گاهي انسان در مقايسه فرصتهاي خويش متوجه ميشود که در يک روز دستاوردهاي قابل ملاحظهاي داشته است، مثلاً در يک روز با سفر کوتاهي به موطن خويش، هم صلة رحم کرده، هم با ديدار از پدر و مادر، آنان را دعاگوي خويش ساخته، هم با خانوادة خويش روز خوبي را گذرانده، هم حال و نشاط خوبي کسب کرده و از همه مهمتر رضايت خدا را بدست آورده است، اما در روز ديگري هيچ توشهاي کسب نکرده است. در مورد اول اصطلاحاً آن روز، روز با برکتي بوده است اما در مورد دوم روز او بي برکت و غير مفيد محسوب ميگردد.
اين مقوله در مورد بسياري از مسائل زندگي ما نيز قابل بررسي است؛ گاه مقدار پولي بدست ميآوريم که با آن اجناس مناسب و مفيدي را خريداري ميکنيم و گاه با همان مقدار پول حتي نيمي از آن اجناس را نميتوانيم خريداري کنيم! گذشتگان اين تفاوت را به پول با برکت و پول بي برکت مربوط ميدانستند و معتقد بودند که پولها متناسب با راه کسبشان، قدر و ارزش متفاوتي دارند؛ مثلاً باور داشتند که پول تدريس با برکت و پول دلالي بيبرکت است. منظور از برکت در اينجا، مقدار نعمت نيست بلکه قدر نعمت است.
يا مثلاً زماني که زندگي انسانهاي بزرگ را با خود مقايسه ميکنيم، به تفاوت چشمگيري بين ميزان بازدهي و اثر بخشي زندگان آنان با زندگي خويش ميرسيم، مثلاً ابوعلي سينا با 58 سال عمر، اثر شگرفي در علم و تمدن جهان داشته است، وي بيش از 200 کتاب نگاشته که اکثر آنها به کرات مورد شرح و تفسير قرار گرفتهاند، حتي برخي از کتب او مانند کتاب «قانون» (طب) و «شفا» (فلسفه)، قرنها (حدود 700 سال) به عنوان کتاب درسي در دانشگاههاي بزرگ دنيا مانند «سُربون» و «آکسفورد» تدريس ميشده است؛ و يا براي مثال زندگي 87 ساله امام خميني(ره) را مينگريم که آنچنان اثر بخش بود که روند تاريخ 3000 سالة پادشاهي را در زندگي يک ملت بزرگ مانند ايران، دگرگون و اصلاح نموده است، اما چه بسيار عمرهاي طولاني که هيچ دستاورد قابل ذکري نداشته و با گذران عمر، سپري شدهاند؛ منظور از برکت در اينجا، ميزان بازدهي و اثر بخشي زندگي است نه مقدار و طول آن.
اين امر در حيات جمعي يک ملت نيز ميتواند مصداق داشته باشد. در تاريخ ملتهايي را ميتوان يافت که با بلندي همت و کار و کوشش هدفمند، از فرصتهاي فراروي خويش به خوبي استفاده کرده و از امکانات و قابليتهاي خود به درستي بهره گرفتهاند؛ و در مقابل ملتهايي نيز بودهاند که با عدم هشياري، فرصتها را از دست داده و با کاهلي موقعيتهاي مناسب را هدر داده و ميدهند.
در فرهنگ ملي- مذهبي ما ايرانيان به فرصتها، ثروتها و زندگيهايي که بازدهي قابل ملاحظهاي داشتهاند لقب «با برکت» داده ميشود؛ لقبي که مفهوم بهرهمندي بيشتر از فرصتها و امکانات محدود را در خود دارد. طبعاً زندگي با برکت براي هر انساني مطلوب است، بسياري از مردم تلاش دارند که با بکارگيري شيوهکارهايي مانند، کسب مهارتهاي لازم زندگي، آموختن علوم کارآمد، انتخاب گزينههاي درست، تقويت همت و ارادة خويش، کار و تلاش مضاف و ...، به اين دستاورد بزرگ نائل آيند.