0

نام این ژنرال را به خاطر بسپارید: " ثابت سلطان التکریتی"

 
amirpetrucci0261
amirpetrucci0261
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 27726
محل سکونت : http://zoomstar.ir/

نام این ژنرال را به خاطر بسپارید: " ثابت سلطان التکریتی"

جوان ترین ژنرال ارتش عراق، زیر سایه محبت صدام و حسن البکر خیلی زود در ارتش عراق جا باز می کند. او وقتی سرهنگ دوم بود، صدام با اعطای درجه سرتیپی، او را به فرماندهی لشکر دهم برگزید.

این ژنرال کوتاه قد و عصبی که حاضر نبود به احدی احترام بگذارد، چنان رعب و وحشتی در دل فرماندهان عراقی کاشته بود که بدون اجازه مقام های بالاتر، خواسته هایش را به اجرا درمی آورد.
فرماندهی لشکر دهم زرهی این فرصت را به او داد تا با تغییرات جدی در سطح لشکر، بار دیگر خواسته هایش را به اجرا درآورد.
او، سرهنگ دوم «صفوه الربعی»، سرهنگ ستاد «طارق عناد» فرمانده تیپ ٤٢ و سرهنگ توجیه سیاسی «نبیل عبدالله» را از پست های شان جاکن کرد، بی آن که آب از آب تکان بخورد. تغییر در این سطح بدون اجازه فرماندهی کل قوای عراق امکان پذیر نیست!
ژنرال ثابت سلطان در سال 1954م (1333ه.ش) در شهر تکریت به دنیا آمد و مثل بسیاری از تکریتی ها به ارتش روی آورد. بعد از فارغ التحصیل شدن در دوره چهل و سوم دانشکده افسری، با کمک حسن البکر با رتبه ممتار، از دوره چهل و یکم دانشکده ستاد فارغ التحصیل شد.
او مدتی آجودان مخصوص عمویش «حماد شهاب» وزیر دفاع اسبق بود. فرماندهی گردان تانک «حماد» از تیپ سی زرهی و فرمانده لشکر دهم شد. هنوز چهل سال نداشت که پشت میز ریاست ستاد ارتش عراق نشست.
ژنرال ثابت سلطان، در عملیات فتح المبین با ناکامی بزرگی رو به رو شد. لشکر او مثل واحدهای دیگر عراقی شکست سختی را متحمل شدند. لشکر او چنان از طرف نیروهای ما تحت فشار بود که این فرمانده خوش شانس ارتباط بی سیم خود را هم از دست داده بود. او به شدت از نیروهای ما هراس داشت، طوری که در مقر خود درجه هایش را کند و به افسرانش گفت: «اگر به دست نیروهای ایرانی اسیر شوم، خودم را خواهم کشت.»
عدم تحرک لشکر او در عملیات فتح المبین و محاصره شدن واحدهایش، بی لیاقتی او را به سایر نظامیان عراقی نشان داد. بسیاری از افسران تصور می کردند به خاطر انهدام این لشکر، ثابت سلطان اولین کسی است که با اشاره انگشت صدام سینه پرمدالش در برابر جوخه اعدام قرار خواهد گرفت. اما وقتی معلوم شد که او به عنوان مسئؤل کمیته تحقیق برای شناسایی عاملین این شکست بزرگ انتخاب شده است، حتی سربازان ساده هم نتوانستند جلو خنده خود را بگیرند.
رفتار این ژنرال در حین تحقیق، طوری بود که انگار فقط او و لشکرش به بهترین نحو جنگیده اند، درحالی که عدم تحرک این لشکر و به محاصره درآوردنش ضربه های کاری به دیگر واحدها وارد آورده بود.
از نکات دیگر زندگی نظامی این ژنرال، تجمل پرستی او بود که حتی در منطقه جنگی هم از این علاقه چیزی کاسته نمی شد. مقر فرماندهی لشکر دهم او در منطقه «شرهانی» یکی از دیدنی ها بود. این مقر یک سالن کنفرانس به شکل «L» داشت که با تعداد زیادی صندلی طلایی رنگ چهره یک سالن کاملا مدرن و شیک را به این مقر نظامی - که ممکن است هر لحظه تعییرمکان دهد - داده بود. این سالن چیزی از سالن های حاشیه دجله در بغداد کم نداشت. حتی از سالن کنفرانس سازمان برنامه. ما وقتی به خوش سلیقگی این ژنرال قدکوتاه تکریتی پی می بریم که محافظین او را شماره کنیم. یکصد و نود سرباز و چهار افسر مراقب جان این دردانه حسن البکر و صدام بودند.
گرچه این ژنرال، ثابت السطان التکریتی هم مثل ژنرال های دیگر عراقی، دست خالی از ایران به خانه اش بازگشت، ولی سینه های مردم ما هرگز از کینه و نفرت آنان خالی نخواهد شد؛ کینه ای که هاله ای از تقدس به خود گرفته است.

مرتضی سرهنگی

سه شنبه 21 دی 1389  3:53 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها