0

زبان قاتل مادر

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

زبان قاتل مادر

یک کسی را می خواستند اعدام کنند، که از دزدهای بنام بود.

گفتند: درخواستی نداری؟

گفت: چرا ؛ دوست دارم مادرم بیاید با مادرم صحبتی بکنم.
گفتند: خوب اشکالی ندارد، مادر بیاید.

مادر آمد. گفت: پسرم چه می خواهی؟
گفت: مادر دوست دارم زبانت را دربیاوری بگذاری در دهان من؛ من همین آرزو را دارم.

مادر هم گفت: باشه. زبان را درآورد. این فرزند شروع کرد گاز گرفتن زبان مادر.

آمدند او را گرفتند و گفتند: ای دیوانه چکار می کنی؟

گفت: این مادر باعث شد امروز من کنار چوبه‌دار بیایم.

بچه که بودم یک عدد تخم مرغ دزدیدم آوردم خانه. مامانم گفت: بارک الله.

اگر آن بارک الله را مادر نمی‌گفت و یک سیلی در دهانم می زد امروز من اینجا کشیده نمی‌شدم.

آن تخم مرغی که آن روز دزدیدم، امروز شتر مرغ دزد شدم. 🏻

دوشنبه 12 تیر 1396  6:26 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها