پاسخ به:مشاعره رضوی
یوسف ترین عزیز !مرا تا خودت بخوان
هرچند این غریبه زلیخا نمیشود
امضا:کسی که با همه ی ریزنقشی اش
در بیکران چشم شما جا نمیشود
در بین خلق از همه با آبرو ترم
چون کسب آبرو ز غبار تو میکنم
یک حج به نامه عملم ثبت میشود
با هر قدم که رو به دیار تو میکنم
السلام علیک یا ایها الرئوف
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
ما جلد ضـریح آفتابیم
بر گنبد و بام تو گرفتار
با واژه ی «حصنی» تو سرمست
بـا طـرز کـلام تـو گـرفـتـار
عمری به «علیک» کرده عادت
عمـری بـه «سـلام» تو گرفتار
خدایا دلم به سان قبله نماست...وقتی عقربه اش به سمت "تو"می ایستد آرام می شود
"ان الله مع الصابرین ...همانا خداوند با صابرین است"
روح الامين به لطف شما دل سپرده است
او با كبوتران حرم دانه خورده است
تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان در صحن جمهوری اگر «مشروطه خواه»م یا رضا
آقا به ملازمان بگو نامم را
یک گوشه ی ایوان طلا بنویسند
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسی ات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»
کارگاه آموزشی غدیر ( آنلاین)
مسابقه امتیازی سالار شهیدان
در محضر تو هیچ کدام از غریبه ها چون توده های ابر، پر از بارش و صفا جاری ست موج ناب کلام از غریبه ها ما الکنیم، واژه ای اینجا اگر رساست باید طلب کنیم به وام از غریبه ها هر گام این سفر پر عطر رسیدن است
تو نور كمال فصل بسماللهی
در ظلمت فتنه، شبچراغ ماهی
تو رمزگشای واژهی توحیدی
تو معنیِ لاالهالااللهی
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
یک شعبه ز مشهد شما شد این دل
یعنی که مرا تو کرده ای باز خجل
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رخ متاب
*** لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد ***
*** آه در سینه ی عشاق به هم مرتبطند وقت نقاره زدن ناله ی ما برخیزد***
درون صحن شما می شود به خود بالید به بال های دعا حس بی کران بودن
نیمه شبها تا سحر ذکر رضا(ع) باید گرفت
اینچنین حـاجات خود را از خدا باید گرفت
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
تا چشم کار مي کند اينجا کبوتر است
چون کفتري به باب رضا خيره مي شوم