پاسخ به:مشاعره رضوی
واگر از تپش افتاد دلم ببریدش به ملاقات رضا
دل من گم شد اگر پیدا شد بسپارید امانات رضا
اي نورلايزال، بگو با دلم سخن
شد بقعه ي مطهرتان كوه طور من
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
نقاره ها زشوق تو دارند گفت و گو پيچيده در رواق سحر ، عطر سبز هو از خويش مي شوند رها فوج کفتران در سايه سار اين همه سيمرغ آرزو در آستان قدسي ات اي قبله گاه مهر هستند لحظه هاي حرم ، دائم الوضو بنگر غريب خسته ي حيرت نصيب را در ازدحام آينه ها ، غرق جست وجو
وقتی همه به عشق تو پروانه می شوند
پروانه ها کنایه و افسانه می شوند
دل همیشه غریبم هوایتان كرده است
هواى گریه پایین پایتان كرده است
در حــــریم قدســـــیت بـــــال مـــناجاتی بـده گنـــــبدت دل می بــــرد وقــــت ملاقاتی بـده دست هایم خالی از پیش است ســـوغاتی بـده من فقیرم تکه نـــــانی بهـــــر خـــــیراتی بــده از کـــــنار تـــــو گــــدا با دست خالی رد نشد نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد
دستی رسید و شعله ی مظلوم اشک را
در چشمهای خسته ی بی ریشه کور کرد
در پهنه بحر دین نهنگ آسا چالاک و قوی شناوری کرده میخانه حکمت الهی را تا نفحه صور ساغری کرده بر دیو تباهکاری و خذلان با عسکر علم قادری کرده هر روز مکان و آستان تو خلقی به امید یاوری کرده
هر کبوتر که نشسته سر این گلدسته مانده شاید که دمی در حرمت پر بزند کاش می شد که بیایی و دوباره بشود روح رخوت زده ام در حرمت پر بزند
دیوانه شدم که در جنون گم باشم
انگشت نمای خــــــیل مردم باشم
دیوانگی ام شفاست، مردم، وقتی
دیوانه عشـــق شاه هشتم باشم
مـــا لـــب تشـــنه لب دریایمان پیش شماست هر کجا باشیم هم یک پایمان پیش شـماست
تو بـر زخـم دلـم باریده اى باران رحمت را
تو را مـن مـیشناسم، مـنبع پاک کـرامت را
ازآن روزى کـه حلقه بر ضریحت بست دستانم
دلم شـیدا شد و دادم زکـف دامـان طاقت را
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
منم که آهوی آرزویم، دوان دوان گرم جستجویم
کجا بیایم، کجا بجویم، قدم قدم رد پایتان را
اگر به یک شعر عاشقانه، اگر به بالی کبوترانه
پریده ام تا به هر بهانه، پریده باشم هوایتان را
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
اى حاجت محتاجترینها، آقا!
اى ذکر دخیل بستنم، یا آقا!
یک لال کنار پنجره پولادت
یکدفعه صدا میزند: آقا! آقا!
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله