0

اگر خدمتى مي‌كنيد، با منّت باطل نكنيد اگر چنانچه ما به هم خدمتى كردي

 
AR_jalal313
AR_jalal313
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 1210
محل سکونت : فارس

اگر خدمتى مي‌كنيد، با منّت باطل نكنيد اگر چنانچه ما به هم خدمتى كردي

 

اگر خدمتى مي‌كنيد، با منّت باطل نكنيد

اگر چنانچه ما به هم خدمتى كرديم و به يكديگر فايده‌اى رسانديم، چه در عرضِ هم باشيم - مثل ما مردم معمولى كوچه و بازار كه به حسب شأن اجتماعى، در عرض يكديگر قرار داريم - چه آن كسى كه به حسب موقعيت اجتماعى، شأن بالاترى دارد؛ مثلاً رئيس يك تشكيلاتى است، ديگر نبايد سر يكديگر منّتى داشته باشيم. به نظر ما نكته‌ى اين حديث، تنها اين نيست كه افراد بايد به هم نفع برسانند؛ بلكه اين هم هست كه اين نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا اين خدمتى را كه مي‌كنند، با منّت گذاشتن باطل نكنند.
حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، در جلسه درس خارج فقه ِ سي‌ام آذرماه 89 (پانزدهم محرم‌الحرام 1432) به شرح حديثي از حضرت امام جعفر صادق (ع) پرداختند.

به گزارش ايسنا، متن بيانات رهبر معظم انقلاب در اين حديث به شرح زير است.

« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُيل وَ كَيْفَ يَكُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ يُفِيدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»

كافى، ج 2، ص 167

فى الكافى، عن الصّادق (عليه‌السّلام): «المؤمنون خدم بعضهم لبعض»؛ حضرت امام صادق عليه‌السلام فرمودند: مؤمنين، خدمتگاران يكديگرند. خدم، جمع خادم است؛ يعنى خدمتگاران. در فارسى، ما براى كلمه‌ى خدم مي‌گوئيم خدمتگار؛ كه محترمانه‌اش كلمه‌ى «خدمتگار» است، و غيرمحترمانه‌اش كلمه‌ى «نوكر» است، نه خدمتگزار. تعبير خدمتگزار، يك تعبير ديگرى است و در فارسى يك معناى عرفىِ ديگرى دارد، كه متفاوت است با معناى خدمتگار. خدم، جمع خادم است. خادم به همان معناى خدمتگار است. مي‌گويد: مؤمنين خدمتگارهاى همديگرند. [خب مستمعين]، تعجب كردند: چطور؟ همه خدمتگار همديگر هستند؟ يا به تعبير عرفى‌تر، همه نوكر همند؟ «قيل و كيف يكونون خدما بعضهم لبعض»؛ چه جور مي‌شود كه بعضى، بعضى ديگر را خدمتگار باشند؟ يعنى مثلاً بروند خانه‌هاى همديگر، خدمتگارى كنند؟ فرمود: «يفيد بعضهم بعضا»؛ [يعني] به هم فايده برسانند. پس فايده رساندن مؤمنين به يكديگر، خدمتگارى به آنهاست؛ [و در آن] منّتى وجود ندارد؛ نكته اين است.

اگر چنانچه ما به هم خدمتى كرديم و به يكديگر فايده‌اى رسانديم، چه در عرضِ هم باشيم - مثل ما مردم معمولى كوچه و بازار كه به حسب شأن اجتماعى، در عرض يكديگر قرار داريم - چه آن كسى كه به حسب موقعيت اجتماعى، شأن بالاترى دارد؛ مثلاً رئيس يك تشكيلاتى است، ديگر نبايد سر يكديگر منّتى داشته باشيم. به نظر ما نكته‌ى اين حديث، تنها اين نيست كه افراد بايد به هم نفع برسانند؛ بلكه اين هم هست كه اين نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا اين خدمتى را كه مي‌كنند، با منّت گذاشتن باطل نكنند.


دوشنبه 13 دی 1389  6:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها