0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 امشب از آسمان چشمانت
دسته دسته ستاره مي چينم
در غزل گريه‌ي زلالت آه
سرخي چارپاره مي بينم
 **
زخمهاي دل غريبت را
مرهم و التيام آوردم
باز از محضر رسول الله
به حضورت سلام آوردم
 **
در شب تار تيره فهمي ها
روشني را دوباره آوردي
آسمان را کسي نمي فهميد
تا که با خود ستاره آوردي
 **
ساحت مستجاب سجاده!
بندگي را تو يادمان دادي
دل ما شد اسير چشمانت
دلمان را به آسمان دادي
 **
آيه آيه پيام عاشورا
در احاديث روشنت گل کرد
امتداد قيام عاشورا
در تب اشک و شيونت گل کرد
 **
دم به دم در فرات چشمانت
ماتم کربلا مجسم بود
چشمه تو لحظه اي نمي آسود
همه‌ي عمر تو محرم بود
چلچراغي ز گريه روشن کرد
در دلم اشک بي امان تو
تا هميشه مناي چشمانم
وقف اندوه بي کران تو
 **
در غروب غريب دلتنگي
ناگهان حال تو مشوش شد
جان من! روي زين زهرآلود
پيکرت سوخت غرق آتش شد
 **
گرچه از شعله هاي کينه شان
پيکر تو سه روز مي سوزد
ولي از داغهاي روز دهم
جگر تو هنوز مي سوزد
 **
آه آتشفشان چشمانت
دير ساليست بي گدازه نبود
همه‌ي عمر خون دل خوردي
داغهاي دل تو تازه نبود
 **
ديده بودي سه روز در گودال
پيکر آسمان رها مانده
سر سالار قافله بر ني
کاروان بي امان رها مانده
 **
چه کشيدي در آن غروبي که
نيزه ها ازدحام مي کردند
سنگها بر لبي ترک خورده
بوسه بوسه سلام مي کردند
 **
دل تو روي نيزه ها مي رفت
دستهايت اسير سلسله بود
قاتلت زهر کينه ها، نه نه!
قاتلت خنده هاي حرمله بود
 **
جان سپردي همان غروبي که
عشق بر روي نيزه معنا شد
دل تو در هجوم مرکب ها
بين گودال ارباً اربا شد

 

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

روز محشر که هیچکس جز حق
بر دل و دین گواه و ناظر نیست
مدّعی ام که مذهبم غیر از
قالَ صادق و قالَ باقر نیست
آنکه ترسیم «أَمرُکُم رُشد» و
سخنانش «کلامُکُم نور» است

 

وای بر من که بستری شده و
درشبستان درد رنجور است
هر چه این زهر در تن آقا
خویشتن را به زور جا می زد
در حسینیّه ی دلش مولا
عمّه را بیشتر صدا می زد
« چه کشیدی تو عمه ی سادات
از غم تشت های خون آلود
روی تشتی زِ مجتبات جگر
روی تشتی سر حسینت بود»
دم آخر امام پنجم ما
تا که از فرط ضعف شد بیحال
عطش، آتش نشاند بر جگرش
دل او رفت تا ته گودال
ته گودال جدّ مظلومش
با لب تشنه دست و پا می زد
پسر فاطمه میان دو نهر
جگرش آب را صدا می زد
روضه برگشت مثل آن لحظه
که تنش روی خاک ها افتاد
یکنفر گفت از چه رو آقا
با عبا رفت، بی عبا برگشت؟
عمه می گفت پای نعش علی
مثل اینکه حسین محتضر است
به گمانم تن علی اکبر
به عبایش نیازمندتر است

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

دلی شکسته و چشمی ز گریه، تر دارم
گشوده ام پر اگر نیت سفر دارم
اگرچه ماه محرم خزان شدم اما
همیشه چند دهه روضه در صفر دارم
همه ز مرگ پدر ارث می برند ومن
بساط گریه ام ارثی ست کز پدر دارم
هشام! زخم دلم که برای حالا نیست
من از غروب دهم زخم بر جگر دارم
زمانه دست ز قلب شکسته ام بردار
من از بریدن رأسش خودم خبر دارم
به یاد ساقی لب تشنه امام شهید
میان قاب دلم عکسی از قمر دارم
اگرچه قصه من مال سال ها پیش است
همیشه یک سر بر نیزه در نظر دارم
غروب کرببلا زخمهای سختی داشت
ولی ز شام بلا زخم بیشتر دارم!
از اینکه بودم و اصغر ز نیزه می افتاد
غرور له شده و آه شعله ور دارم
دلم گرفته از اینکه نشد درآن ایام
ز روی دست رقیه طناب بردارم

شاعر : مهدی نظری

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ﺭﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ اﻧﮕﺎﺭ ﻏﻢ ﺯﻣﻮﻧﻪ
ﺑﺎﺯ ﺧﻮﻥ ﺷﺪ ﺧﺪاﻳﺎ ﺩﻝ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻳﻪ ﻋﻤﺮﻱ ﺧﻮﻧﻪ
ﺑﺎﺯ ﻣﻴﺴﻮﺯﻡ اﺯ ﻏﺮﺑﺖ اﻣﺎﻣﻢ
ﺑﺎﺯ ﺷﻜﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﺣﺮﻣﺖ اﻣﺎﻣﻢ
ﺗﻮ ﺣﺠﺮﻩ ﺗﻨﻬﺎ اﻗﺎﻡ ﻏﻤﻴﻨﻪ
ﺩاﺭﻩ ﻣﻴﺴﻮﺯﻩ اﺯ ﺯﻫﺮ ﻛﻴﻨﻪ
ﺑﺎﻗﺮ اﻝ ﻃﺎﻫﺎ......
********

 

اﺯ ﺑﭽﮕﻲ اﻗﺎﻣﻮﻥ ﺩاﺭﻩ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺭﻭﺿﻪ ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ
اﺯ ﺑﺎﺭ ﻣﺼﻴﺒﺎﺕ ﭼﻲ ﻛﺸﻴﺪ اﻗﺎﻡ ﺧﺪا ﻣﻴﺪﻭﻧﻪ
ﻫﺮﭼﻲ ﻣﺎ ﻣﻴﮕﻴﻢ اﻭﻥ ﺑﺎ ﭼﺶ ﻣﻴﺪﻳﺪﻩ
ﺩﻳﺪ ﺗﻮ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﻳﻚ ﺳﺮ ﺑﺮﻳﺪﻩ
ﺩﻳﺪﻩ ﺧﻴﺎﻣﻲ ك ﻣﻴﺸﻪ ﻏﺎﺭﺕ
ﻳﻚ ﻛﺎﺭﻭاﻥ ك ﻣﻴﺮﻩ اﺳﺎﺭﺕ
ﺑﺎﻗﺮ اﻝ ﻃﺎﻫﺎ .......
********
ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻤﻴﺮﻩ ﻭﻗﺘﻲ ك ﺭﻭ ﻧﻴﺰﻩ ﺭﻓﺖ ﺳﺮ ﻋﻠﻤﺪاﺭ
ﭘﺸﺖ ﻏﻴﺮﺕ اﻟﻠﻪ ﻣﺎﻫﺎﺭﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﻛﻮﭼﻪ ﺑﺎﺯاﺭ
ﺩﺷﻤﻦ ﭼﻘﺪ ﺑﺮ ﻣﺎﻫﺎ ﻣﻴﺨﻨﺪﻳﺪ
ﻫﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﺩاﺭ ﺑﺎ ﻳﻪ ﺳﺮ ﻣﻴﺮﻗﺼﻴﺪ
ﻳﻚ ﻋﻤﺮﻩ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻣﻴﺒﺎﺭﻩ ﮔﺮﻳﻪ
ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻤﻴﺮﻩ ﺩﻓﻦ ﺭﻗﻴﻪ
ﺑﺎﻗﺮ اﻝ ﻃﺎﻫﺎ ......

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

من بر فلک امامم من بر ملک شهودم
ذکر عَلَی الدَّوامم من معنی سجودم
هم شاهد قیامم   هم شاهد قعودم
هم مظهر وجودم  هم مُظهر وجودم
نور شهود و غیبم   آئینۀ قلوبم
من باقر العلومم  من کاشف الکروبم
من حجت خدایم تفسیر هل اتایم
دلبند مرتضایم  فرزند مصطفایم
نور دل حسینم  سجاد را عطایم
من یادگار درد و غم های کربلایم
تاریخ کربلا را باید ز من بجویید
گاهی میان روضه از قول من بگویید
من چار ساله بودم  دیدم غم و بلا را
می دیدم از مدینه تا شام ابتلا را
کس همچو من ندیده مظلوم مبتلا را
تصویر زنده دیدم اوضاع کربلا را
من دیده ام خدا را پامال سمّ مرکب
رأس ز تن جدا را در پیش چشم زینب
دیدم به روی نیزه هجده سر بریده
در قتلگاه دیدم یک حنجر دریده
خورشید کاروان را دیدم به اشک دیده
دیدم که از جسارت رنگ عمو پریده
بر ناقه های عریان بریان دل زنان بود
چشمان غیرت ما گریان بانوان بود
من دیده ام هجوم دشمن به دختران را
از خیمه ها فرار اطفال و مادران را
با بوته ها هم آغوش ، جان داده خواهران را
بر نیزه های خونین رأس برادران را
با نیزه آشنایم با تازیانه همدم
با کعب نِی انیسم با آه و ناله مَحرم
من در تمام این راه در سوز و آه بودم
با اشک و آه حسرت غرق نگاه بودم
همراه عمه زینب در قتلگاه بودم
در حلقه های آتش در خیمه گاه بودم
ماتم کشیده ام من ، سیلی چشیده ام من
تهمت شنیده ام من ، بس داغ دیده ام من
منزل به منزل از غم مُردم در این اسارت
از بس به عمه هایم شد از جفا جسارت
روحیۀ لطیفم خورد از ستم خسارت
گاهی لباس و گاهی رفت آبرو به غارت
دشمن به بی حیایی بر عمه، در حضورم
با تهمت کنیزی زد لطمه بر غرورم
خواهد پیام ما را هر کس دهد به عالم
یاد غم و بلا را باید کند دمادم
حتی کند منا را ماتم سرای این غم
جویید کربلا را در خیمۀ محرّم
یاری کنید ما را با روضه های غربت
گاهی کنار پرچم گاهی کنار تربت

شاعر : محمود ژولیده

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای دوّمین محمد و ای پنجمین امام
از خلق و از خدای تعالی تو را سلام
چشم و چراغ فاطمه خورشید هفت نور
روح و روان احمد و فرزنـد چـار امــام
آن هفت نور، روشنی چشم هفت اب
آن چار امام خود پدر این چهار امام
وصف تو را نگفته خدا جز به افتخار
نام تو را نبرده نبی جز به احترام
هم ساکنان عرش به پایت نهاده رخ
هم طایران سدره به دستت همیشه رام
حکم خدا به همّت تو گشته پایدار
دین نبی به دانش تو مانده مستدام
با آن همه جلال و مقامی که داشتی
دیدی ستم ز خصم ستمگر علَی الدّوام
گه دید چشم پاک تو بیداد از یزید
گاهی شنید گوش تو دشنام از هشام
گریند در عزای تو پیوسته مرد و زن
سوزند از برای تو هر لحظه خاص و عام
گاهی به دشت کرب و بلا بوده ای اسیر
گاهی به کوفه بر تو ستم شد گهی به شام
خواندند سوی بزم یزیدت بدان جلال
بردند در خرابه ی شامت بدان مقام
گه کف زدند اهل ستم پیش رویتان
گه سنگ ریختند به سرهایتان ز بام
راحت شدی ز جور و جفای هشام دون
آندم که گشت عمر تو از زهر کین تمام
داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی
بر قبر بی چراغ تو گوئیم یک سلام
«میثم» هماره وصف شما خاندان کند
ای مدحتان بر اهل سخن خوشترین کلام

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

منم باقر امام پنجمینم
شکافنده علوم این زمینم
به خردی شاهد کرببلایم
بسی گریان بر آن رنج وبلایم
خودم دیدم گلان را سر بریدند
تن آنها به خاک وخون کشیدمد
خودم دیدم که عمه داد میزد
به صحبت با سری فریاد میزد
خودم دیدم شرر بر خیمه ها را
جنایتهای خلق پر جفا را
شنیدم نغمه هل من معین را
بدیدم اشک بیمار غمین را
خودم دیدم فرار کودکان را
فغان وشیون کل زنان را
بدیدم لطمه ها در شام ویران
رقیه در خرابه چشم گریان
منم باقر امام پنجمینم
شهید راه حق با زهر کینم

شاعر : اسماعیل تقوایی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

سلام کلّ افلاک    به محضر تو مولا
محبت تو باشد      تمام هستی ما
تو باقرالعلومی     منم گدای کویت
بُوَد همیشه هر جا    روی دلم به سویت
مولا امامِ باقر
سینه زنان داغت    همیشه بی قرارند
به قلب عاشقِ خود      شور مدینه دارند
دلم بگیرد آقا         دم همه دم سُراغت
فدای آن مزارِ        خاکی و بی چراغت
مولا امامِ باقر
عنایتی کن آقا      دلم شود خدایی
شوم شبیهِ خوبان    شهید کربلایی
گریه کنم به یادِ     لاله ی گشته پرپر
سینه زنم زداغِ      تنی که گشته بی سر
یا حسین عزیز زهرا

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

الا ای که نور خدایی ، ز رخسار تو گشته ظاهر
عقاید و اندیشه زنده ، شد از مکتب قالَ باقر
جواب کرامات و خوبی ، بگو از چه شد زهر کینه
تو جان دادی و در عزایت ، شده کربلایی مدینه
الا ای دو عالم ، حزینِ عزایت
غریبِ مدینه ، بمیرم برایت
باقرِ آل عبا یابن الزهرا
******
فدای مرام و خصالت ، وُجودِ همه عاشقانت
دعا کرده ای بر کسی که ،‌ به تو کرده ظلم و اهانت
ببین دل پریشان و مضطر ،‌ ز مرثیه ات مرد و زنها
عزای تو چون آتشی شد ، به جان و دل سینه زنها
ملائک به پایِ ، غمت غصه دارند
و با روضه هایت ، همه بی قرارند
باقرِ آل عبا یابن الزهرا
******
 الا ای که با نوحه و دم ، رسیده به گردون نوایت
بیا و بگو بر محبین ، ز داغِ دل نینوایت
بگو از سرِ رفته بر نی ، بگو از دل پر بهانه
بگو از رخ خورده سیلی ، بگو از غمِ تازیانه
بگو ای که جانت ، شد از غصه بر لب
چه آمد چه آمد ، سرِ عمهّ زینب
یا حسین یابن الزهرا

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شروع زندگی اش طعم قتل و غارت داشت
هزار خاطره از تلخی اسارت داشت
تنور داغ دلش را کسی نمی فهمید
اگر چه مجلس درسش بسی حرارت داشت
به حکم صبر و تقیه خموش و ساکت بود
ولی به جای خودش جرات و جسارت داشت

 

هم از غریبه هم از آشنا دلش پر بود
همیشه شکوه از این شیوه ی صدارت داشت
برای گفتن یک یا حسین در ذهنش
هزار و نهصد و پنجاه و یک عبارت داشت
به وقت دیدن تیر و کمان دلش می ریخت
اگر چه در زدن طعمه اش مهارت داشت
به یاد یک سفر اربعین کودکی اش
همیشه مرغ دلش حسرت زیارت داشت

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام

ما   در بهشت مرغ غزلخوان باقریم
در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم
بوسه زنان پای غلامان باقریم
بیچاره ایم و دست به دامان باقریم
آنقدر لطف و جود و کرم کرده است که
همواره زیر بارش باران باقریم
از داغ قبر خاکی او لطمه می زنیم
بر سینه و به سر زده گریان باقریم
یکتا امام اهل نظر یک نظر فقط
 آقا نمی کنی تو ضرر یک نظر فقط
گرد و غبار قبر شما بهتر از بهشت
یک نخ ز شال آل عبا بهتر از بهشت
من که ز تو بهشت برینی نخواستم
از من لب و ز تو کف پا بهتر از بهشت
جنت برای اهل نظر.... یک نگاه کن ...
رحمی کنی به حال گدا بهتر از بهشت
شمعی کنار پنجره های بقیع نیست
گریه کنار پنجره ها بهتر از بهشت
در خواب هم برای تو گنبد نساختیم
اصلا چرا برای تو مرقد نساختیم
از این به بعد روضه ی ما می شود شروع
با خاطرات کرببلا می شود شروع
با اشک و سوز  وآه و نوا می شود شروع
دارد عزای اهل ولا می شود شروع
چون گریه های آل عبا می شود شروع
خونریزی از دو چشم شما می شود شروع
این ماجرا بگو ز کجا آب می خورد
قصه ز ظلم آن خلفا می شود شروع
جسمی میان آن درو دیوار مانده بود
ردی به سینه از نوک مسمار مانده بود
با پنج سال سن سر بر نیزه دیده ای
در زیر نیزه ها تن در خون تپیده ای
مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام
تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای
پای برهنه با تن زخمی دویده ای
از روی خارهای بیابان پریده ای
رقاصه ها به دور شما تاب خورده اند
 دشنام و فحش و زخم زبان ها شنیده ای
روضه تمام و این دلمان غرق در غم است
این اولین گریز به ماه محرم است ....

شاعر : جعفر ابوالفتحی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

امام پنجم شیعه فدا شد      مدینه کربلا شد
فدایی ره دین خدا شد         مدینه کربلا شد
  ******
سینه زنم به شور نینوایی       شد یادگار کربلا فدایی
  ******
ای به دو عالم ولی       محمد بن علی
******
علم تو علم خدا       شاهد کرببلا

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای عزیز مصطفی امام ِ باقر     مسموم زهر جفا امام ِ باقر
جان ِ تو چه مظلومانه فدا شد
مادرت فاطمه صاحب عزا شد
واویلا واویلا آه و واویلا
******
ای که شکافنده ی علم خدایی     تو شاهد روضه های کربلایی
ای احادیث تو فروغ مکتب
سلام ای یادگار داغ زینب
واویلا واویلا آه و واویلا
******
مزار خاکی تو قبله ی دلها      نگاه لطف تو حلال مشکلها
مشکلم دوری از حرم شماست
حاجتم زیارت کرببلاست
واویلا واویلا آه و واویلا
******
ما از شما توشه ی غم را میخواهیم     رزق گریه ی محرم را میخواهیم
گریه بر مصیبت سخت گودال
آن حرامی که شد بر کوفی حلال
واویلا واویلا آه و واویلا
******
یادگار لاله های شده پرپر     ای شاهد غربت آن تن ِ بی سر
دیده ای بر روی نیزه سری را
شنیدی ناله های مادری را
واویلا واویلا آه و واویلا

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای مسموم کینه امام ِ باقر      غریب مدینه امام ِ باقر
گریم برایت ، جانم فدایت ، شهر مدینه شد کرببلایت
واویلا واویلا واویلا آه و واویلا
******
نگاه رحمتت حلّ مشکلها      مزار خاکی ات بهشت دلها
رافع همه ، حاجات مایی ، مجاور قبر پاک زهرایی
واویلا واویلا واویلا آه و واویلا
******
ای بر خیرالبشر نور دو دیده     هستی روضه خوان سر ِ بریده
بودی یا مولا ، یوم ُ العاشورا ، شاهد گودال و هجوم ِ اعدا
اویلا واویلا واویلا آه و واویلا

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

خاطراتی درون ذهنت هست
از همان روز های کودکیت
خاطراتی عجیب حک شده است
در همه جای جای کودکیت
حرف های نگفته ای داری
بغض ها در گلوت پنهانند
اشک هایت همیشه پنهانی است
مردم از درد تو چه میدانند...
مردم شهر تو نمیدانند
که اسیری و شام یعنی چه
مردم شهر تو نمیدانند
سنگ از پشت بام یعنی چه...
مینشینیم پای درد دلت
درد دل های تو شنیدنی است
با خودت درد و داغ آوردی
مزه ی روضه ات چشیدنی است
تو خودت شاهد قضایایی
راوی درد های عاشورا
در همین کودکی چه پیر شدی
یادگار عزای عاشورا
تو خودت توی کربلا دیدی
خیمه هایی که شعله ور شده بود
وقت رفتن غروب عاشورا
پدرت دست بر کمر شده بود
خطبه یا روضه هیچ فرقی نیست
قسمت این بود بی نشان باشی
خطبه ها را که عمه ات خوانده
بهتر این است روضه خوان باشی
گریه کارت شده نمیدانم
که تو آن روزها چه ها دیدی
شاید آقا دلیلش این بوده
که سری از بدن جدا دیدی
شیعه مدیون خطبه خواندن توست
حرف های تو جاودان شده است
گفته هایت چه عبرت آموزند
مرهم زخم بی کسان شده است
من دلم جایی دیگری گیر است
گریه شد کار روز و شب هایم
فکر بابا بزرگ پیر توام
این شده ورد روی لب هایم....
چه بلایی سر تو آوردند
بدن تو چرا بدون سر است
من که باور نمیکنم اما
قول شیخ مفید معتبر است

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها