0

آیا اسلام زندگی در شهرهای بزرگ را بهتر از سکونت در روستاها و شهرهای کوچک می‌داند؟!

 
taha_h
taha_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 5282
محل سکونت : تهران

آیا اسلام زندگی در شهرهای بزرگ را بهتر از سکونت در روستاها و شهرهای کوچک می‌داند؟!

در متون حدیثی، روایاتی از پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) وجود دارد که در آنها توصیه شده است در شهرها، بویژه شهرهای بزرگ زندگی کنید و از روستاها گریزان باشید؛ مانند:

1. «أَوْصَى النَّبِیُّ (ص) لِعَلِیٍّ (ع) یَا عَلِیُّ لَا تَسْکُنِ الرُّسْتَاقَ فَإِنَّ شُیُوخَهُمْ جَهَلَةٌ وَ شَبَابَهُمْ عَرَمَةٌ وَ نِسْوَانَهُمْ کَشَفَةٌ ..»؛[1]

پیامبر اسلام(ص) به على(ع) سفارش می‌کند؛ یا على، روستا را برای محل زندگی انتخاب نکن؛ چرا که پیران ایشان جاهل‌اند، جوانانشان بد اخلاق و زنانشان بد حجاب.

۲. «وَ قَالَ النَّبِیُّ (ص) مَنْ لَمْ یَتَوَرَّعْ فِی دِینِ اللَّهِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِثَلَاثِ خِصَالٍ إِمَّا أَنْ یُمِیتَهُ شَابّاً أَوْ یُوقِعَهُ فِی خِدْمَةِ السُّلْطَانِ أَوْ یُسْکِنَهُ فِی الرَّسَاتِیقِ»؛[2]

پیامبر فرمود(ص): هر کس در دین خدا پروا نداشته باشد، خداوند او را به یکى از سه چیز مبتلا می‌کند: مرگ در جوانى، خدمت پادشاه، سکونت در روستا.

۳. «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع)‏ فِیمَا کَتَبَ إِلَى الْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِّ وَ اسْکُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَا»؛[3]

امام على(ع) در نوشته‌ای به حارث همدانی، فرمود: برای زندگی، شهرهاى بزرگ را برگزین؛ چرا که شهرهای بزرگ مرکز اجتماعات مسلمانان است.

برداشت ما از این نوع روایات، آن است که:

1. سفارش به زندگی در جوامع بزرگ برای این است که انسان از محیط‌هاى بسته بیرون آید و به زمینه‌‌هاى رشد و تعالی فکری و معنوی دست یابد.

روشن است که شهرهای بزرگ به دلیل برخورداری از امکانات علمی و فرهنگی بیشتر، می‌توانند محل مناسبی برای رشد و بالندگی انسان باشند.

۲. این روایات ناظر به افرادی است که توان و استعداد فراگیری علوم و دانش بیشتر و یا استعداد مدیریتی بالاتری را دارند. اینان باید برای رشد از محیط‌های کوچک به مراکز بزرگ‌تر مهاجرت کرده، تا هم خود از دانش بیشتری برخوردار شوند و هم جامعه از استعدادهایشان بهره‌مند شود.

گفتنی است؛ اگرچه سکونت در شهرها - بویژه شهرهای بزرگ- در مجموع بهتر از سکونت در روستاها و شهرهای کوچک است، اما باید در نظر داشت که این دستورالعملی کلی برای تمام مردم نیست. بسا برای افرادی، حضور در روستاها بهتر از سکونت در شهرها باشد؛ مانند کشاورزان، دامداران و...

به عبارتی، اگر یک فرد در روستا و شهر کوچک بتواند کاری مفیدتر از آنچه در شهر بزرگ از عهده‌اش برمی‌آید انجام دهد، نباید به دنبال مهاجرت باشد.

در همین راستا، گاه پیش می‌آید اندیشمندی؛ مانند ملاصدرا که از دانش او در شهر بهره‌برداری کافی نمی‌شود برای زندگی آرام‌تر مهاجرت معکوس داشته و به روستا پناه می‌آورد.

امام علی(ع) نیز در دوران خانه‌نشینی گاه در روستاهای اطراف مدینه به فعالیت‌های کشاورزی مشغول بوده است.[4]

۳. البته از این نکته نباید غافل شد که با تحول عظیم در ارتباطات، امروزه تا حدودی مزایای شهرهای بزرگ کمتر شده و روستاها نیز از امکانات رفاهی و فرهنگی برخوردارند.

4. آنچه در این روایات و روایات مشابه[5] در مذمت روستا آمده، همان‌گونه که گفتیم دستور العمل کلی برای تمام مردم و همه زمان‌ها نبوده و از نوع احکامی مانند: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَدا»؛[6] نیست، بلکه ناظر به روستاها و بادیه‌نشین‌هایی است که غرق در جهل و خرافات بودند و به ندای پیام آوران حق پاسخ مثبت نداده و بر جهل خویش اصرار داشتند.

به بیان دیگر، این روایات غلبه زمانی دارند و ناظر به روستاهای دور از تمدن و سرشار از خرافاتی است که در گذشته وجود داشته است.

البته، هر روستایی که مردمش از آگاهان آن دیار بهره‌ای نمی‌برند و بر سنت‌های غلط خویش اصرار دارند، ماندن افراد با استعداد و کسانی که جویای حقیقت‌اند، در حقیقت نه نفعی برای مردم آن دیار دارد، و نه برای خود افراد؛ لذا در این هنگام هجرت از محیط‌های این چنینی برایشان تکلیف محسوب می‌شود.

۵. این البته از آیه نفر هم فهمیده می‌شود؛[7] که انسان‌های مستعد برای تحصیل علم و دانش باید به محیط‌های بزرگ سفر کرده و به تحصیل علم بپردازند. از سوی دیگر منافاتی نیز با جمله پایانی این آیه[8] ندارد؛ چرا که انسان اگر به مرحله‌ای رسید که دیگر زندگی‌اش در شهرهای بزرگ چندان مفید نیست، باید برگردد و آموخته‌های خویش را در جهت رشد و ترقی روستا و محیط‌های کوچک در اختیار دیگران قرار دهد، و مردم را با تعالیم دینی و اخلاق اجتماعی آشنا سازد.
 
 
 
 
 
 
 
 

[1]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 139، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا.
[2]. همان.
[3]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 460، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[4]. همان، ص ۳۵۸؛شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج ۲، ص ۵۳۶، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[5]. «قَالَ الصَّادِقُ (ع)‏ یُهْلِکُ اللَّهُ سِتّاً بِسِتٍّ ... وَ أَهْلَ الرَّسَاتِیقِ بالْجَهَالَة». مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏69، ص 198، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 58، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. «چرا از هر گروهى از آنان، طایفه‏ اى کوچ نمى‏ کند (و طایفه‏اى در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند». توبه، 122.
[8]. «و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود».

 

 

 

 

 

منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa53250

شنبه 20 آذر 1395  1:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها