پاسخ به:مشاعره رضوی
تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست میگویم: که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم
مهرت، عجیب جای گرفته است در دلم
انگار واقعا که من هم کبوترم
از گندم کبوتران حریمت نخورده ام
اما فتاده ام به دامت و خدای را شاکرم
السلام علیک یا ایها الرئوف
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
مضجع ِ پاکت،قبله ی دلها
نام زیبایت،حلّ مشکلها
آینه غـیـب نـمـا را ببـیـن ترک خودى گوى و خدا را ببین هرکه بر او نور رضا تافته است دردل خود گنج رضا یافته است
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا،به دادم می رسی؟
یک عمر خواندی از غم آقای تشنه لب
با اشک های شعله ورت أیها الغریب
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
با تو هر روز خراسان به خودش می بالد
نه خراسان همه ایران به خودش می بالد
نه خراسان و نه ایران به خداوند قسم
همه عالم وامکان به خودش می بالد
دله من هواتوکرده
یادتورهایم کرده
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه
هر کجا باشیم هم یک پایمان پیش شـماست این حرم را چشــمهای تــار می خواهد چه کار؟ پنجـــره فــولاد تــــو بیـــمار می خـواهد چه کار؟ دل به تو بسته طناب دار می خــواهد چــه کار؟
روسیاه آمدم فقیر توام
تشنه ی جامی از غدیر توام
در دو عالم شریف و محترمم
تا زمانی که من حقیر توام
بین این زائران ز فرط گناه
زائر پست و سربه زیر توام
این همه راه آمدم آقا
که بگویم فقط اسیر توام
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
میان شهر مدینه یگانه خواهرتان
چه نذرهاى بزرگى برایتان كرده است
تا که ما مشهدالرّضا داریم
نجف و شهر کربلا داریم
با خراسان حضرت ارباب
کاظمینیّ و سامرا داریم
مهمان بارگاه توأم یا ابا الحسن
محتاج یک نگاه توأم یا ابا الحسن
هرچند روسیاهم و درمانده و بدم
اما مرا تو تذکره دادیٌ و آمدم