0

منظور از سجده کردن نجم و شجر در آیه: "و النجم و الشجر یسجدان"، چیست؟

 
taha_h
taha_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 5282
محل سکونت : تهران

منظور از سجده کردن نجم و شجر در آیه: "و النجم و الشجر یسجدان"، چیست؟

برای روشن شدن معنای آیه و این که منظور از سجده "نجم" و "شجر" چیست! ناگزیر نخست معنای این دو واژه را بررسی می کنیم، آن گاه به سراغ تفسیر آیه می رویم تا دریابیم که منظور از سجده نجم و شجر در قرآن کریم چیست!

 

نجم: "نجم" چنان که راغب در مفردات می گوید: "أصل النَّجْم، الكوكب الطالع، و جمعه نُجُومٌ، و نَجَمَ، طَلَعَ، ... و منه شُبِّهَ به طلوعُ النّبات،...". [1]

 

"نجم" در اصل به معناى ستاره است، و گاه به معناى گياه بدون ساقه می آید. اساساً اين واژه در اصل به معناى طلوع است، و اگر به اين گياهان(گیاه بدون ساقه) "نجم" مى‏گويند؛ بدان جهت است كه از زمين سر بر مى‏ آورند، و اگر به ستاره "نجم" گفته مى‏شود، نيز به دلیل طلوع آن است. در اين جا(سوره الرحمن) به قرينه "شجر" (درخت) منظور معناى دوم يعنى گياهان بدون ساقه است. به اين ترتيب "نجم" به انواع گياهان كوچك و خزنده؛ مانند بوته كدو، خيار، خربزه و.... می گویند.

 

شجر: "الشَّجَرُ من النّبات، ما له ساق"،[2] و الشجر: "ما قام على ساق...".[3] شجر به انواع گياهان ساقه ‏دار؛ مانند غلات، درختان و ... گفته مى‏شود.

 

بنابر این، اگرچه معنای اصلی نجم همان ستاره است، اما بسیاری از مفسران قرآن با توجه به کنار هم قرار گرفتن "نجم" و "شجر" نجم را به گیاه بدون ساقه (بوته ای) معنا کرده اند.

 

با این مقدمه و با توجه به روشن شدن معنای این دو واژه (نجم و شجر) به بررسی دیدگاه مفسران در تفسیر این آیه می پردازیم تا روشن شود که منظور از سجده نجوم و درختان چیست.

 

بیشتر مفسران قرآن، پس از معنای نجم به گیاهان بی ساقه، سجده گیاهان و درختان را اطاعت بی چون و چرا از خداوند متعال می دانند. و این اطاعت، همان پیروی از قوانین تکوین و عدم تخلف و سرپیچی از مداری است که خداوند در عالم تکوین برایشان ترسیم کرده است.

 

علامه طباطبائی ضمن نقل نظر مشهور مفسران از معنای نجم مى ‏گويد: ... اين معناى خوبى است، آنچه که این نظر را تأیید می کند اين است كه كلمه نجم با شجر جمع شده است، هر چند كه آمدن نام "شمس" و "قمر" در آيه جلوتر، ممکن است باعث این تصور در ذهن شود كه شاید مراد از نجم، ستاره باشد. وی آن گاه می گوید این که آیه شریفه می فرماید: گياه و درخت براى خدا سجده مى‏كنند، منظور از اين سجده، خضوع و اطاعت اين دو موجود در مقابل امر خدا است كه به امر او از زمين سر بر مى‏آورند، و به فرمان او رشد و نمو مى ‏كنند... ".[4]

 

برخی از مفسران نیز نجم را حمل بر همان معنای اصلی خود کرده و می گویند؛ نجم آن است كه در آسمان است(ستاره) و شجر همان درخت است كه در زمين است، و شايد هدف از ياد كردن اين دو با هم، بيان دورترين چيزها و نزديک ترين آنها به ما، در طبيعت بوده باشد، و اينها هر چند در نظر جامد و بى ‏روح به نظر مى‏رسند، اما اندازه‏اى از فهم و احساس دارند كه آنان را به عبادت پروردگارشان دعوت مى‏كند: "وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ"؛[5] و هيچ چيز نيست جز آن كه تسبيح گويد به سپاسگزارى از پروردگارش، ولى شما ستايش و تسبيح آنها را درنمى‏يابيد.

 

از آن جا كه سجود دلالت بر منتهاى خضوع و عبوديت دارد، سجود ستاره و درخت در خاضع بودن آنها نسبت به سنت هاى الاهى مربوط به خود آنها تجلّى پيدا مى‏كند، چه هيچ ستاره ای را نمى ‏بينيم كه از مدار خود انحراف پيدا كند و هيچ درختى را كه ميوه ‏اى جز ميوه خود به بار آورد.‏[6]

 

نتیجه: این که نجم چه به معنای ستاره باشد یا گیاه و نبات، سجده آنها مانند سجده انسان (نهادن سر بر خاک) نیست، بلکه به معنای تسلیم و خضوع در برابر خدای متعال است که تمام موجودات در مقابل او تسلیم اند و تسبیح او می گویند، منتها هرکدام متناسب با زبان خود؛ چرا که هر نوعى از موجودات را سجده مخصوص به خودشان است و ما با اين چشم سر نمی توانيم سجده آنها را درک کنیم،[7] چنانچه هر نوعى از موجودات را تسبيح مخصوص به خود است كه ما چگونگى آن را نمی توانیم درک نمایيم به دلیل: "وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ"؛ اما شما ستايش و تسبيح آنها را درنمى‏يابيد.

 

 

برای آگاهی بیشتر در باره این موضوع به تفاسیر قرآن کریم، سوره الرحمن، آیه 6 مراجعه کنید.

 

 

 

 


[1]  راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، ج 1،  ص 791- 792، واژه "نجم".

[2]  همان، ج 1، ص 446، واژه "شجر".

[3]  طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 6، 173، واژه "شجر".

[4]  طباطبائی، سید محمد حسین، الميزان، ج ‏19، ص 96، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.

[5]  اسراء، 44.

[6]  مترجمان، تفسير هدايت، ج ‏14، ص 291، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‏، مشهد، چاپ اول، 1377 ش.‏

[7]  "ماسمیعیم و بصیریم و هشیم   ***    با شما نامحرمان ما خامشیم"، مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم. ص 387،

 

 

 

 

 

منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/en21368

پنج شنبه 11 آذر 1395  3:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها