با سرو قدي تازهتر از خرمن گل
از دست منه جام مي و دامن گل
زان پيش که ناگه شود از باد اجل
پيراهن عمر ما چو پيراهن گل
اي دوست بيا تا غم فردا نخوريم
وين يکدم عمر را غنيمت شمريم
فردا که ازين دير فنا درگذريم
با هفت هزار سالگان سر بسريم
خیام