0

چه کسانی در قعر جهنم (اسفل سافلین) قرار می‌گیرند؟

 
taha_h
taha_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 5282
محل سکونت : تهران

چه کسانی در قعر جهنم (اسفل سافلین) قرار می‌گیرند؟

جهنم مانند بهشت، دارای طبقاتی است که هر یک از طبقات، با دیگری تفاوت دارد[1] و بدترین مکان جهنم، قعر آن است.[2] عموماً برای این معنا در اصطلاحات روزمره از کلمه «أسفل سافلین» استفاده می‌شود که یک‌بار در قرآن ذکر شده است.[3] برخی از مفسران احتمال داده‌اند که این کلمه در قرآن نیز اشاره به قعر جهنم دارد؛[4] با این حال برخی دیگر معنای دیگری را مطرح کرده و معتقدند ارتباطی میان اسفل سافلین با قعر جهنم وجود ندارد.[5]

تعبیر دیگری در قرآن وجود دارد که اشاره به پایین‌ترین نقطه جهنم دارد: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً»؛[6] در این آیه، اگرچه منافقان را در چنین جایگاه بدی می‌داند، اما قطعاً به معنای اختصاص آن به آنها نیست و افراد دیگری نیز وارد آن می‌شوند.[7]

در روایات، برخی افراد و یا گروه‌ها، را ملحق به منافقان دانسته و جایگاه آنان را در قعر جهنم ذکر کرده است.

پیامبر خدا (ص) در سخنانی فرمود:

1. «هر کسی که علیه دیگری شهادت دروغ بدهد، در روز قیامت، به زبانش آویزان می‌شود و با منافقان، در پایین‌ترین طبقه دوزخ خواهد بود».[8]
2. «هر کس ثروتمندى را به طمع [مال و منالِ] دنیاى او احترام بگذارد و دوستش بدارد، خدا بر او خشم می‌گیرد، و در پایین‌ترین طبقه دوزخ، با قارون در یک درجه خواهد بود».[9]

3. «...هر کس بر ناسازگارى و بدخوئى زوجه‌اش صبر و بردبارى کند و طلاقش ندهد، پروردگار متعال به هر شبانه‌روزى که با او بسر برده و شکیبایى نموده، پاداشى که به حضرت أیوب(ع) در مصیبت‌هایش داده است، به او عطا فرماید، و آن زن بدخو را در هر شبانه‌روزى به مقدار رمل‌ها و شن‌هاى متراکم بیابان‌ها، گناه خواهد داد، و اگر پیش از این‌که از ناسازگارى دست بردارد و با مرد همراهى کند و یا قبل از این‌که مرد از وى خشنود شود، بمیرد، روز قیامت با منافقان محشور شود و سرنگون شود با آنها در آخرین طبقات جهنّم».[10]

4. «وای بر کسانی که به اهل بیت من ظلم کنند؛ عذاب آنها به همراه منافقان در قعر جهنم خواهد بود».[11] در برخی از روایات نیز از وجود قاتلان امام حسین(ع) در قعر جهنم خبر داده شده است.[12]

5. امام صادق(ع) فرمود: «همانا منافقان در پست‌ترین مرتبه آتش جاى دارند»، اگر وضع کسى که خلاف وعده عمل کرده است، چنین باشد،[13] که کیفرش کشیده شدن به پست‌ترین مرتبه دوزخ است، پس حال کسى که در برابر خداوند عزّ و جلّ و رسول او آشکارا به مخالفت دست زند، گفته‌شان را رد کند و سرپیچى از فرمانشان و ستم می‌کند چگونه خواهد بود و او با وجود آگاهى به آن کسانى که خداوند، مردم را به اطاعت از ایشان و دست آویختن به ریسمان آنان و همراه بودن با آنان امر فرموده است، از آنان سرپیچی کند‏».[14]
 
 
 
 
 
 

[1]. ر.ک: «بهشت های هفت گانه»، سؤال 1859؛ «طبقات جهنم»، سؤال  18675.
[2]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج 1، ص 514، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 3، ص 170، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[3]. تین، 4 – 5. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»؛ که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال آفریدیم. آن‌گاه او را [به سبب گناه‌کارى‏] به [مرحله‏] پست‌ترینِ پَستان بازگرداندیم».
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 10، ص 776، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 320، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 32، ص 212، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 4، ص 751، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق.
[6]. نساء، 145: «بی‌تردید منافقان در پایین‌ترین طبقه از آتش‌اند، و هرگز براى آنان یاورى نخواهى یافت».
[7]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 3، ص 368، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
[8]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 15، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 431، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[9]. دیلمی، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 411، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 17، ص 181، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[10]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 287، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 367، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[11]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 47، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعة ورّام)، ج 1، ص 54،  قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق.
[12]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، ص 446، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[13]. این معنای از منافق اشاره به آیه‌ای از قرآن دارد که یک معنای منافق را کسی می‌داند، که خلاف وعده‌ای که به خداوند داده، عمل کند؛ توبه، 77: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى‏ یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»‏.
[14]. ابن أبی زینب(نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 56، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.

 

 

 

 

 

منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa46418

چهارشنبه 17 آذر 1395  9:54 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها