در قرآن کریم و روایات از تمام افرادی که در مصیبت عزیزان خود صبر کنند، تجلیل شده است:
«الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ* أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛[1] کسانى که چون مصیبتى به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز میگردیم، صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد که هدایت یافتگاناند.
یکى از سختترین و جانکاهترین مصیبتها، مصیبت از دست دادن فرزندان یعنى عزیزترین موجود در جهان براى انسان مىباشد و طبیعتاً بالاترین پاداش را به دنبال خواهد داشت.
گرچه روایاتی وجود دارد که پاداشهای ویژهای را برای والدین کودکان خردسال متوفی اعلام میکند، اما از مجموعه آیات و روایت استفاده میشود که صبر بر از دست دادن هر فرزندی – چه بزرگسال، چه نوجوان، چه خردسال و چه جنین سقط شده – دارای پاداش خواهد بود:
1. رسول خدا(ص) فرمود: چون فرزند بندهاى بمیرد، خداوند متعال به فرشتگانش میفرماید: «جان فرزند بندهام را ستاندید؟». عرض میکنند: آرى. میفرماید: میوه دلش را گرفتید؟ عرض میکنند: آرى. میفرماید: «بندهام، چه گفت؟» عرض میکنند: حضرتت را سپاس گزارد و گفت: «إنا للَّه و إنّا إلیه راجعون». خداوند متعال میفرماید: در بهشت براى بندهام خانهاى بسازید و آنرا «بیت الحمد» بنامید.[2]
2. «رسول خدا(ص) فرمود: هر کس فرزندى از پیش بفرستد و براى خدا صبر کند، آن فرزند او را به اذن خدا از آتش جهنم حفظ میکند.»[3]
3. عبد الرحمن بن تمیم میگوید: بر معاذ بن جبل که از اصحاب پیامبر بود، وارد شدیم در حالىکه بالاى سر یکى از فرزندانش نشسته، و فرزند مشغول جان دادن بود، ما نتوانستیم خوددارى کنیم. اشک ما جارى شد. و بعضى از ما، آوازش به گریه بلند شد. معاذ به ما اعتراض داد و به آنکه گریه میکرد گفت: ساکت باش، به خدا قسم، این مصیبت نزد من محبوبتر است، از هر غزوهاى که در رکاب پیغمبر(ص) بودم؛ زیرا من از رسول خدا شنیدم: کسى که فرزند عزیزى داشته باشد، و از دنیا برود، و در مصیبتش صبر کند، خداوند عوض آن میّت، خانهاى در بهشت به او میدهد، که بهترین قرارگاه باشد - و عوض مصیبت به او درود و رحمت و مغفرت و رضوان، مرحمت میفرماید.
از جا بلند نشده بودیم که آن طفل از دنیا رفت از آن طرف صداى مؤذن، براى نماز بلند شد، براى نماز رفتیم. وقتى برگشتیم، دیدیم او را غسل داده، و کفن نموده، و او را به سوى گورستان، حرکت داده است. وقتى به او رسیدیم، گفتیم: خدا ترا رحمت کند، چرا منتظر ما نایستادى، تا جنازه برادرزاده خود را تشییع کنیم؟ گفت: به ما امر کردهاند در دفن اموات خود تأخیر نکنیم، چه در شب و چه در روز. سپس خودش داخل قبر شد، و یک نفر او را کمک داد در دفن کردن فرزندش. وقتى خواست از قبر بیرون بیاید، عبد الرحمن میگوید: دست خود را دراز کردم که بازویش را بگیرم، قبول نکرد و گفت: من این کار را نکردم که نشان دهم که قوى هستم، بلکه براى این بود، که نادانى تصور نکند از جزع و بیتابى است. بعد آمد منزل در جاى خود نشست، و لباس نو پوشید و از همه روزها بیشتر تبسم میکرد.[4]
البته گریه و زارى و اظهار غم و اندوه بر عزیز از دست رفته، هرگز از اجر و ثواب مصیبتدیده نمیکاهد؛ زیرا گریه ناشى از شدّت علاقه به عزیز دلبند خود بوده و نشانهاى از عطوفت و نرمى دل است، و مصیبتدیدهاى که در عین گریه و زارى، راضى به قضا و قدر پروردگار باشد، نیز اجر و ثواب فراوانى خواهد داشت؛ از این رو است که پیامبر اسلام(ص) هنگامى که به مصیبت فرزند خود، ابراهیم، گرفتار شد فرمود: «چشم گریان میشود و قلب غمگین، لیکن سخنى نمیگوییم که غضب پروردگار را به دنبال داشته باشد».[5]
[1]. بقره، 156- 157.
[2]. شهید ثانى، مسکن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، ص 29، قم، بصیرتى، چاپ اول. «عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذَا مَاتَ وَلَدُ الْعَبْدِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ أَ قَبَضْتُمْ وَلَدَ عَبْدِی فَیَقُولُونَ نَعَمْ فَیَقُولُ قَبَضْتُمْ ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ فَیَقُولُونَ نَعَمْ فَیَقُولُ مَا ذَا قَالَ عَبْدِی فَیَقُولُونَ حَمِدَکَ وَ اسْتَرْجَعَ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى ابْنُوا لِعَبْدِی بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ سَمُّوهُ بَیْتَ الْحَمْد».
[3]. همان، ص 31. «وَ فِی لَفْظٍ آخَرَ مَنْ قَدَّمَ شَیْئاً مِنْ وُلْدِهِ صَابِراً مُحْتَسِباً حَجَزَهُ بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ النَّار».
[4]. همان، ص 56.
[5]. «قَالَ النَّبِیُّ ص تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّبَّ». کافی، ج 3، ص 262 و 263، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش.