کنعان (1)، به درختی تکیه زده بود و محلّ تجمع نبی خدا با پیروانش را نظاره می کرد. کسی از اشراف زادگان از کنارش گذشت و دمی کنارش ایستاد تا فقط بگوید: «پدرت عقیده ی مردم را خراب کرده است.» کنعان، شانه ای بالا انداخت و چیزی نگفت.
مرد دیگری که دست فرزندش را گرفته بود، به سوی حضرت نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) رفت و با انگشت او را نشان داد و گفت: «از اين مرد بترس، مبادا تو را گمراه كند. اين وصيتى است كه پدرم به من كرده و من اكنون همان سفارش پدرم را به تو توصيه مى كنم.» (2) آنگاه دستش را به سمت بت خانه گرفت و گفت: «این آئین ماست!» (3)
کنعان دید که نوح نبی(ع) برخاست. زیر لب غرغری کرد و یقه ی لباسش را بالا آورد و تا بالای سرش کشید. ترجیح می داد پارچه پیچ باشد تا او را ببیند. (4) امّا صدایش به وضوح به گوش می رسید که فریاد می زد: «خدا را بپرستید و تقوایش پیشه كنید و اطاعت مرا نمائید.» (5)
صدای غرولند جمعیت بلند شد و کنعان، یقه اش را به حالت قبل برگرداند. کسی از اشراف زادگان، چماقی را در دست چرخاند و بر شانه ی لاغر نوح نبی(ع) پائین آورد. در همان حال، مرد دیگر، دست فرزندش را رها کرد و در حالی که سنگی را به سوی نوح(ع) می انداخت، فریاد زد: «پسرم! اگر بعد از من باقى ماندى، هرگز از اين ديوانه پيروى نكن!» (6)
اشراف زادگان، نعره کشان، به سوی نوح(ع) هجوم بردند. کنعان، دوباره بر درخت تکیه زد و به گریختن شیعیان از مهلکه نگاه کرد. ساعتی بعد، نوح(ع) را رها کردند. کنعان، به سویش رفت و دید که بیهوش بر زمین افتاده و از گوشهایش خون می آید. (7) شانه بالا انداخت و از او دور شد...
اوج قابیل زادگان
در زمان حضرت نوح نبی(ع)، «عوج بن عناق» به قدرت رسیده بود. او از قابیل زادگان بود و آئین او بت پرستی. (8) امام باقر (علیه السلام) مى فرمايند: «قبل از نوح، قوم متديّنى بر روى زمين زندگى مى كردند كه با مرگ آنها، مردم در تأثّر شديدى فرو رفتند. شيطان از خلاء موجود و احساس مردم سوء استفاده كرد و از اشكال آنها صورتهایى را تراشيد و مردم نيز به هنگام زمستانها آن اشكال را به داخل اطاق هاى خويش برده و با آنها انس و الفت پيدا كردند و بدين ترتيب گروه بى شمارى از آن مردم، توسط ابليس به كفر گرايش پيدا كرده و مستوجب عذاب الهى شدند.» (9)
در طرف مقابل، فرزندان و پیروان حضرت شیث بن آدم(ع)، بهره ای از ثروت نبرده بودند و همواره در سختی و فقر به سر می بردند. آنها که به وصیّت حضرت شیث(ع) با حضرت نوح (ع)، دست بیعت داده بودند، از آزار مشرکان در امان نماندند و متحمّل سختی های فراوانی شدند. (10)
در روایات آمده است که قوم حضرت نوح(ع)، در برابر دعوت ایشان به چهار طريق مقابله مىكردند:
انگشتان خود را در گوشهايشان فرو می بردند تا صدای فریادهای حق گرایانه ی نبی خدا را نشنوند. لباس هايشان را بر خود مى پيچيدند و بر سر خود مى افكندند تا امواج صداى نوح(ع)
به گوش آنها نرسد. در كفر خود، اصرار و لجاجت می نمودند و رفتار آنها همیشه همراه با غرور و خودخواهى بود. (11)
آنها لجاجت را به جايى رساندند كه دست فرزندان خود را گرفته و نزد نوح(ع) مى آوردند و به آنها سفارش مىكردند كه: «مبادا سخنان اين پيرمرد را گوش كنيد و اين پير شما را فريب می دهد.» نه تنها يك گروه اين كار را مىكردند، بلكه اين كار همه آنها بود و آن را به عنوان دفاع از حريم بت پرستى و تقرب به پيشگاه بت ها و تحصيل پاداش از درگاه آنها انجام مى دادند.» (12)
حضرت نوح(ع) همچنان شب و روز در فكر رستگارى و نجات مردم از چنگال جهل و بت پرستى بود، ولى هر چه آنها را نصيحت كرد نتيجه نگرفت و هر چه آنها را به عذاب الهى هشدار داد و اعلام خطر كرد، دست از اعمال زشت خود برنداشتند، تا آن جا كه از سوى خدا به نوح(ع) وحى شد: «جز آنان كه (تاكنون) ايمان آورده اند، ديگر هيچ كس از قوم تو، ايمان نخواهد آورد، بنابراين از كارهايى كه بت پرستان انجام مى دهند، غمگين مباش!» (13)
بدین ترتیب، این قوم مستحقّ عذاب شدند
پی نوشت:
1. کنعان فرزند ناخلف حضرت نوح(ع) بود. نام او در علل الشرائع، ترجمه مسترحمى، ص: 77 در پا ورقی آمده است.
2. مجمع البيان، ج 10،ص 361؛ به نقل از محمدی اشتهاردی، محمد، قصه های قرآن (آنلاین)، بخش لجاجت و گستاخى قوم نوح عليهالسلام.
3. كلينى، محمد بن يعقوب، الروضة من الكافي، ترجمه رسولى محلاتى - تهران، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ: اول، 1364، ج2 ؛ صص 102-103؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
4. سوره نوح: 8.
5. كلينى، محمد بن يعقوب، أصول الكافي، ترجمه مصطفوى، تهران، كتاب فروشى علميه اسلاميه، چاپ: اول، 1369، ج3 ؛ ص46؛ با استفاده از همان نرم افزار.
6. بحارالانوار، ج 11،ص 287؛ به نقل از محمدی اشتهاردی، محمّد، همان.
7. ابن بابويه، محمد بن على (شیخ صدوق)، كمال الدين، ترجمه پهلوان، قم، دارالحدیث، چاپ: اول، 1380 ش. ج1 ؛ ص 266، باب 2، ذكر آشكار شدن نبوّت نوح عليه السّلام؛ با استفاده از همان نرم افزار.
8. مسعودى، على بن حسين، ترجمه إثبات الوصية - تهران، اسلامیه، چاپ: دوم، 1362 ش. ص35؛ با استفاده از همان نرم افزار.
9. تفسير قمى- ج 2- ص 387، جزائرى، نعمت الله بن عبد الله، داستان پيامبران يا قصههاي قرآن از آدم تا خاتم - تهران، انتشارات هاد، چاپ: اول، 1380، ص148؛ با استفاده از همان نرم افزار.
10. ابن بابویه، محمد بن علی(شیخ صدوق)، همان.
11. بحارالانوار، همان؛ به نقل از محمدی اشتهاردی، محمد، همان.
12. تاريخ انبياء (عمادزاده)،ص 201؛ به نقل از همان.
13. سوره هود، آیات 33-36.