگری از روی نگرانی می‌گویند این بچه بیش از اندازه خوب است.
دوران سرکشی و رفتارهای تند و شر چهار سالگی از بین رفته است. دوران حرکات غیرقابل تحمل 4.5 سالگی تمام شده است. کودک پنج ساله به‌نظر میرسد که کودکی قابل اطمینان، مقاوم و تطبیق‌پذیر باشد. او اغلب کودکی آرام و دوستانه است و معمولاً در روابط با دیگران آنقدرها متوقع نیست.
به نظر نمیرسد کودک به ناشناخته‌ها علاقه‌مند باشد و دست به اقداماتی بیش از اندازه دشوار بزند. به‌جای آن ترجیح میدهد که با شرایط موجود بسازد. دست به کارهایی میزند که بتواند آن را تمام کند.
مادر مرکز دنیای اوست و دوست دارد که نزدیک او باشد. دوست دارد برای مادرش کاری صورت دهد. دوست دارد از مادرش اطاعت کند. دوست دارد مادرش به او آموزش بدهد، مایل‌است که از پدر و مادرش اجازه بگیرد.
پنج و نیم تا شش ساله
در سنین عدم تعادل بچه‌ها مترصد آن میشوند که چیزهای جدیدی بیاموزند. بیش از اندازه میخواهند، برایشان دشواراست‌که خود را با دیگران تطبیق دهند زیرا خواسته‌های آنها به اندازۀ کافی قدرتمند است.
اینگونه‌است که کودک آرام پنج ساله جای خود را به کودک پرآشوب شش ساله میدهد. در واقع نقطه ضعف حدود 5.5 سالگی صورت می‌گیرد. در 6.5 سالگی بار دیگر جریان به حالت خوش تعادل باز می‌گردد. اما در حدود شش سالگی برای پدر و مادر زندگی‌با کودک بسیار دشوار می‌شود.
رفتار کودک در این سن و سال به رفتار کودک 2.5 سالگی او شباهت دارد. در جریان این برخورد مرتب در نوسان است و تاب میخورد. در یک دقیقه عاشق و مهربان است و لحظه ای دیگر پر از تنفر میشود. با این حساب ممکن است بگوید مادر تو را دوست دارم و بعد او را در آغوش بکشد و لحظه ای بعد با صدای بلند فریاد بزند که از تو متنفرم، بدم می‌آید.
تنها حادثه ای که بروز کرده این‌است که مادر دیگر کانون دنیای او نیست. در حالیکه در پنج سالگی چنین موقعیتی وجود داشت. اکنون کودک میخواهد مرکز دنیای خود باشد.
هرچند هنوز دنیای ایمنی برای خود نساخته است. او می‌خواهد قبل از بقیه قرار گیرد. میخواهد بیش از دیگران او را دوست بدارند. می‌خواهد از همه بیشتر داشته باشد. مادر به مکان دوم نقل مکان کرده و حالا کودک همه چیز را به سبک خود انجام می دهد.
هر اشکالی که بروز کند مادر سرزنش می شود و اشکالات عدیده ای پیش می‌آید زیرا کودک 5.5 ساله و شش ساله مانند کودک 2و5 ساله به شدت از دیگران متوقع است.
در خواسته‌هایش سخت گیری و بی‌انعطافی بروز میدهد. چه دختر باشد چه پسر، میخواهد حرفش را به کرسی بنشاند. نمی‌تواند خود را تطبیق دهد. دیگران هستند که باید خود را تطبیق دهند.
گرچه کودک در این سن و سال در واکنش نسبت به دیگران به‌شدت منفی است وقتی از او خواسته شود کاری صورت دهد در نظر او دلیلی کافی برای انجام ندادن آن است.
کودک در این سن و سال به‌کندی یا به صورت منفی نسبت به دستورات واکنش نشان میدهد. هرچند اگر مخالفت اولیه او را نادیده انگارید، او بعداً فرمان شما را به مرحلۀ اجرا درمی‌آورد.
اگر به شما جواب منفی بدهد می توانید به‌شکلی او را ترغیب کنید، مثلاً به او بگویید تا ده می‌شمارم اگر توانستی این کار را بکنی؟ و یا به او بگویید سه بار سعی کن اگر توانستی اینکار را بکنی؟ اما باید گفت که‌بسیاری از 5.5 و شش ساله ها در برخورد با دستورات مستقیم اغلب منفی، بی‌ادب، مقاوم، تند و اهل بحث و مشاجره هستند.
اما در این سن و سال اغلب رویۀ خوبی نیز دارد. این بچه‌ها اغلب بسیار بشاش و پرانرژی هستند و برای هر کاری آمادگی دارند. میل و اشتهای آنها برای تجربه‌های جدید تقریباً سیری ناپذیر است.
اما ممکن است که همه چیز را برای خود بخواهند. برای آن‌ها انتخاب میان دو چیز دشوار است زیرا آنها اغلب هر دو را می‌خواهند. همچنین برایشان دشوار است که انتقاد، سرزنش یا مجازات را بپذیرند. باید بدون چون و چرا حق با آن‌ها باشد. باید آنها را تشویق و تمجید کرد. آن ها باید برنده شوند.
در صورت پیروزیِ آن‌ها، همه چیز خوب و روبه‌راه است. بچه‌های در این سن و سال برای پیروز شدن دست به هر اقدامی میزنند و اگر لازم باشد تقلب می‌کنند. 5.5 ساله ها و شش ساله ها در صورت پیروز شدن دیگران بدخلقی میکنند و برنده‌ها را به‌تقلب متهم میسازند.
بدینصورت اگر همه چیز بر وفق مراد پیش رود، کودکان در این سن و سال موجوداتی گرم، مشتاق و آماده برای هر کاری هستند، اما اگر شرایط به‌زیان آن‌ها خراب شود گریه و بداخلاقی شروع میشود.
با کمال تاسف 5.5 و شش ساله‌ها مالِ من را مهم و مالِ دیگران را بی‌اهمیت میدانند. برای آن ها درک این مطلب که چرا دیگران باید بیش از آنها داشته باشند دشوار است. برای آنها حتی قبول این مطلب دشوار است که اصولاً چرا باید دیگران چیزی داشته باشند که آنها نداشته باشند.
کودکان 5.5 ساله و شش ساله لزوماً همیشه حقایق را نمی‌گویند. به‌خصوص اگر سعی کنید آنها را به‌انجام کاری اقرار دهید این موضوع بیشتر صدق میکند. آنها اغلب اوقات از اقرار به‌کاری که کرده‌اند خودداری می‌کنند.
برای اطلاع از اینکه آیا کودک شش ساله ای کاری را انجام داده یا نداده است راه ساده‌ای دارد. کافیست که او را مستقیماً به‌انجام اینکار متهم نسازید. به‌جای آن بپرسید چگونه توانستی به‌روی آن قفسه بروی؟
کودک به‌احتمال زیاد طرز بالا رفتن خود از قفسه را برایتان شرح خواهد داد: صندلی را کنار قفسه بردم و از آن بالا رفتم. کودک در اینحالت متوجه نیست که چه میگوید.
اگر توجه داشته باشیم که کودک 5.5 ساله یا شش ساله در ارتباط خود با دیگران در دشواری به‌سر میبرد درک موضوع برای ما و برای کودک ساده‌تر میشود. در هرجا که میتوانید از ترفندی استفاده کنید و حتی المقدور از دیگران و اطرافیان خود استفاده نمائید. توجه داشته باشید که بچه‌ها در این سن و سال با مادرشان بدرفتاری می‌کنند.

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  8:47 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

رشد حرکتی کودک پنج ساله

 

 


سه چرخه سواری ، اسکیت بازی ، پریدن ، بالارفتن ، جست و خیز و تاب بازی تنها بخشی از فعالیت هایی است که کودک پنج ساله به آنها می پردازد. اگر فرصتی دست دهد اکثر کودکان ترجیح می دهند بیرون از خانه به فعالیتی بپردازند تا اینکه در خانه بنشینند و بازی کنند.
کودکان پنج ساله توازن بیشتری دارند و مهارت های حرکتی درشت آنها بیشتر از مهارت های حرکتی ظریف است.
مهارت های حرکتی درشت
مهارت های حرکتی درشت یا به عبارتی استفاده از ماهیچه های بزرگ در پنج سالگی رشد خوبی دارد. کودکان این سن کنترل بیشتری روی حرکات خود دارند و از لحاظ سطح کلی حرکتی فعالیت کمتری دارند. کودک شما قادر است روی پنجه ی پا بدود یا رو به عقب راه رود و یک پا را مستقیما پشت پای دیگر قرار دهد.
برای او که با این پا و آن پا کردن ها از پله ها بالا و پایین می رود پله مانعی سهل به شمار می رود. رکاب زدن سه چرخه برای اغلب کودکان پنج ساله کار ساده ای است. برخی از کودکانی که از هماهنگی چشم و دست خوبی برخوردارند حتی آمادگی دوچرخه سواری با چرخ های کمکی را هم دارند.
حال دیگر با جرأت از بلندی بالا می روند و بعد از فعالیت های بیرون از خانه قطعا شلوار پاره یا سر زانوهای کثیف در انتظار شما خواهد بود. آنها همچنین میتوانند پشتک بزنند و از ارتفاع 30 سانتی متری روی پنجه ی خود فرود آیند. کودک پنج تا شش ساله میتواند روی میله ی تعادل راه برود و ممکن است علاقه ای واقعی به اسکیت بازی نشان دهد.
به یاد داشته باشید که استفاده از محافظ زانو و آرنج و کلاه ایمنی برای اجتناب از آسیب دیدگی ضروری است.
مهارت های حرکتی ظریف
مهارت های حرکتی ظریف که شامل دستکاری اشیاء ، هماهنگی چشم و دست و مهارت های ادراکی هستند نیز در این سن رشد میکنند اما نسبت به مهارت های حرکتی درشت روند رشد کندتری دارند. ممکن است دختران در این زمینه ماهرانه تر از پسرها عمل کنند اما سرانجام پسرها نیز به همان سطح از مهارت خواهند رسید.
کودک پنج ساله ی شما میتواند با قطعات لگو خانه سازی کند دکمه های لباس را باز کند و ببندد و بندکفش خود را ببندد. کودکان به تدریج یاد می گیرند که هنگام رنگ کردن نقاشی از خط بیرون نزنند شکل ها را با قیچی ببرند و بچسبانند اما در این زمینه به رشد کامل نمی رسند.

پرورش رشد حرکتی
به عنوان والدین چگونه میتوانید رشد حرکتی کودک خود را پرورش دهید؟ نخست اینکه کودک خود را در تمام فعالیت های فیزیکی شرکت دهید تا هماهنگی بین اعضای بدن او بیشتر شود.دویدن ، پریدن و پرتاب توپ ، همگی رشد حرکتی درشت کودک شما را تقویت می کنند.
فرصت هایی را در اختیار کودک قرار دهید که به فعالیت های حرکتی ظریف نیز بپردازد. کودکانی که در هماهنگی حرکات ظریف مشکل دارند نسبت به انجام کارهایی که مستلزم چنین مهارتی باشد تمایل نشان نمی دهند.
استفاده از ماژیک ، مداد و مداد شمعی های مخصوص گاه کودک را ترغیب به نقاشی میکند. برای بریدن کوپنها از کودک خود کمک بگیرید تا در استفاده از قیچی ماهر شود. هرچند خمیر بازی  و گل سفالگری محیط را کثیف می کنند اما ابزارهای خوبی برای تقویت عضلات هستند.
گاهی اطراف خود را با دقت نگاه کنید و ببینید کودک شما به چه فعالیت هایی علاقه مند است. به این ترتیب ایده هایی برای تقویت مهارت های حرکتی درشت و ظریف پیدا خواهید کرد. در زیر پیشنهادهایی در جهت تقویت مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان ارائه شده است :
•    از کودک بخواهید برای آویزان کردن پارچه یا لباس های کوچک روی بند از گیره استفاده کند.
•    باقلا یا نخود سبز را از پوست درآورد.
•    برای تقویت هماهنگی بین چشم و دست با نظارت شما از میخ و چکش استفاده کند.
•    در قوطی های پلاستیکی را باز و بسته کند.
•    برای تقویت مهارت های حرکتی درشت با استفاده از صندلی جعبه و دیگر وسایل موجود در خانه عبور از مانع را تمرین کند.

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  8:48 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

کودک پنج ساله و انضباط

 

کودک پنج ساله و انضباط


کودک آنلاین: انضباط به معنای تنبیه کردن برای اصلاح رفتار نیست. اصول انضباطی مؤثر در کنار رهنمودها و تعیین حدود، به کودک کمک می‌کند تا فردی منضبط بار آید.
ثبات در برقرار کردن روش‌های انضباطی، امری ضروری است. در هر روشی که به کار گرفته شود، ثبات مهم‌ترین اصلی است که باید رعایت شود.
بسیاری از اوقات، والدین به شیوه‌ای رو می‌آورند، اما پس از چند روز که تغییری را مشاهده نمی‌کنند، به شیوه دیگری متوسل می‌شوند. یک یا دو روش انضباطی را در پیش بگیرید که بتوانید همواره به آن پایبند باشید و اجازه دهید گذر زمان تأثیر آن را نشان دهد. فراموش نکنید که گاه باید رفتاری را اصلاح کنید که طی پنج سال در کودک شما شکل‌گرفته است.
تعیین حدود
کودکان باید قطعیت امور را بدانند، اینکه چه‌کاری را می‌توانند انجام دهند و چه‌کاری را نمی‌توانند. حدود به کودک می‌فهماند در هر شرایطی چه انتظاراتی باید داشته باشد و این درواقع رهنمودی برای رفتار او به شمار می‌رود.
وقتی حدی برای فرزند خود تعیین می‌کنید، توجه داشته باشید که آن را کوتاه و روشن بیان کنید. توضیحات پیچیده دربارۀ مقررات تأثیر زیادی بر کودک شما ندارد. عباراتی از قبیل: حتماً باید با بزرگ‌تر از خیابان رد شوی چون ممکن است تصادف کنی یا نباید از مبل‌ها بالا بروی چون ممکن است بیفتی، نمونه‌ای از قوانین مختصر و مفید است.
دلیل لزوم مقررات را برای فرزند خود توضیح دهید. هیچ‌کس، حتی یک کودک پنج ساله، دوست ندارد به او دستور دهند. اگر بتوانید توضیح ساده‌ای برای لزوم مقررات خود بیان کنید، کودک شما بهتر از آن پیروی می‌کند.
اگر باید مقرراتی رعایت شود، در فرصت مناسب، قبلاً آن را به فرزند خود یادآوری کنید. مثلاً اگر کودک شما هنگام رد شدن از خیابان با دوچرخه فراموش می‌کند که ابتدا بایستد و خیابان را نگاه کند، قبل از آنکه برای دوچرخه‌سواری با کودک خود بیرون بروید به او یادآوری کنید: یادت باشه که برای رد شدن از خیابون، باید بایستی و ماشین‌ها رو نگاه کنی.
مثبت باشید.
اولین نکته‌ای که در اجرای یک برنامۀ انضباطی مؤثر باید رعایت شود، مثبت بودن است. هرچند اکثر افراد روی موارد منفی انگشت می‌گذارند، اما تمجید کردن روشی مؤثر و نیرومند در تغییر رفتار است. متأسفانه غالب اوقات وقتی کودک گریه می‌کند، جیغ می‌کشد یا سروصدا راه می‌اندازد، به یاد قوانین انضباطی می‌افتیم، نه زمانی که آرام و بی‌صدا در اتاق بازی می‌کند. روش خود را تغییر دهید و بر رفتارهای مثبت فرزند خود تمرکز کنید.
دقیقاً مشخص کنید که قصد دارید چه رفتاری را تقویت کنید. مدتی رفتار کودک را زیر نظر بگیرید و هرگاه رفتار موردنظرتان از کودک سر زد از او تمجید کنید. مثلاً اگر فرزندتان اسباب‌بازی‌هایش را به خواهر کوچک‌ترش نمی‌دهد، مترصد زمانی باشید که او به‌راحتی با خواهرش کنار می‌آید.
گاهی باید خیلی دقت کنید، اما بالاخره رفتار مناسب از او سر خواهد زد. می‌توانید از رفتار مناسب به این صورت تمجید کنید: از اینکه این‌طوری اسباب‌بازی‌هایت را با خواهرت تقسیم کردی واقعاً خوشحالم. نکتۀ مهم این است رفتار کودک را تحسین کنیم، نه اینکه او را به دلیل خوب بودن موردتمجید قرار دهیم.
تضعیف رفتارهای منفی
برای تضعیف رفتارهای منفی نیز می‌توانید از تحسین استفاده کنید. اگر از کودک خود برای انجام ندادن رفتار منفی تمجید کنید، انجام رفتار منفی را کاهش خواهید داد. اگر فرزند شما خواست خود را با غرغر بیان می‌کند، هرگاه بدون ناله کردن تقاضایی کرد، از او تمجید کنید: از اینکه بدون ناله کردن چیزی را می خوای واقعاً خوشحالم. ممکن است مدتی طول بکشد تا رفتار منفی رو به کاهش بگذارد، اما بالاخره این مرحله شروع می‌شود.
عواقب تخلف
وقتی حدود را برای فرزند خود مشخص می‌کنید، بهتر است عواقب تخلف از آن را نیز بازگو کنید. هر رفتاری پیامدی طبیعی به دنبال دارد. گاه نادیده گرفتن عواقب طبیعی رفتار کودک آسان است. مثلاً اگر کودک از شام خوردن خودداری کند نتیجۀ طبیعی آن گرسنگی است. اگر با دوستانش بدرفتاری کند کسی با او بازی نخواهد کرد. در صورت لزوم بگذارید فرزندتان چنین پیامدهایی را تجربه کند.
در مقام والدین می‌توانید برای بعضی از رفتارها عواقب منطقی تعیین کنید. مثلاً اگر کودک شما از یک اسباب‌بازی درست استفاده نمی‌کند آن را از او بگیرید. اگر وسیله‌ای را خراب می‌کند، از او بخواهید در تعمیر آن نقشی داشته باشد. اگر با رنگ یا مداد شمعی جایی را کثیف کرد از او بخواهید در تمیز کردن آن محل کمک کند.
وقفه
شاید گاه لازم باشد برای اصلاح یک رفتار، از راهکار منفی بهره بگیرید. وقفه روش مؤثری است تا کودک شما دوباره کنترل خود را به دست آورد. اما برای آنکه این روش کارایی خود را حفظ کند باید درست اعمال شود.
مکانی را در منزل برای این تنبیه در نظر بگیرید، مثلاً اتاق بچه‌ها. یک صندلی را دور از مکان بازی بچه‌ها یا مکانی پرت در خانه قرار دهید. یکی دو رفتار را که درخور چنین تنبیهی باشد، مشخص کنید: مثلاً کتک زدن دیگران، لگدزدن یا رفتار بی‌ادبانه نسبت به بزرگ‌ترها.
توجه داشته باشید که این تنبیه را در موارد مختلف به کار نبرید. همچنین برای رفتارهایی که مکرراً از کودک سر می‌زند، از این تنبیه استفاده نکنید. اعمال بیش‌ازاندازۀ این تنبیه کارایی آن را از بین می‌برد.
وقتی کودک به رفتاری دست می‌زند که قصد تضعیف آن را دارید، ابتدا به او اخطار بدهید. اگر کودک به رفتار خود ادامه داد، به او بگویید باید پنج دقیقه تنبیه شود. زمان وقفه باید با سن کودک متناسب باشد؛ یک دقیقه در ازای هرسال. با کودک خود درگیری لفظی پیدا نکنید و در صورت لزوم او را تا محل وقف همراهی کنید.
وقتی زمان وقفه تمام شد، شاید لازم باشد رفتار موردنظر و علت وقفه را به‌طور خلاصه برای کودک توضیح دهید. این باید آخرین واکنش شما در مورد رفتار مذکور باشد. گذشته را فراموش کنید و هر یک به دنبال کار خود بروید.
محرومیت از امتیازات
گاه برای سرپیچی از مقررات می‌توانید امتیازی را لغو کنید. محرومیت از تماشای یک فیلم جالب، بازی با اسباب‌بازی یا پلی‌استیشن اگر به‌جا انجام شود، مؤثر خواهد بود. ممنوعیت تماشای تلویزیون، زمانی که برنامۀ جالبی ندارد، فایده‌ای نخواهد داشت.
جمع‌کردن تمام اسباب‌بازی‌ها برای تخلف از یک قانون احتمالاً وضعیت را بدتر می‌کند، چون کودک دیگر سرگرمی‌ای ندارد جز اینکه مزاحمت ایجاد کند و اگر بازی با پلی‌استیشن را برای یک روز منع کنید تأثیرش بیشتر از محرومیت یک‌هفته‌ای است. چون بعد از گذشت یکی دو روز هم شما و هم فرزندتان فراموش خواهید کرد که اصلاً برای چه آن را کنار گذاشته‌اید.
و خلاصه اینکه، هر راهکاری را به کار می‌برید، به این نکات توجه داشته باشید:
•    در کار خود ثابت‌قدم باشید.
•    جریمه یا تنبیه را بلافاصله بعد از رفتار نادرست اعمال کنید. اگر بین رفتار نادرست و مجازات آن خیلی فاصله بیفتد ارتباط بین رفتار و نتیجۀ آن احساس نمی‌شود.
•    اطمینان حاصل کنید که نوع پاداش و تنبیه برای کودک شما اهمیت دارد.
•    بگذارید گذر زمان تأثیر راهکار را نشان دهد. معجزه و تغییر رفتار یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد.
منبع: کلیدهای رفتار با کودک پنج ساله

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  8:50 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

گفتگو با کودک پنج ساله

 

 


کودک آنلاین: ایجاد بنیان‌های ارتباطی مناسب با کودک پنج ساله مهارتی است که به شما کمک می‌کند تا در دورۀ نوجوانیِ فرزندتان همراه او باشید. اگر با کودکان اقوام، آشنایان یا حتی غریبه گفتگو کنید، از تنوع سَبک ارتباطی کودکان متعجب خواهید شد.
در اینجا به چگونگی گفتگو با کودک در موارد مختلف می‌پردازیم؛ مثل زمانی که می‌خواهید به کودک کمک کنید تا با احساسات خود کنار بیاید، زمانی که سعی دارید همکاری او را جلب کنید و زمانی که می‌خواهید او را به‌سوی استقلال سوق دهید.
همه دوست دارند وقتی صحبت می‌کنند دیگران به آن‌ها گوش کنند، به‌ویژه زمانی که ناراحت هستند. وقتی فرزندتان سعی می‌کند با شما حرف بزند، عوامل زیادی مانند برنامۀ کاری سنگین، فشار روحی، زنگ تلفن و سؤال کردن همزمان افراد دیگر مانع از آن می‌شود که کاملاً به کودک خود توجه کنید.
با دقت گوش دادن به صحبت کودک فوق‌العاده مهم است هرچند به نظر غیرممکن می‌رسد. وقتی فرزندتان با شما حرف می‌زند، روزنامه را کنار بگذارید، به زنگ تلفن توجهی نکنید و از کودک دیگرتان بخواهید پنج دقیقه صبر کند تا او صحبتش را تمام کند.
وقتی فرزندتان موضوعی را با شما در میان می‌گذارد، احساسات او را تصدیق کنید. وقتی کودک از مسئله‌ای خیلی ناراحت است، دوست ندارد بشنود که زیادی حساس است یا مبالغه می‌کند. شاید فقط لازم باشد سرخود را به علامت تصدیق تکان دهید یا بگویید می‌فهمم، تا کودکِ شما بداند که احساسات او را درک می‌کنید.
با نام‌گذاری عواطف به فرزند خود کمک کنید که احساسات خود را تشخیص دهد. جملاتی مانند مثل‌اینکه خیلی عصبانی بودی یا واقعاً آن عروسک را خیلی دوست داشتی، به کودک شما می‌فهماند که به او گوش می‌کنید و احساساتش را می‌پذیرید.
بسیاری از مواقع، به حرف‌های کودک خود دربارۀ احساساتش گوش می‌دهید اما نمی‌توانید مشکلی را حل کنید. در چنین مواردی برایش یک آرزوی خیالی بکنید. مثلاً اگر فرزندتان از اینکه روز تولدش اسباب‌بازی موردعلاقه‌اش را هدیه نگرفته ناراحت است، جمله‌ای مثل کاش می‌توانستم این اسباب‌بازی را با اسباب‌بازی موردعلاقه‌ات عوض کنم، تا حدی از ناراحتی او می‌کاهد.
تاکنون چند بار چنین عباراتی را از مادری شنیده‌اید که نتوانسته کودک خود را به همکاری وادار کند: چند دفعه گفتم اسباب‌بازی‌هایت را جمع کن. هرروز همین بساط است، همۀ اسباب‌بازی‌هایت را بیرون می‌آوری و بعد هم جمع نمی‌کنید. دائم باید حرف بزنم، چرا همان بار اول که می‌گویم، جمع نمی‌کنی؟
بیشتر کودکان بعد از شنیدن اولین جمله، دیگر توجهی به بقیۀ صحبت‌ها نمی‌کنند، به‌ویژه اگر بزرگ‌تر همیشه با نافرمانی کودک این‌طور برخورد کند.
برای جلب همکاری کودک صحبت‌های غیرضروری را حذف کنید:
- مشکل را با جمله‌های ساده بیان کنید: اسباب‌بازی‌هایت همه‌جا پخش‌شده است.
- دربارۀ مشکل به وجود آمده به کودک اطلاعات بدهید: خیلی خوب است اگر قبل از شام اسباب‌بازی‌هایت جمع شود.
- به‌جای استفاده از عبارت‌های طولانی دربارۀ مشکلِ پیش‌آمده فقط از یکی دو کلمه استفاده کنید: مریم، اسباب‌بازی‌ها.
- وقتی کودک شما خواندن را یاد گرفت، برای پیام دادن به او از یادداشت استفاده کنید. اگر یادداشت اسباب‌بازی‌ها را جمع کن را روی جعبۀ اسباب‌بازی‌ها بچسبانید، وظیفۀ کودک را به او یادآوری کرده‌اید.
مستقل بار آوردن کودک برای اکثر والدین به‌مثابه یک دوراهی است. از طرفی دوست ندارند فرزندشان مرتکب اشتباهی شود که از شکست احتمالی آن رنج ببرد و از طرف دیگر می‌دانند برای آنکه فردی مسئول و مستقل بار آید، باید مسئولیت‌های سنگین به عهده گیرد.
اجازه دهید فرزندتان رنگ شلوار، مواد صبحانه یا کتاب داستانش را خودش انتخاب کند. البته این گزینش نباید مطلقاً آزاد باشد بلکه باید بین دو موردی باشد که شما تعیین کرده‌اید: امروز دوست داری شلوار سبزت را بپوشی یا آبی را؟
وقتی کودک شما در انجام دادن کاری دچار مشکل شده است، به‌جای آنکه پادرمیانی کنید و کار او را انجام دهید، اطلاعات مفیدی در اختیارش بگذارید. مثلاً اگر نمی‌تواند زیپ ژاکتش را ببندد، با جمله‌ای به او کمک کنید: بستن زیپ کمی مشکل است، بعضی وقت‌ها اگر قسمت پایین ژاکت را سفت نگه‌داری راحت‌تر بسته می‌شود.
وقتی کودک از شما سؤالی می‌پرسد، در پاسخ دادن عجله نکنید. سؤال را به کودک برگردانید تا دربارۀ آن بیشتر فکر کند. همیشه برای دادن پاسخ درست فرصت دارید.
وقتی کودک سؤال خاصی می‌پرسد یا می‌خواهد دربارۀ مطلبی اطلاعات بیشتری کسب کند، او را تشویق کنید تا از منابع موجود در جامعه و محیط پیرامونش استفاده کند.
اگر زمانی را به بررسی نحوۀ گفتگوی خود با کودک اختصاص دهید، اطلاعات زیادی نصیبتان خواهد شد و از این رهگذر می‌توانید نوع عبارات، میزان دقت در گوش دادن و حجم کلام خود را در جهت ارتقای مهارت‌های ارتباط با کودک تغییر دهید. غالب اوقات همین تغییرات، تمام چیزی است که برای حل مشکلاتِ ظاهراً خردکننده نیاز دارید.
منبع: کلیدهای رفتار با کودک پنج ساله

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  8:51 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

رشد اجتماعی کودک پنج‌ ساله

 

 


کودک آنلاین: خانواده مرکز دنیای کودک پنج‌ساله محسوب می‌شود. اولین سرپرست او معمولاً مادر است که کانون اکثر فعالیت‌ها است. کودکان دوست دارند مادر خود را راضی نگه‌دارند، کارها را با او انجام دهند و به‌طورکلی در کنار او باشند.
هرچند کودکان پنج‌ساله ارتباط تنگاتنگی با مادر خوددارند اما ارتباط با پدر نیز اغلب برایشان دل‌نشین است. آن‌ها در انتظار موقعیت‌های خاص برای ارتباط با پدر هستند و بسیار از آن لذت می‌برند.
ممکن است کودک شما در این سن دربارۀ خانواده به‌عنوان یک مجموعه، احساساتی قوی داشته باشد و به‌ویژه از جشن‌هایی مثل جشن تولد و تعطیلات لذت ببرد. در این دوره، ارتباط با پدربزرگ و مادربزرگ مهم است، به‌ویژه اگر در نزدیکی شما زندگی کنند و پیوسته با شما در تماس باشند.
کودکان در این سن با خواهر و برادر کوچک‌تر خود خوب بازی می‌کنند، به‌ویژه دختران که رفتاری حمایت‌کننده‌تر، مهربان‌تر و مادرانه‌تر دارند. وقتی کودکان با خواهر و برادر کوچک‌تر خود تنها می‌مانند، معمولاً موارد خاصی از اذیت کردن و گرفتن اسباب‌بازی‌ها هم مشاهده می‌شود.
مهارت بازی با کودکان دیگر در این سن رشد نسبتاً خوبی دارد. کودکان اغلب ترجیح می‌دهند بیرون از خانه بازی کنند. بازی‌های گروهی معمولاً به سه نفر محدود می‌شود و اگر بیشتر از سه نفر شوند ممکن است کار به نزاع بکشد.
وقتی کودکان هماهنگ کردن فعالیت‌ها را فرامی‌گیرند، تعامل و تعاون واقعی بین آن‌ها حاصل می‌شود. از پنج تا شش‌سالگی، کودکان شخصاً دوستان خود را پیدا می‌کنند. آن‌ها می‌توانند با کودکان دیگر به بازهای رقابتی یا بازی‌هایی که نیاز به همکاری دارد، بپردازند.
بازی‌ها در این سن آگاهانه، جهت‌دار و پیچیده‌تر می‌شود. ویژگی‌های اجتماعی مثل رهبری، پرخاشگری و همکاری بارزتر می‌شود و معمولاً بر سر اینکه کی چه کسی را دوست دارد، چه کسی با کی بازی کند، چه کسی در بازی باشد و چه کسی نباشد، نزاع درمی‌گیرد.
اصولاً کودکان پنج‌ساله خیلی زود دوستان خود را عوض می‌کنند. درگیری‌های دخترها بیشتر لفظی و درگیری پسرها بیشتر فیزیکی است.
هرچند کودکان در این مرحله نسبت به تفاوت‌های جنسی کنجکاو هستند، اما دخترها و پسرها عموماً خوب باهم بازی می‌کنند. ممکن است کودکان برای پی بردن به شکل اندام‌های جنسی جنس مخالف یا مقایسۀ خود با هم‌جنسانشان، دکتر بازی کنند.
اما والدین نباید در این مورد واکنش افراطی نشان دهند بلکه باید سعی کنند بازی را به‌سوی فعالیت مناسب‌تری سوق دهند. بعدها وقتی با فرزند خود تنها شدند، بهتر است دربارۀ تفاوت دختر و پسر باهم صحبت کنند.
همچنین باید بحثی دربارۀ اندام‌های مختلف بدن پیش بکشید و بر این نکته تأکید کنید که برخی از اعضای بدن عمومی هستند و اِشکالی ندارد دیگران آن را ببینند، اما برخی دیگر خصوصی هستند و دیگران مجاز نیستند آن را ببینند.
برای آنکه بدانید چه مقدار اطلاعات در اختیار کودک قرار دهید، به این نکته توجه کنید که او تا چه حد در مطرح کردن سؤالات پیش‌قدم می‌شود. برخی به اندک اطلاعاتی قانع می‌شوند و برخی دیگر سؤالات بیشتری دارند و می‌خواهند بیشتر بدانند. آنچه باید به یاد داشته باشید این است که رفتار کودک شما از کنجکاوی طبیعی او ناشی می‌شود.
کودکان پنج‌ساله معمولاً از دنیایی که دارند راضی هستند، بیشتر در این دنیا و در زمان حال زندگی می‌کنند و دوست دارند اطرافیان را راضی نگه‌دارند. رفتاری مناسب دارند و غالباً راست‌گو هستند.
بااین‌حال ممکن است کودک پنج‌ساله در تشخیص درست و نادرست دچار مشکل شود. دروغ‌گویی معمولاً برای جلب‌توجه بزرگسالان است. اگر موضوعی توجه و فکر شما را به خود معطوف کرده باشد، در چنین حالتی کودک دروغ می‌گوید تا توجه شما را به‌سوی خود جلب کند.
دروغ‌گویی کودکان در این سن ممکن است راهی برای جلب موافقت والدین نیز باشد. از طرفی، اگر کودک احساس کند کاری برخلاف معیارهای شما انجام داده است، یک دروغ کوچک ممکن است راه‌حل مناسبی برای فرار از پاسخ دادن به شما تلقی شود.
ترس از تنبیه سومین دلیل شایع دروغ‌گویی در این سن است. اگر مقررات خشن شما کودک را نگران می‌سازد، شاید وقت آن باشد که دربارۀ روش‌های انضباطی خود تجدیدنظر کنید.
مطمئن شوید که تنبیه متناسب با خطاست و به یاد داشته باشید که کودک پنج‌ساله نمی‌تواند به‌روشنی فرق درست و نادرست را تمیز دهد. کودکان پنج‌ساله قوۀ تخیل نیرومندی دارند که گاه ممکن است با دروغ گفتن اشتباه شود.
و سرانجام، نکتۀ مهم این است که از دوگانگی معیارها بپرهیزید. وقتی مادر در جواب تلفن می‌گوید همسرش در خانه نیست (حال‌آنکه او روی مبل نشسته است)، کودکی که شاهد این ماجرا است، درنمی‌یابد که چرا باید درست به دلیل کاری تنبیه شود که مادرش هم انجام می‌دهد!

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

رشد اخلاقی کودک پنج ساله

 

 


در پنج سالگی بسیاری از کودکان کم کم میتوانند خود را به جای فردی آشفته تصور نمایند و برای او اظهار ناراحتی کنند. این مرحله آغاز رشد حس همدلی است. طرز برخورد والدین با فرزندان و نیز بسیاری از رفتارهای دیگرشان زمینه ساز رفتارهای قابل پیش بینی کودکان با دیگران است.
اگر کودکان شاهد رفتار محبت آمیز ، دلسوزانه و توأم با توجه والدین نسبت به دیگران باشند از این رفتارها الگوبرداری می کنند. اگر برای فرزندان خود مجموعه ای از قوانین ثابت را تعیین کنیم و نتایج حاصل از سرپیچی از آن قوانین را به طور واضح برای ایشان توضیح دهیم به رشد اخلاقی آنها کمک خواهیم کرد.
کودکان در هر سنی که باشند نسبت به قوانین و حدود ویژه ای که به وضوح مشخص و علل آن نیز تبیین شده باشد بهتر پاسخ می دهند. مثلا وقتی کودک پنج ساله ای را از تماشای نمایشی منع می کنید که بسیاری از دوستانش آن را می بینند اگر نگرانی خود را درباره ی محتوای نمایش توضیح دهید صحبت شما تاثیر بیشتری خواهد داشت.
البته این امر مانع نق زدن های او برای دیدن نمایش نمی شود اما به او می فهماند که قانون شما بر مبنای حالت روحی خاص شما در آن روز نیست.
قانون طلایی – (( با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو آن گونه رفتار کنند.))- اصل مهم دیگری برای رشد اخلاقی است. هر چند کودکان این رده ی سنی قادر نیستند خود را کاملا به جای دیگران بگذارند اما یادآوری اتفاق هایی که به تازگی رخ داده اند و قوه ی تخیل به آنها کمک می کند تا احساس کودک دیگر را دریابند.
وقتی فرزند شما ماجرای کودکی را تعریف می کند که در مدرسه به دیگری توهین کرده است از این موقعیت استفاده کنید و از کودک بخواهید (( تصور )) کند که هر یک از آن دو کودک چه احساسی داشته اند.
ارائه مثال های اخلاقی مثبت و در میان گذاشتن تصمیمات اخلاقی و دلایل مربوط به آن با فرزندتان ( یا حداقل صحبت کردن در حضور او ) روشی است که رفتارهای مورد تایید شما را نشان می دهد. خاطرنشان کردن رفتارهای اخلاقی دیگران نیز راه دیگری برای معرفی نمونه های مثبت به کودک است.
ایجاد بنیان اخلاقی استوار در کودک به او کمک می کند تا در درگیری های احتمالی در زمین بازی ، مدرسه و خانه درست برخورد کند. اگر کودک از نظام ارزشی درستی برخوردار باشد در شرایط منفی بهتر می تواند با دیگران رفتار کند.
وانگهی ، هر چه رشد اخلاقی در مراحل سنی پایین تری صورت پذیرد کودک در مقابل مسائل بزرگ تری مثل مواد مخدر ، فریب کاری یا دزدی مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد.
به عنوان پدر و مادر به یادداشته باشید که مخاطب شما یک کودک پنج ساله است. کودکان در این سنین حوصله ی سخنرانی های پر آب و تاب درباره ی درست و نادرست را ندارند. گفتگوی شب گذشته ی شما تا صبح فردا ( یا حتی ساعتی بعد) به دست فراموشی سپرده می شود.
پیام های خود را واضح بیان کنید و اجازه دهید کودک شما در گفتگو درباره ی مسائل اخلاقی مشارکت فعالانه ای داشته باشد. فراموش نکنیدکه تصمیم های بسیاری از کودکان پنج ساله منفعت طلبانه است. سالها بعد کودک کم کم درباره ی طرز فکر دیگران نسبت به خود حساس می شود و تنها در اواخر دوره ی نوجوانی و بزرگسالی است که تفکر درست و نادرست به صورت احساس درونی در او شکل می گیرد.
در پایان متذکر می شویم که کنترل تاثیرات خارجی مثل تلویزیون و همسالان مهم است ویژه تلویزیون که با تبلیغ خشونت و مواد مخدر کودکان را بمباران می کند. بنابراین نظارت بر مدت زمان تماشای تلویزیون و نوع برنامه ها اهمیت دارد.
هر چند تاثیر گروه همسالان در این سن به اندازه ی سالهای بعد چندان چشمگیر نیست اما در تلقی کودک از درست و نادرست تاثیر بسزایی دارد. از این رو بر دوستی کودکان خود با همسالانشان نظارت داشته باشید و اگر از این بابت نگران هستید هنگام بازی نظارت و سازماندهی بیشتری اعمال کنید.
اگر فکر می کنید دوستی با کودکی تاثیر بهتری بر کودک شما می گذارد با ظرافت فرزند خود را به دوستی با او تشویق کنید.

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  8:55 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

رشد عاطفی کودک پنج ساله

 

 


جدیت واقع گرایی و دقت کلماتی هستند که به وسیله ی آنها میتوان رفتارهای عاطفی کودکان پنج ساله را توصیف کرد. الگوی دوستی ، همکاری و مساعدت ویژگی این رده ی سنی است. پنج سالگی حقیقتا سنی است که کودکان سازگاری خوبی از خود نشان می دهند و به طور کلی دمدمی مزاج و پرخاشگر نیستند.
البته ممکن است هنگام خستگی و عصبانیت گریه کنند و زمانی که ناامید می شوند پا به زمین بکوبند و در را محکم ببندند. اما چنین رفتارهایی معمولا به این دلیل است که میخواهند کاری را انجام دهند و در توانشان نیست و این تضاد آنها را عصبانی می کند.
عواطف. تشخیص عواطفی چون شادی ، غم ، خشم ، محبت ، یاس و حسادت برای اغلب بزرگسالان نسبتا آسان است. اما کودک پنج ساله در مواجهه با احساسات منفی ممکن است دچار ترس و سردرگمی شود و نتواند احساس خود را تشخیص دهد و درست ابراز کند.
اگر احساس کودک خود را تایید کنید و برای برخورد صحیح با آن راه حل هایی را پیشنهاد کنید کمک بزرگی به او خواهید کرد. وقتی فرزندتان به شما می گوید بهترین دوستش در مدرسه با فرد دیگری بازی میکند با دقت به جزئیات آنچه می گوید گوش دهید و با جمله ای احساس او را تایید کنید. مثلا به او بگویید : (( انگار از اینکه امروز دوستت با تو بازی نکرده کمی عصبانی هستی.))
حتی اگر کودکان بتوانند احساسات خود را تشخیص دهند لزوما این معنا نیست که میتوانند آنها را کنترل هم بکنند. اگر به کودک خود کمک کنید تا احساسات خود را تشخیص دهد و برای شرایط عاطفی اش راه حل هایی را با او در میان بگذارید او را در کنترل عواطفش یاری خواهید کرد.
مثلا یک دوست دیگر برای بازی کردن پیدا کند یا از دوستش بپرسد که چرا با او بازی نکرده است یا از طریق  یک فعالیت جسمی مثل دوچرخه سواری خشم خود را تخلیه کند.
برای اینکه به کودک خود کمک کنید تا با شرایط دشوار کنار بیاید مشکل را به قسمتهای کوچک تقسیم کنید. بزرگسالان اغلب این کار را به طور خودکار برای خود انجام می دهند. کودک برای آنکه بفهمد که یک مشکل بزرگ در واقع از چند مشکل کوچک قابل حل تشکیل شده است به کمک ما نیاز دارد.
ناتوانی او در جمع کردن اسباب بازی هایش شاید به این دلیل باشد که انجام آن واقعا برایش سنگین است مخصوصا اگر اسباب بازی ها همه جای اتاق پخش شده باشند. اما اگر این کار را به چند بخش کوچک تقسیم کنید تا حدی از سرخوردگی او کاسته میشود. مثلا از او بخواهید اول ماشین ها بعد پازل ها و بعد از آن هم مداد شمعی ها را جمع کند.
تعیین حد و مرز برای کودک به او احساس امنیت می دهد و در می یابد که در واقع او را راهنمایی کرده اید. وقتی والدین برای کودکان حد و مرز تعیین می کنند آنها می دانند که پدر و مادر دوستشان دارند. به فرزندتان بگویید چه رفتاری قابل قبول است و چه رفتاری قابل قبول نیست.
مثلا به او بگویید : (( زمانی که عصبانی هستی اشکالی ندارد که با مشت به بالش بکوبی اما نباید اسباب بازیهایت را به اطراف پرت کنی.)) یا (( میتوانی حرف بزنی و بگویی عصبانی هستی اما اجازه نداری مشت و لگد بزنی.))
سلامت عاطفی هنگامی حاصل می شود که فرد بتواند عواطف خود را که بخشی از زندگی است تشخیص دهد و آن را ابراز کند. وقتی کودک شما حسی عاطفی مانند خشم را تجربه می کند با طرح چند سوال به او کمک کنید تا احساس خود را ابراز کند. مثلا از او بپرسید : (( وقتی عصبانی هستی چه کار میکنی؟)) یا (( چه اتفاقی می افتد که بعضی وقت ها این طور رفتار می کنی؟)) یا (( وقتی دیگران عصبانی میشوند چه کار میکنند؟))
گاه کودکان و بزرگسالان چند حس عاطفی مختلف را در آن واحد تجربه میکنند. برای کودکی که تازه یاد می گیرد احساسات خود را بشناسد این مسئله گیج کننده و آزاردهنده است. کودک خود را تشویق کنید تا افکار خود را بیان کند و با گفتن جملاتی به او کمک کنید تا احساسات خود را بشناسد مثلا : (( مثل اینکه الان هم ناراحتی هم عصبانی.)) این تا حدی از سردرگمی کودک شما می کاهد و او درمی یابد که تجربه کردن چند احساس در آن واحد امری طبیعی است و اشکالی ندارد.
اگر فرزند شما در نامگذاری عواطف خود مشکل دارد با انجام فعالیت هایی مثل (( جعبه ی احساسات)) میتوانید مهارت او را در این زمینه تقویت کنید. برای درست کردن (( جعبه ی احساسات)) از یک جعبه دستمال کاغذی بلااستفاده و چند برگ کاغذ استفاده کنید.
روی هر برگ نام یک احساس را بنویسید و آنها را داخل جعبه بگذارید. از کودک خود بخواهید یک برگ را بیرون بکشد درباره ی آن احساس صحبت کند و بعد صورتی را نقاشی کند که آن احساس را نشان دهد.
و سرانجام اینکه رفتارهای درست او را تقویت کنید. اگر کودک شما بی آنکه کنترلش را از دست بدهد توانست احساسات خود را به درستی بیان کند او را تشویق کنید به او بگویید : (( می دانم که چقدر عصبانی هستی با این حال به یادت مانده که حرف بزنی )) به این ترتیب فرزند شما درمی یابد که عواطف بخشی طبیعی از زندگی هستند اما او میتواند نحوه ی بیان این احساسات را کنترل کند.
منبع : کتاب کلیدهای رفتار با کودک پنج ساله

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  8:56 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

ترس های کودک پنج ساله

 

ترس های کودک پنج ساله


سوسک ، غول ، روح و صداهایی که از زیرزمین شنیده می شود تنها چند نمونه از ترس هایی است که کودکان پنج ساله تجربه میکنند. بعضی از کودکانا بیشتر از بقیه می ترسند اما اغلب ترسها مربوط به چیزهای عجیب و غریب و وهم آور است.
کودکان در این سنین ممکن است از مرگ ، تصادف ، گم شدن و تنهایی در تاریکی نیز بترسند و ابراز نگرانی کنند.
ریشه ی این ترس ها چیست؟
گاه تجربه ای تلخ ( واقعی یا غیر واقعی) باعث ایجاد این ترس ها می شود. ممکن است فکر کردن به غول منجر به ترس از تنها خوابیدن شود چون غول ها معمولا در کمددیواری یا زیر تخت هستند! همین طور اگر کودکی مادر خود را در فروشگاه گم کند ممکن است ترس و نگرانی از گم شدن در او شکل بگیرد.
علاوه بر این ها اگر کودکان نتوانند علت وقایع را درک کنند ممکن است دچار ترس و نگرانی شوند. اخباری که درباره ی کودک ربایی ارائه می شود یا حوادث تلخی مثل زلزله یا تصادف اتومبیل میتواند ترس از گم شدن یا نگرانی از مرگ خود یا دیگری را در کودک ایجاد کند.
ما بزرگسالان نسبت به اخباری که درباره ی فجایع و حوادث دلخراش می شنویم چندان حساس نیستیم. اگر هنگام صرف شام یا زمانی که بچه ها در اتاق بازی میکنند رادیو یا تلویزیون روشن باشد نسبت به تاثیر این گزارش ها بر کودکان حساس باشید چرا که آنها قدرت درک ما را ندارند.
فیلم های پر زد و خورد و بعضی از فیلم هایی که صحنه های خطرناک را به تصویر می کشند نیز میتوانند موجب ترس و نگرانی در کودکان خردسال شوند.
و بالاخره این که کودکان از اطرافیان خود بسیار تاثیر می پذیرند. اگر دوست ، خواهر ، برادر یا حتی پدر و مادر در شرایط مختلف ترس خود را ابراز کنند ممکن است کودک تحت تاثیر قرار بگیرد و ترس و نگرانی در او ایجاد شود.
وقتی بزرگتری به کودکی که ذاتا حساس و ترسو است می گوید (( لولو می خوردت)) کودک متوجه نمی شود که او این حرف را جدی نمیگوید. چنین کودکی ممکن است این گفته را جدی بگیرد و باعث ایجاد ترس و نگرانی در او شود.
کابوس دیدن در این سن کاملا شایع است. اگر کودک بیمار یا تحت فشار روحی باشد ممکن است مکررا دچار کابوس شود. اضطراب یا احساس گناه بر اثر کار یا رفتاری اشتباه نیز میتواند موجب کابوس شود. برای بسیاری از کودکان پنج تا شش ساله تمیز بین رویا و واقعیت مشکل است.
بهترین راه مقابله با ترس و نگرانی کودک چیست؟
اولین و مهم ترین نکته این است که به احساس او احترام بگذارید. اگر کودک را با عبارتی مثل (( ترسو)) تحقیر کنید فقط باعث شرمندگی و خجالت او می شوید. سعی کنید با بیان عبارتی همدلی خود را با کودک نشان دهید: (( می دونم چقدر ترسیدی)) یا (( این جور خواب ها خیلی وحشتناک است)) با چنین عباراتی احترام خود را نسبت به احساسات کودک نشان می دهید.
با ابراز محبت و حمایت خود اطمینان خاطر فرزندتان را فراهم کنید. او را در آغوش بگیرید و نوازش کنید تا بداند شما از او مراقبت خواهید کرد. اگر به کودک اطمینان دهید که شب در اتاق کناری یا طبقه ی بالا هستید فرزند شما بعد از کابوس دیدن راحت تر به خواب می رود.
اگر کودک می خواهد کنار شما باشد بهتر است شما در اتاق او بمانید تا اینکه او در اتاق شما بماند.
برای کاستن از ترس کودک خود برایش قصه ی پریان یا داستان های خیالی تعریف کنید. کودکی که میتواند خود را در قالب قهرمان داستان بگذارد و بگوید که چگونه قادر است بر ترس خود غلبه کند میتواند از همین روش هم برای کنارآمدن با ترس خود استفاده کند.
اگر ترس کودک به حدی است که امور روزمره ی او را دچار مشکل می سازد شاید لازم باشد به او کمک کنید تا ترس خود را در شرایطی امن و بی خطر تجربه  کند. مثلا اگر کودک شما از سگ به شدت می ترسد ابتدا چند کتاب درباره ی سگ ها برایش بخوانید. وقتی کودک با این کتاب ها آرام شد او را به دیدن فیلم هایی درباره ی سگ ببرید.
در راه به او اطمینان دهید که بسیاری از سگ ها اهلی و آرام هستند. اقدام بعدی بردن او به جایی است که بتواند سگ ها را از دور مشاهده کند. با روشی کاملا حساب شده به تدریج کودک را به سگ ها نزدیک کنید تا اینکه حاضر شود یک سگ واقعی را لمس کند.
روش رویارویی تدریجی در مورد بسیاری از ترس ها موثر است. اما برخی از ترس ها به حدی عمیق هستند که لازم است با یک مشاور متخصص مشورت کنید.
به این نکته ی مهم نیز باید توجه کرد که بعضی از ترس ها معقول و به جا هستند. کودکی که سگ او را گاز گرفته است احتمالا بیشتر از دیگران از این حیوان می ترسد.
اکثر ترس ها با افزایش سن کاهش می یابند. با این حال اگر ترسی با گذشت زمان کمتر نشد یا زندگی عادی فرزند شما را مختل کرد حق دارید نگران باشید و از مراکز مشاوره کمک بخواهید.
مبنع : کتاب کلیدهای رفتار با کودک پنج ساله

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  8:59 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

کودک پنج ساله بدقلق

 

کودک پنج ساله بدقلق


هرکودک طبیعت خاصی دارد و به شیوه ی خاص خود واکنش نشان می دهد که از بدو تولد همراه اوست. سرشت اکثر کودکان با محیط اطراف آنها متناسب است اما ویژگی های ذاتی بعضی از افراد چنان است که سازگاری با زندگی روزمره را دشوار می سازد.
در سال 1956 برای اولین بار گروهی از محققان که افراد را از طفولیت تا بزرگسالی مورد مطالعه قرار داده بودند نه ویژگی را به عنوان ویژگیهای ذاتی معرفی کردند. این ویژگی ها عبارتند از :
•    میزان فعالیت
•    حواس پرتی
•    واکنش های شدید
•    نظم
•    مقاومت منفی
•    آستانه ی حسی
•    درون گرایی و برون گرایی
•    سازگاری و خلق و خو
هر یک از این ویژگی ها دامنه ای دارد و هرگاه یکجا با هم جمع شوند از کودک فردی ((بدقلق)) می سازند. کودکانی که این ویژگی ها را نشان می دهند کاملا طبیعی هستند اما برای والدینی که سعی میکنند فرزندشان با دیگر اعضای خانواده کنار بیاید شرایط دشواری ایجاد می شود.
زودرنجی ، ناسازگاری با تغییرات ، بدخلقی هنگام خرید لباس ، خواب و خوراک نامنظم و بیش فعالی این کودکان والدین را کلافه می کند. وقتی والدین سعی میکنند با روش های متداول کنترل رفتار با این مشکلات کنار بیایند نتیجه ای نمی گیرند و جنگ قدرت ها شروع میشود.
وقتی کودکان به پنج سالگی می رسند و در مهارت ها خودکفا تر می شوند ممکن است این کشمکش ها خود را در لباس پوشیدن ، شرکت در فعالیت ها عمل بر اساس انگیزه های آنی و تقسیم اسباب بازی ها نشان دهند.
بهترین راه برای آنکه بدانید آیا رفتاری که در صدد اصلاح آن هستید ذاتی است یا اکتسابی این است که ببینید آیا این ویژگی از بدو تولد با کودک همراه بوده است یا خیر.
گفته می شود کودکان بدقلق در طفولیت تند مزاج و قولنجی هستند خواب و خوراکشان نامنظم است و رفتارهای فوق العاده تند مثل جیغ کشیدن از خود نشان می دهند. اما اگر این رفتارها به تازگی بروز کرده باشد و بتوانید آن را به پیشامد خاصی مثل تنش در خانواده ، مدرسه جدید و خواهر یا برادر نورسیده ربط دهید میتوانید نتیجه بگیرید که این رفتارها ذاتی نیستند.
اگر روشهای معمول کنترل رفتار موثر واقع نشود در مقابل رفتار کودک بدقلق چه باید کرد؟ دکتر استنلی توروکی مولف کتاب ((کودک بدقلق)) و موسس برنامه ی (( کودکان مشکل دار در آمریکا)) برنامه ای پنج مرحله ای برای رفتار با این کودکان پیشنهاد میکند:
1-    رفتارهای کودک پاسخ های خود و واکنش های خانواده را بررسی کنید تا دریابید که مهم ترین رفتارهایی که باید تعییر کند کدام است.
2-    به کمک مقررات انضباطی موثر اقتدار خود را به عنوان بزرگ خانواده به دست آورید.
3-    از شیوه های موثر مدیریت بهره بگیرید.
4-    در صورت لزوم از افراد خانواده راهنمایی بخواهید.
5-    برای والدین دیگر گروه های حامی تشکیل دهید.
اولین قدم در برخورد با هر مشکل رفتاری این است که ببینید در حال حاضر میتوانید با مشکل مورد نظر برخورد کنید یا خیر؟ اگر مجبورید به فروشگاه بروید اما سرتان درد میکند و خلقتان هم تنگ است اصلا درست نیست با کودک خود مشاجره کنید که برنامه ی مورد علاقه اش را نبیند.
دوم اینکه به یاد داشته باشید شما به عنوان یک بزرگسال نباید در بند رفتار فرزند خود گرفتار شوید بلکه باید سعی کنید رفتار طبیعی خود را حفظ کنید. واکنش احساسی از خود نشان ندهید. به جای تکیه بر انگیزه ی رفتار به خود رفتار توجه کنید تا بتوانید با آن درست برخورد کنید.
ابتدا مشخص کنید که با رفتار مورد نظر باید مقابله کنید یا خیر؟ اگر فرزند شما تا حدی سر و صدا می کند اما کسی را آزار نمی دهد بهتر است یک مسکن بخورید و به اتاق دیگر بروید ( مگر آنکه سر و صدا سردرد شما را تشدید کند) .
منبع : کتاب کلیدهای رفتار با کودک پنج ساله

دوشنبه 15 آبان 1396  9:02 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

کودک پنج ساله حساس

 

 


چه در مورد کودکی که با ملایم ترین سرزنش گریه را سر می دهد و چه در مورد کودکی که مراقب است کوچک ترین خطایی از او سر نزند شواهدی وجود دارد که نشان می دهد این خصوصیات ذاتی هستند نه اکتسابی.
آیا راهی وجود دارد که این کودکان را مقاوم تر سازیم تا در مقابل انتقاد واکنش مناسب تری نشان دهند؟ ظاهرا پاسخ هم مثبت است و هم منفی. هر چند ایجاد تغییر عمده در ویژگی های شخصیتی کودک غیر ممکن است اما میتوان به او آموخت که واکنش های خود را کنترل کند.
به استقبال خطر رفتن و شکست خوردن بخش مهمی در زندگی است. وقتی کودک به امکان شکست و به دنبال آن انتقاد دیگران خیلی اهمیت بدهد از خطر کردن خودداری میکند.
این واکنش ها گاهی به صورت رفتارهای منفی بروز می کند مثلا ممکن است کودک از انجام تکالیف مدرسه خودداری کند یا عواقب منفی کاری را که ظاهرا بسیار مشکل است بپذیرد اما از انجام دادن آن اجتناب کند.
کودکانی که خیلی سعی میکنند خطایی از آنها سر نزند ممکن است دچار عادات عصبی شوند راحت به خواب نروند یا دچار کابوس شوند. این دوره برای کودکان بسیار حساس است زیرا احساس زیرک بودن در آنها شروع به رشد می کند.
برای آنکه کودک حساس را تا حدی مقاوم تر سازید چه اقداماتی باید انجام دهید؟ نخست این که با تکیه بر رفتارهای مثبت و قابلیت های کودک عزت نفس او را بالا ببرید.
هرگاه کار مثبتی از او سر زد از آن تمجید کنید. بعضی از والدین نمیدانند که برخی از عبارتها چه پیامی برای کودکشان دارد. این جمله را در نظر بگیرید : (( کارت عالی بود اما دفعه بعد بهتر از این هم میتوانی انجام بدهی.)) ممکن است کودک حساس بخش اول این عبارت را نشنود و فقط به این فکر کند که کار او آنقدر هم خوب نبوده است.
وقتی کودک سعی می کند کار تازه ای انجام دهد او را تشویق کنید.
وقتی فرزندتان سعی دارد کاری جدید یا کاری را که قبلا برایش دشوار بوده است انجام دهد به او نگویید : (( این کار برای تو خیلی مشکل است.)) اگر فکر می کنید این کار برای کودک شما خیلی مشکل است در کنار او کار کنید تا رفتار درست را از شما یاد بگیرد.
در صورت لزوم راهنمایی و توصیه هم بکنید اما وقتی تلاش می کند تا کارش را انجام دهد سعی نکنید کار او را به عهده بگیرید.
از فرزند خود بخواهید در کار خانه به شما کمک کند. کودک بسیار حساسی که به خود اطمینان ندارد به دلیل ترس از شکست معمولا داوطلب انجام کار نمیشود. اگر کاری برای او تعیین کنید عملا او را تشویق می کنید که به طور فعال درگیر کار شود و از رو به رو شدن با خطر کمتر بهراسد.
با فرزندتان درباره ی اشتباهات خود صحبت کنید و راه حل های ممکن را به او ارائه دهید. وقتی از کودک خود می خواهید درباره ی اشتباهاتش صحبت کند بر احساسات او در آن موقعیت تاکید کنید : (( در آن موقع چه احساسی داشتی؟)) قبل از آنکه درباره ی امکان و نحوه ی جبران اشتباهش سوال کنید با کودک خود همدلی کنید.
از تلخی انتقاد با شیرینی محبت بکاهید و از این رهگذر او را در پذیرش انتقاد شرطی کنید. اگر فرزند حساس پنج ساله ی خود را در آغوش بگیرید و در دامن خود بنشانید و درباره ی مشکل رفتاری اش با او صحبت کنید حرف های شما را بهتر می پذیرد تا اینکه روی یک صندلی بنشیند و به سخنرانی شما گوش دهد.
به واکنش های احساسی افراطی اهمیت ندهید. کودکان خیلی زود می آموزند که با گریستن و لب ورچیدن میتوانند توجه پدر و مادر را به خود جلب کنند. هر چند مشاهده ی رنج کشیدن و ناراحتی کودک برای والدین دشوار است اما اهمیت دادن و توجه کردن به این واکنش ها در واقع شرایط را بدتر می کند.
به یاد داشته باشید که تشویق رمز به دست آوردن اعتماد به نفس ، کفایت و عزت نفس است. در عین حال توجه به این نکته نیز مهم است که هر کودکی نمیتواند با اعتماد به نفس و پویایی به استقبال خطر برود. گاه لازم است یک قدم به عقب برگردیم و ببینیم که چه انتظاراتی از کودک خود داریم.
با مهیا ساختن محیطی اطمینان بخش و محبت آمیز برای یادگیری به کودک کمک خواهید کرد تا توان خود را به فعلیت برساند. سعی کنید توجه خود را بر توانایی های فرزندتان معطوف کنید نه بر اموری که انجامش برای او دشوار است.

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  9:03 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

 

برخورد با ناکامی کودکان پنج‌ساله

 

برخورد با ناکامی کودکان پنج‌ساله


کودک آنلاین: تقریباً هرگاه کودکان در مقابل درخواست‌ها، تمنیات و آرزوهای خود با یک نه بزرگ روبه‌رو شوند، احساس ناکامی می‌کنند. برای اکثر والدین برخورد با ناکامی کودک، واقعه‌ای مأیوس‌کننده است. ازیک‌طرف کودک نمی‌تواند به آنچه می‌خواهد برسد – آب‌نبات یا یک اسباب‌بازی جدید- و از طرف دیگر شما هم نمی‌توانید آنچه را می‌خواهید، داشته باشید، یک کودک مؤدب و حرف‌شنو.
کودک توان مقابله با ناکامی را به ارث نمی‌برد. توان تحمل ناکامی نیز مانند بسیاری از مهارت‌های دیگر فرایندی اکتسابی است. گرسنگی، خستگی و بیماری توان تحمل سرماخوردگی را در کودک شما کاهش می‌دهد.
همچنین کودکان سعی می‌کنند کارهایی را انجام دهند که فوق توان آن‌هاست. آن‌ها به این طریق دامنۀ فراگیری خود را وسعت می‌دهند و ناکامی حاصل از آن برای یادگیری، هم طبیعی و هم ضروری است.
وقتی کودکان به آنچه می‌خواهند دست نیابند نیز دچار سرخوردگی می‌شوند. ممکن است قیودی که والدین تعیین کرده‌اند (خوردن شیرینی قبل از شام) به این ناکامی دامن بزند یا پیشامدهای خارج از کنترل آن‌ها چنین شرایطی را به بار آورد (اسباب‌بازی خراب شود یا روز نمایش سیرک مادر بیمار شود).
چگونه به خود و فرزندان کمک می‌کنید تا با ناکامی کنار آید؟
وقتی کودک تحت‌فشار روحی قرار ندارد اجابت درخواستش را به تأخیر بیندازید و به‌این‌ترتیب صبوری را به او بیاموزید. زمانی که مشغول انجام کاری هستید و کودک از شما می‌خواهد با او بازی کنید، از او بخواهید صبر کند. سپس صبوری او را تحسین کنید و به‌تدریج زمان افزایش دهید.
در ناکامی‌ها با کودک خود همدلی کنید. با عبارتی مثل: برای درست کردن ساختمان خیلی زحمت می‌کشی اما هر دفعه می‌افتد، احساسِ او را تصدیق کنید.
بازگو کردن مشکل نیز به پیدا کردن راه‌حل مناسب کمک می‌کند. بعد از همدلی دربارۀ ساختمان‌سازی کودک، اگر به او بگویید: چطور می‌توانی یک ساختمان محکم‌تری بسازی که نیفتد؟ کلیدی دربارۀ حل مشکل در اختیار او خواهید گذاشت.
وقتی کودک نمی‌تواند به خواسته‌اش برسد، چیز دیگری به او پیشنهاد کنید. اگر فرزند شما در سوپرمارکت از شما شیرینی می‌خواهد، چیز دیگری را به او پیشنهاد دهید. البته این روش همیشه مؤثر نیست، به‌ویژه برای کودکی که درخواسته‌اش مصر باشد، اما ممکن است در مورد کودکان دیگر مؤثر باشد.
اگر فرزند شما مشغول کاری است که باعث سرخوردگی‌اش می‌شود، به او پیشنهاد کنید چند دقیقه قدم بزند یا سعی کنید مدتی باکار دیگری سرگرم شود.

معمولاً شرایط زیر باعث ناکامی کودکان پنج‌ساله می‌شود:
•    هنگام خرید که معمولاً هرچه را می‌بینند می‌خواهند؛
•    هنگام تقسیم اسباب‌بازی با دوستان، خواهر یا برادر؛
•    زمانی که می‌خواهند خودشان لباس‌هایشان را بپوشند؛
•    هنگامی‌که باید قانون خانه را رعایت کنند، مثلاً زمان خوابیدن؛
•    زمانی که در بازی می‌بازند یا مرتکب اشتباه می‌شوند؛
گاه بهتر است قبل از بروز مشکل به راه‌حل ان بیندیشید. شما بهتر از هر فرد دیگری فرزند خود را می‌شناسید و احتمالاً می‌توانید واکنش او را در شرایط خاص پیش‌بینی کنید.
اگر کودک شما در فروشگاه مشکل ایجاد می‌کند، از قبل به او بگویید که اصلاً قرار نیست امروز آب‌نبات یا اسباب‌بازی بخرید.
همین‌طور اگر مقررات خانه باعث ناکامی او می‌شود، با یک تذکر او را آماده کنید. پانزده دقیقه قبل از شام یا خواب به او تذکر دهید، تا از خاموش کردن تلویزیون یا جمع‌کردن اسباب‌بازی‌هایش کمتر ناراحت شود.
اما اگر کودک در تقسیم کردن اسباب‌بازی‌هایش با دیگران دچار مشکل می‌شود، بازی‌های زمان‌داری را تعیین کنید که در آن کودک اسباب‌بازی‌اش را در اختیار دیگری قرار دهد. در این صورت ممکن است به نتیجۀ بهتری برسید. به میزانی که کودک بتواند اسباب‌بازی‌هایش را با دیگران تقسیم کند و درعین‌حال ناراحت هم نشود، مدت‌زمان بازی را افزایش دهید.
پیامدهای مثبت برای رفتار صحیح نیز به کودک کمک می‌کند تا با ناکامی بهتر کنار بیاید. وقتی وارد فروشگاه می‌شوید و فرزندتان برای آب‌نبات و اسباب‌بازی تقاضایی نمی‌کند، از او تشکر کنید تا به‌این‌ترتیب رفتار درست او را تقویت کرده باشید.
در جمله‌های خود به رفتار موردنظر به‌صراحت اشاره‌کنید تا کودک دقیقاً بداند چه رفتاری موردتمجید قرارگرفته است. "از اینکه امروز چیزی نخواستی به تو افتخار می‌کنم. این‌طوری خرید کردن خیلی راحت‌تر می‌شود."
برای شرایط دیگری که ممکن است باعث سرخوردگی فرزند شما شود، از عبارات مشابه استفاده کنید. چیزهای زیادی را می‌توان به‌عنوان پاداش در نظر گرفت؛ یک شکلات، یک گشت کوتاه در زمین‌بازی یا خواندن یک قصۀ اضافی برای زمانی که کودک بدون مقاومت به رختخواب می‌رود.
وقتی کودک شما به علت ناکامی بدرفتاری می‌کند، برخورد قاطعانۀ شما بسیار مهم است. وقتی ناکامی فرزندتان در فعالیتی آن‌قدر بزرگ است که باعث می‌شود خود را ببازد، بلافاصله فرصتی را برایش فراهم‌سازید تا موفقیت را تجربه کند.
اگر کودک صبر و شکیبایی در کارهای روزانه را از شما بیاموزد، عاملی نیرومند به هنگام مقابله با ناکامی در اختیار خواهد داشت.

دوشنبه 15 آبان 1396  9:05 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کودک پنج ساله

ورزش های باشگاهی کودک پنج ساله

 

 


اگر کودک شما به ورزش گروهی باشگاهی علاقه مند باشد چه ورزشی مناسب تر است؟ بعضی از کودکان فقط به این دلیل به ورزش خاصی علاقه نشان می دهند که دوست یا همکلاسی آنها به آن ورزش می پردازد.
بعضی دیگر برای آنکه به فعالیت ورزشی خاصی بپردازند به تشویق های بیشتری از سوی اطرافیان نیاز دارند. ناگفته نماند که کودکان باید به ورزش تشویق شوند نه اینکه مجبور گردند. اگر ناامید نکردن پدر یا مادر انگیزه ی کودک شما برای پرداختن به ورزش است نه به نفع شماست و نه به نفع فرزندتان.
بعضی از مراکز برای کودکان پنج ساله ورزش فوتبال و تی بال را در نظر میگیرند. فوتبال کار گروهی تحمل فرد و هماهنگی اعضای بدن را تقویت می کند و زمینه ساز ورزشهای اروبیک می باشد. فوتبال افراد معاشرتی علاقه مند به فوتبال را بیشتر جذب می کند.
فوتبال برای کودکانی که استعداد ورزشی کمتری دارند نیز مناسب است زیرا بدون آنکه چگونگی بازی آنها مد نظر قرار گیرد میتوانند در یک تیم ورزشی بازی کنند.
فوتبال هم برای دخترها و هم برای پسرها مناسب است و در بعضی مناطق دخترها و پسرها در سنین پایین با هم بازی میکنند. والدین معمولا میتوانند برای مربی گری داوطلب شوند و این فرصت خوبی است تا در کنار فرزند خود باشند.
والدین چه به عنوان تماشاچی حضور داشته باشند و چه به عنوان مربی باید در تشویق فرزندشان برای شرکت در بازی و لذت بردن از آن و انتقاد از او رفتار متعادلی از خود نشان دهند.
تی بال رقابتی تر از فوتبال است و معمولا کودکانی را به خود جلب می کند که از عزت نفس خوبی برخوردارند و از توجه دیگران احساس ناراحتی نمیکنند. تی بال نسخه ی تعدیل شده ی بیس بال است که در آن به جای پرتاب توپ با دست از یک پایه ی ثابت ( مانند گلف) به توپ ضربه زده می شود.
در این بازی فرد باید از قدرت بدنی ، هماهنگی جشم و دست و چابکی خوبی برخوردار باشد. انجام این ورزش برای کودکانی که هماهنگی چشم و دست آنها خوب نیست و از اینکه مورد توجه قرار گیرند ناراحت می شوند مشکل است. نکته مهمی که باید در مورد همه ی کودکان – خاصه آنها که هماهنگی اعضا در آنها کامل نیست -  رعایت شود آرایش تیمی است.
در تی بال کودکان باید از لحاظ توانایی گروه بندی شوند تا کودکی که هماهنگی کمتری دارد احساس نکند او تنها کسی است که نمیتواند به توپ ضربه بزند یا آن را بگیرد. متاسفانه حتی کودکان پنج ساله نیز گاه در گفتار نسبت به دیگران سنگدلی می کنند.
آخرین چیزی که والدین برای بچه هایشان میخواهند این است که آنها به این باور برسند که لازم نیست همواره در صدر قرار گیرند.
ژیمناستیک ورزشی عالی برای تناسب اندام است که قدرت بدنی ، انعطاف پذیری ، کنترل اعضا و عزت نفس را در کودکان بالا می برد. هرچند ژیمناستیک ورزشی انفرادی مانند هنرهای رزمی یا شناست اما فوق العاده رقابتی است و برای کودکانی که از ورزش کردن در حضور دیگران ناراحت نمی شوند عالی است.
پرداختن به این ورزش برای کودکانی که نسبت به فرم بدن یا هماهنگی اعضا نگرانند به ویژه دختران مشکل است. در این ورزش نیز توجه به گروه بندی حائز اهمیت است.
نباید کودک در گروه یا کلاسی قرار گیرد که سطح توانایی اکثریت افراد آن با سطح توانایی او متفاوت است. هرچند در هر فعالیتی وجود الگو مهم است با این حال اختلاف فاحش در سطح توانایی ها باعث می شود کودک باور کند که در رقابت با همپایان خود شکست خورده است.
درباره ی کودکی که هیچ علاقه ای به ورزش یا فعالیت جسمانی ندارد چه می گویید؟ چگونه والدین میتوانند چنین کودکی را به سوی ورزش سوق دهند. الگوی عملی بودن مهم ترین کاری است که والدین میتوانند انجام دهند تا کودک خود را تشویق کنند که به فعالیتهای جسمانی بپردازد.
اگر کودک مامان و بابا را کم تحرک ببیند فعالیت جسمانی از همان اوان طفولیت در نظرش بی اهمیت جلوه می کند. برعکس اگر مشاهده کند فعالیت جسمانی برای کل خانواده مهم ایت احتمال آنکه ورزش را جزو عادات روزانه قرار دهد زیاد است.
حتی اگر فعالیت بدنی زیادی ندارید پیاده روی روزانه در اطراف خانه یا دوچرخه سواری به اتفاق دیگر اعضای خانواده انگیزه ی خوبی برای کودکی است که به ورزش یا فعالیت های بدنی علاقه ای ندارد. گاه برای آنکه کودک خود را تشویق کنید بهتر است یک دوست ورزشکار برایش پیدا کنید.
و آخرین تذکر به تمام والدین نیک اندیش اینکه : این حق کودک است که در تجربه کردنها و شرکت در فعالیت های جدید شما را در کنار خود احساس کند. اکثر کودکان پنج ساله هنوز هماهنگی لازم را ندارند و نمیدانند در یک گروه سازمان یافته چگونه رفتار کنند. بهترین هدیه برای آنها این است که اجازه دهید به زمین فوتبال یا بیس بال بروند و اوقات خوشی داشته باشند.
والدین معمولا فقط به جنبه ی رقابتی ورزش توجه میکنند و انتظار دارند کودک خردسالشان بیش از سطح رشد خود عمل کند. آنها دوست دارند کودک در هر کاری که انجام می دهد موفق باشد اما گاه این موفقیت در بیرون رفتن ، خوش گذراندن و کسب خودانگاره ای مثبت معنا می شود نه در بهترین بازیکن بودن!
منبع : کتاب کلیدهای رفتار با کودک پنج ساله

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

دوشنبه 15 آبان 1396  9:06 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها