يادمان شهداي چشم شيشه اي/ بخش دوم

جبهه های خونین نبرد خونبین شهر – آبادان ، دارخوین – اهواز – هویزه – سوسنگرد ، شوش و دزفول را زیر پا می گذاشت، تا فریاد بلند فتح و ظفر رزمندگان و ندای به خون  نشسته شهیدان پر افتخار را پیام رسان باشد . به هنگام عملیات پا به پای رزمندگان قهرمان جبهه ها جسورانه و بی باکانه به خطوط مقدم می رفت تا در جهت انعکاس ابن از خود گذشتگی ها سهم خود را ادا کرده باشد . بارها و بارها تا مرز شهادت پیش رفت . در خونین شهر اشغالی تا نزدیک ترین فاصله به دشمن حضور یافت . تا آنجا که نیروهای دشمن و خودی از هم قابل تمیز نبودند . او آنچنان خود را در قبال انعکاس ایمان و ایثار رزمندگان مسئول می دانست که برای اولین بار از خطرناک ترین راه  به آبادان رفت و پس از تهیه فیلم برگزاری نماز جمعه این شهر مقاوم ،  از همان طریق برگشت و با مخابره این فیلم در تاریخ 21 فروردین 1360 ، مردم میهن اسلامی ما مشاهده کردند که در شهری که دائما زیر باران گلوله های توپ و خمپاره قرار دارد چگونه مردان ، زنان و نوجوانان به عبادت خدا مشغولند . مردم ایران هرگز آن فیلم را فراموش نخواهند کرد .

شهید احمد سگوندی پس از آن نیز در سایر جبهه ها در میان خون و آتش و گلوله همچنان با عشق و ایمان ، صحنه های دیگری از شجاعتها ی رزمندگان اسلام را به تصویر در آورد ، تا سر انجام در تاریخ 31/ 3/ 60 در دارخوین قدم در راهی گذارد که راه رستگاری و قربت  به باری تعالی است .

در سال 1337 در شهر سراب کودکی باهوش متولد شد ، که نبوغ خویش را خیلی زود با طی موفقیت آمیز تحصیلات ابتدایی در شهر تهران نشان داد و پس از اتمام تحصیلات دبیرستان وارد دانشگاه شد و در دانشگاه شهید بهشتی به تحصیل در رشته فیزیک هسته ای پرداخت . با تعطیلی دانشگاه ها در سال 59 به فراگیری هنر فیلمسازی مشغول گردید و در شاخه  فیلمبرداری تبحر یافت و هنرش با آغاز جنگ در حضور مستمرش در جبهه ها شکوفا گردید . ساعتها فیلمبرداری فیلمهای مبتدی ، نظیر صدلی پای نور ، ایلام شهر آتشباران و فیلمهای داستانی وارث ، معبر ، سرباز کوچک ،  یک قطره دریا ، دفاع مقدس و اتاق شماره یک نتیجه تلاش بی وقفه اوست تا اینکه کارش در فیلمبرداری از عملیات کربلای 2 در منطقه حاج عمران رنگ و بویی تازه گزفت و زمانی که روز یکشنبه 21 دی 65 خودش  را برای پشت سر گذاردن موفقیت آمیز امتحانات لیسانس آماده می کرد به جمع اکیپ فیلمبرداری پیوست و عازم منطقه شلمچه شد و سر انجان در نیل به مقصود بعد از ظهر پنجشنبه 25 دی ماه در یکی از حساس ترین کارهای فیلمبرداریش در فتح جزیره بورارین ، مورد اصابت ترکش واقع شد . تلاش برای نجاتش بی نتیجه ماند و آیت ا... سیفی در زیباترین جلوه هنری خویش  با چهره ای آرام و سری شکافته به سوی خدایش پر گشود . مقامش رفیع باد .

شهید محمد علیب طالبی فیلمساز جهادگر مرد جهاد شهادت را می ساخت . خود مزد جهاد را در هشتم آذر ماه 1360 در عملیات طریق القدس در دهلاویه گرفت و به کاروان شهدا پیوست .

شهید محمد علی طالبی برای تجلیل از شهدای جهاد سازندگی ، با تلاشی صادقانه و خلوص نیت سر گرم فیلمسازی بود . قسمت اول مزد جهاد : شهادت را درباره جهادگر شهید علیرضا شاملو و قسمت دوم آن را ، با نام نماز خون در باره جهادگر شهید حسین داداش اوغلی اهری ساخت .

وی پیش از آنکه برای ساختن سومین فیلمش درباره شهدای جهادگر یک بار دیگر عازم جبهه ها شود ، به زیارت خانه خدا می رود . پس از بازگشت از سفر حج بدون کمترین تامل به جبهه بازگشت و بار دیگر به صف استوار همرزمانش پیوست و این بار در حالیکه از پشت عدسی دوربین شاهد دلاوریهای سربازان اسلام بود ، برای همیشه بسوی خداوند پرواز کرد . از شهید طالبی یک دختر و یک پسر باقی مانده است .

محمد رضا طبائی زاده متولد 1338 از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت رشته مکانیک بود . که با تعطیلی دانشگاه ها به فعالیتهای فرهنگی از طریق واحد جذب نیروی دانشجویان مسلمان دانشگاه ها به فعالیتهای فرهنگی و از آن طریق به آموزش فیلم و فیلمبرداری روی آورد . از همان اوایل شروع جنگ تحمیلی به همراه گروه های فیلمبرداری متشکل از هنر جویان مسلمان به جبهه های نبرد شتافت و در ثبت دلاوریهای رزمندگان شرکت جست . بعد ها وارد سازمان صدا و سیما گردید و تحت عنوان دستیار فیلمبردار به کار خود ادامه داد و سر انجام به هنگام حضور در عملیات بدر در منطقه شرق دجله در تاریخ 21/ 12/ 63  ، در حین فیلمبرداری مورد اصابت خمپاره واقع گشت و به شرف شهادت نائل آمد .  راهش مستدام باد .

شهید کنوچهر کریمی موید در سال 1324 در شهرستان ایلام ، چشم به جهان گشود .

پس از آنکه تحصیلات متوسطه را با موفقیت به پایان رساند . در سال 1348 به سازمان صدا و سیما راه یافت و در خرداد 1351 با موفقیت دوره فیلمیبرداری مدرسه عالی صدا و سیما به اتمام رسانید . و درشهریور همان سال به عنوان فیلمبردار از تهران به مرکز باختران انتقال یافت . در سال 1353 ازدواج نمود و ثمره این ازدواج یک دختر و یک پسر بود.

در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی ، شهید کریمی عاشقانه از جریانات انقلاب فیلمبرداری می نمود .

در جریان جنگ تحمیلی عراق شهید کریمی همیشه به طور داوطلب آماده گرفتن فیلم از جنایات بی شمار صدام مزدور بود .

شهید کریمی  به علت خدمات بی دریغ و ارزنده اش موفق به گرفتن 12 تشویق نامه از مراکز باختران گردیده و سرانجام در روز 8 تیر ماه 1361 در حالی که عاشقانه مشغول گرفتن فیلم از آثار جنایات بعثیها در قصر شیرین بود ، به درجه رفیع شهادت نایل آمد و به خیل شهدا اسلام پیوست .

شهید محمد علی کمری با فکر و اندیشه ثبت جانبازی های سپاه اسلام و نشان دادن ایمان رزمندگان به نسل های آینده و جهانیان ، تلاش خویش را در چنین راهی پر ارزش آغاز کرد . وی با دوربین پر تحرک خود ، پیشرفت و ایثارهای رزمندگان را در معرض تماشای امت اسلامی گذارد .

محمد علی در سال 1345 در شهر مقاوم اهواز در خانواده ی متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود . از همان ایام طفولیت ، پسری با هوش و با متانت بود و صفات اخلاقی و روحیه انسانی او زبانزد اطرافیان و آشنایان بود . هنگامی که در سال 1357 جوش و خروش انقلاب اسلامی سرتا سر ایران را فرا گرفت و سنگرهای کفر و ظاغوت یکی بعد از دیگری به دست انقلابیون از بین رفت ، محمد علی نیز با ترک مدرسه راهنمایی به خیل تظاهرکنندگان پیوست و با اینکه برای شرکت در چنین اجتماعاتی  ، کم سن و سال بود، معهذا تلاش می کرد تا در یابد در جامعه ای که زندگی می کند ، چه می گذرد . در سال 1359 که جنگ تحمیلی شروع شد . وی داوطلبانه به یاد گیری آموزش نظامی پرداخت و جهت رسیدن به اهداف خویشتن ،  شروع به فعالیت مستمر کرد ، که از آن جمله شرکت در عملیات ماه رمضان سال 61 بود . آنگاه قبل از عملیات مسلم بن عقیل به گردان چهل شاهد پیوست و با ضبط صحنه هایی از جنگ تحمیلی و جنایات بعثی ها ، به مرحله جدیدی از زندگی کوتاه ولی افتخار آمیز خود ، دست یافت .

در آغاز عملیات بلار دیگر محمد علی را دعوت کرده بودند ، با عزمی راسخ  و ایمانی قاطع با آنکه امتحانات نوبت دوم سال سوم ریاضی فیزیک را می گذراند ، با کتابهای درسی خویش به جبهه رفت و در روز 18 بهمن سال 61 در منطقه عملیاتی فکه به هنگام ثبت جانبازیهای نیروهای حق علیه باطل ، به ندای حق لبیک گفت و به سوی نور و رستگاری شتافت .

شهید محمد علی مالکی ، خبرنگار واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در سنگر خود یعنی سنگر انتقال پیام خون شهدا جنگید و بر اثر ترکش خمپاره دشمن همراه با دیگر شهدا به لقا اله پیوست . او متولد آبادان  بود وعاشقانه خدمت  می کرد . با شروع جنگ نیز در این شهر پایمردی ها کرد و در حمل مهمات به جبهه ها، یار رزمندگان بود .

پس از شهادت مصطفایی خبر نگار واحد مرکزی خبر ، محمد مالکی رسالت خون شهدا را بجای همکار شهیدش بر عهده گرفت . او روزانه از تمامی جبهه های آبادان دیدن می کرد . یک بار در حالیکه بر موتور سیکلت سوار بود و حامل خبری برای صدا و سیما ، بر اثر انفجار گلوله توپ دشمن بر روی زمین پرتاب شد و دستش شکست . اما قبل از آنکه به پزشک مراجعه کند ، پیام خون شهدا و رزمندگان را ابتدا به واحد اطلاعات و اخبار مرکز اهوار رساند و پس از ان برای گچ گرفتن دستش به درمانگاه مراجعه کرد .

شهید مالکی که شب  و روزش را وقف انعکاس حماسه شهدا کرده بود ، سر انجام خود به خیل شهدای اسلام پیوست . آخرین خبرش در ساعت پنج و سه دقیقه بامداد بود که گفت : رزمندگان اسلام دو تپه مهم استرتژیک را از تصرف دشمن خارج کرده اند و من برای کسب خبرهای دقیق تر به جبهه می روم و از آنجا به سوی بارگاه حق شتافت .

 سید عبد الامیر مجتهد زاده از نوادگان آیت اله بهبهانی روحانی مبارز و پرچمدار نهضت مشروطیت است . وی به سال 1341 دیده به جهان گشود  و در یک پرتو یک خانواده مذهبی ، تعالیم عالیه اسلام را فرا گرفت . در همین رهگذر در گرما گرم انقلاب اسلامی ، در کمیته کارگری شرکت نفت اهواز شرکت کرد و سر انجام در به اعتصاب کشانیدن این  کمیته به همراه کارگران اسلامی و متعهد شرکت نعپفت ، نقش حساس خود را در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی ، به خمبی نشان داد و. هر لحظه که از زندگی شید عبد الامیر می گذشت ، وی به لحظات تاریخ ساز کشور خویش بیشتر می اندیشید و سر انجام با این حقیقت که انسان با سلاح ایمان می جنگد ، داوطلبامه به گروه اعزامی پیوست و به عنوان فیلمبردار به جبهه رفت . او با دیدی تیز بین و نیتی انسانی چشم اندازی از جبهه و پیروزی های سپاه اسلام را به تصویر کشاند و تلاش کرد تا پرده از جنایات صدامیان کافر بردارد و به عنوان یک سرباز اسلام  ، شجاعت و ایثار را به حد والای خود برساند .

این سید بزرگوار با آنکه قرار بود در آغاز سال 60 ازدواج کند ، یک هفته قبل از آن تصمیم گرفت به جبهه برود و در کنار برادران رزمنده به فعالیت بپردازد . در روز دوم فروردین سال 60 در جبهه شوش ، بدست مزدوران بعثی به شهادت رسید و به لقا اله پیوست .

یادش گرامی و راهش مستدام باد .