0

پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد

 
sajad2007
sajad2007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 9109
محل سکونت : رفسنجان

پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد

پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد

وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد

از راه نظر مرغ دلم گشت هواگير

اي ديده نگه کن که به دام که درافتاد

دردا که از آن آهوي مشکين سيه چشم

چون نافه بسي خون دلم در جگر افتاد

از رهگذر خاک سر کوي شما بود

هر نافه که در دست نسيم سحر افتاد

مژگان تو تا تيغ جهان گير برآورد

بس کشته دل زنده که بر يک دگر افتاد

بس تجربه کرديم در اين دير مکافات

با دردکشان هر که درافتاد برافتاد

گر جان بدهد سنگ سيه لعل نگردد

با طينت اصلي چه کند بدگهر افتاد

حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود

بس طرفه حريفيست کش اکنون به سر افتاد

 
حافظ

سه شنبه 21 دی 1389  10:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها