«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ؛ و بياد بياوريد نعمت خدا را بر شما و پيمانى را كه موكدا از شما گرفت، آن زمان كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم، و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه خدا از درون سينهها آگاه است».مائده/7.
در اينكه منظور از اين پيمان كدام پيمان است، دو احتمال وجود دارد، نخست پيمانى كه مسلمانان در آغاز اسلام در" حديبيه" و يا" حجة الوداع" و يا" عقبه" و يا همه مسلمانان به مجرد قبول اسلام بطور ضمنى با خدا بستهاند و ديگر پيمانى كه به حكم فطرت و آفرينش، هر كسى با خداى خود بسته است و همان است كه گاهى از آن بنام" عالم ذر" تعبير مىشود.
توضيح اينكه: خداوند به هنگام آفرينش انسان، استعدادهاى قابل ملاحظهاى به او داد و مواهب بىشمارى در اختيار او گذاشت، از جمله استعداد مطالعه اسرار آفرينش و شناخت پروردگار بوسيله آنها و همچنين عقل و هوش و ادراكى كه بوسيله آن پيامبرانش را بشناسد و دستورهاى آنها را بكار بندد- خداوند با دادن اين استعدادها" عملا" از آنها پيمان گرفته كه اين استعدادها را عاطل و باطل نگذارند و از آن در مسير صحيح بهره گيرند و افراد انسان نيز" به زبان حال و استعداد" فرياد بر آوردهاند كه سَمِعْنا وَ أَطَعْنا:" شنيديم و به كار بستيم".
اين پيمان وسيعترين و محكمترين و عمومىترين پيمانى است كه خداوند از بندگان خود گرفته است و همان است كه امام على «علیه السلام» در خطبه اول نهج البلاغه به آن اشاره كرده مىفرمايد:«ليستادوهم ميثاق فطرته»پيامبران براى اين برانگيخته شدند كه مردم را دعوت به وفا كردن به پيمان فطرت كنند.
بديهى است اين پيمان وسيع، همه مسائل دينى را نيز در بر مىگيرد و هيچ مانعى ندارد كه آيه اشاره به تمام پيمانهاى تكوينى و تشريعى (پيمانهايى كه خدا به حكم فطرت گرفته و يا پيامبر«صلی الله علیه وآله» در مراحل مختلف از مسلمانان گرفته باشد.
از اينجا روشن مىشود حديثى كه مىگويد: منظور از ميثاق همان پيمانى بود كه پيامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» در حجة الوداع در موضوع ولايت امام على« علیه السلام»گرفت[1] با آنچه در بالا ذكر كرديم سازگار است زيرا تفسيرهايى كه در ذيل آيات در اين گونه موارد مىآيد اشاره به يكى از مصداقهاى روشن است نه بمعنى انحصار.
ضمنا بايد توجه داشت كه ميثاق در اصل از ماده وثاقة يا وثوق بمعنى بستن و محكم كردن چيزى با طناب و مانند آن است، و بعدا به هر كارى كه موجب آرامش خاطر مىشود گفته شده و از آنجا كه عهد و پيمان شبيه گرهى است كه ميان دو نفر يا دو گروه مىخورد و موجب آرامش فكر آنها است، به آن ميثاق مىگويند.[2]
[1] .تفسیر نور الثقلین،ج1ص600.ترجمۀ تفسیر مجمع البیان،طبرسی،ج6ص233.
[2] .تفسیر نمونه،ج4ص298.