لطفا اين حديث را توضيح دهيد:«ياسالم احفظ لسانك تسلم و لا تحمل الناس على رقابنا»
جواب:اين روايت در كتاب شريف كافي[1]«ج2ص113»است كه ابو على جوانى نقل شده كه او گفت:« شهدت أبا عبد الله ( عليه السلام ) وهو يقول لمولى له [ يقال له ] سالم - ووضع يده على شفتيه - وقال : يا سالم إحفظ لسانك تسلم ، ولا تحمل الناس على رقابنا».
روزى امام صادق (عليه السلام ) را ديدم كه انگشت خود را بر روى لب هاى مباركش گذاشته بود و به غلامش ، سالم مى فرمود:يا سالم احفظ لسانك تسلم اى سالم ! زبانت را حفظ كن تا سالم بمانى.ومردم را بر ما مسلط نکن.
«اي سالم زبانت را حفظ کن تا سالم بماني»يعني:اي سالم اگر زبانت را کنترل نمودي وبيهوده سخن نگفتي از آفات دنيا وآخرت که متوجه تو مي شود در امان مي ماني .
همجنين از معاصي زبان و حقارت شخصيت در امان هستي چون کسي که زياد سخن مي گويدشخصيت اجتماعي خود را از دست مي دهد و در موارد بسياري سخن بي جا وبي مورد او براي وي مشکلاتي را ايجا مي نمايد.واز آنجا که اين شخص غلام امام بوده سخن بي جاي او براي امام«عليه السلام» نيز مشکلاتي را به وجود مي آورد.
در روايات اسلامي اهميت زيادي به حفظ زبان شده است که تعدادي از آنها به عرض مي رسد:
1- « پيامبر اکرم » ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند :
«هر کس در نزد من به حفظ زبان و عورت خويش ، قول دهد ، من براي او بهشت را ضامن مي شوم »[2].
2- و نيز فرمودند :
«آنکس که خود را از شکم و عورت و زبان خويش در امان بدارد ، نجات يافته است .» [3]
3-همچنين فرمودند:
«آيا چيزي جز محصول زبان ، مردم را به رو در آتش مي افکند ؟»[4] .
4-پيامبر اکرم «صلي الله عليه وآله» فرمودند :
« آنکس که به خدا و روز قيامت ايمان دارد ، يا سخني نيکو و اندک بگويد و يا سکوت کند.»[5]
5- و فرمودند:
« زبان مؤمن در پشت قلب اوست و هرگاه خواست که سخني بگويد ، با قلب خويش آنرا بررسي مي نمايد و سپس بر زبان خود جاري مي سازد . اما زبان منافق در جلوي قلب او قرار گرفته است و اگر تصميمي گرفت ، آن را بر زبان خويش جاري مي سازد و پيشتر آنرا با قلب خود نمي سنجد »[6]
6- و فرمودند :
« هر کس سخنش زياد شد ، لغزش وي نيز زياد مي گردد و هر کس که لغزشش زياده گشت ، گناهانش افزون مي شود و آنکه گناهش افزون شد ، آتش بر او سزاواتر است . »[7]
7- همچنين فرمودند :
« زبان خويش را از زياده گفتن بازدار ، زيرا که آن صدقه ايست که بر نفس خود تصدق مي نمائي . »
سپس فرمود :« بنده حقيقت ايمان را نمي شناسد تا آنکه زبان خويش را نگهدارد . »[8]
8- « اميرالمؤمنين » ( عليه السلام ) بر مردي مي گذشتند که به سخن بيهوده مشغول بود . حضرت ايستاده و فرمودند :
« اي مرد ، بدانکه تو مشغول املاء کردن نامه اي هستي که بوسيله ي فرشتگان مأمور تو به جهت مقام ربوبي نوشته مي شود . پس آنچه را که براي تو مهم است بگو و آنچه را که اهميتي براي تو ندارد ترک کن .»[9]
9- از « حضرت سجاد » ( عليه السلام ) نقل شده است که فرمودند :
«هر بامداد زبان آدمي بر سر تمامي عضاء و جوارح وي آمده ، مي پرسد چگونه صبح نموديد ؟ مي گويند : به خوبي ، اما اگر تو ما را رها کني ، به خاطر خدا ما را به رنج ميفکن ؟ آنگاه با وي سخن گفته مي گويند : همانا پاداش و عذاب ما بخاطر اعمال تو است».[10]