
نظم در لغت به معنی آراستن ، ترتیب دادن است و انضباط یعنی عدم هرج و مرج و سامان پذیری . نظم و ترتیب از امور بسیار مهم در زندگی فردی و اجتماعی است و آن را باید از سنین 3 و 4 سالگی به فرزندان آموزش داد .
عوامل عدم موفقیت والدین در اجرای نظم :
-ضعف روش تربیتی و آموزش ندادن به کودکان .
-ضعف مقررات انضباطی در خانه . اگر قرار است کودک نظم را آموزش ببیند و به صورت یک رفتار شخصیتی در او باشد ، سایر افراد خانواده نیز باید نظم داشته باشند . اگر سایرین نظم را رعایت نکنند ، کودک نیز کارهای محول شده به او را منظم انجام نداده و از دیگران به عنوان توجیه کار خود استفاده می کند .
-واگذاری مسئولیت سنگین و فوق توانایی بر عهده ی کودک.
-داشتن الگوهای نامناسسب برای فرزندان : والدین بی انضباط ، الگوی نامناسبی برای کودک هستند .
-غیبت های طولانی از خانه و داشتن مشغله زیاد ،ذ باعث عدم کنترل دقیق اجرای مقررات در خانه می شود .
-گاهی والدین بدون این که علت و انگیزه های کودک را از انجام کار بدانند ، از اعمال نامعقول او جلوگیری می کنند و در پی یافتن علت آن نیستند هم چنین اغلب خانواده ها مقررات خود را با عصبانیت و زور به کودک یادآور می شوند .
نکاتی که در برقراری نظم باید به آن ها توجه کرد :
-مقررات را به گونه ای تنظیم کنید که احترام شما و کودک ، هر دو محفوظ بماند .
-مقرراتی که تعیین می کنید نباید فقط به دلیل شما باشد ، بلکه باید تاثیری بر اصول تربیتی و سازنده شخصیت کودک باشد .
-مقررات را نباید توام با خشم و تهدید وضع کرد .
-کودک را باید در رعایت قوانین ، چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ احساسی و رفتاری ، یاری کنید .
-اگر کودک با مقررات شما مخالف است او را تنبیه نکنید .
-هنگام برقراری نظم هرگز به کودک دستور ندهید بلکه تقاضایتان را به صوورت پیشنهاد با او مطرح کنید .
-مقررات باید ساده و قابل فهم ، منطقی و قابل اجرا ، سازگار با اخلاق و دیانت و شرایط اجتماعی باشد و با لحن آرام ، یکنواخت ، دوستانه و در عین حال محکم صادر شود .
مقررات نباید با فریاد یا التماس همراه باشد .
- مقررات نباید با سایر مقررات شما یا همسرتان منافات داشته باشد .
- افراط و تفریط در نظم آموزی
عده ای معتقدند باید با ترساندن کودک می توان انضباط را به وی آموخت، زیرا به نظر ایشان، کودک موجودی طبعا شرور است. از این رو باید او را از ارتکاب شر و فساد بازداشت و با اعمال خشونت و انواع مجازات او را محدود کرد تا به فرمان درآید .
برخی دیگر می گویند کودک موجودی طبعا نیکو وصالح است و باید او را به حال خود گذاشت تا هر چه دلش می خواهد آزادانه انجام داده، تمایلاتش را ارضا کند. بنابراین نباید با نظم دهی دست و پایش را ببندیم، بلکه باید به وی فرصت دهیم تا استعدادهایش را شکوفا کند .
بررسی ها و مطالعات دقیق نشان می دهد کودکانی که براساس دیدگاه اول تربیت شده اند، چون همیشه در برابر بزرگتر ها خضوع کرده و تسلیم بوده اند و در بزرگسالی هیچ ابتکاری از خود نشان نمی دهند. این کودکان در زندگی آینده شکست می خورند. آزاد گذاشتن کودکان بنابر روش دوم نیز برای آنان زیان آور بوده سبب می شود در آینده به مقررات و قوانین پشت پا بزنند و افرادی بی قید و لاابالی بار بیایند .
براساس این تحقیقات روش سومی نیز وجود دارد، که از نواقص هر دو نظریه برکنار است و به بهترین وجه کودک را برای زندگی آینده آماده می سازد. در این روش مربی می کوشد نظم را درکودک درونی کند و این همان هدف اساسی تربیت کودک است که می کوشد اصول انضباطی را در ذات او نهادینه کند. در این روش انضباط به معنای اطاعت محض و فرمانبرداری نیست و به جای فرمان دادن و گفتن پی در پی «این کار را بکن» و «آن کار را نکن» با حفظ شخصیت کودک، مربی می کوشد به او بهفماند که در سایه رعایت اصول انضباطی زندگی بهتری خواهد داشت. و با نظم، لذت و بهره کامل تری از زندگی خواهد برد .
اصول نظم آموزی به کودکان
ابراز محبت به کودک
محبت نیاز طبیعی همه انسان ها است. چنان که انسان به آب و غذا نیاز دارد به محبت نیز محتاج است. بنابراین برخورداری و محرومیت از آن در تعادل روح تأثیر فراوان دارد. کودکی که در محیط گرم و صمیمی خانواده پرورش یابد روانی شاد و دلی آرام و بانشاط دارد و به زندگی امیدوار و دلگرم است . درروایات نیز بر محبت به کودکان تاکید فراوان شده است .
) می فرمایند: «خداوند منان بنده اش را به واسطه شدن تحبتی که به فرزند خود دارد خود قرار می دهد». البته محبت باید ابراز شود تا تأثیر داشته باشد. رسول خدا می فمراینأ: هر گاه یکی از شما کسی را دوست دارد لازم است او را آگاه کند.
در پرتو محبت صفات عالی انسانی و عواطف و احساسات کودک به خوبی پرورش می یابد و وی در آینده انسانی متعالی خواهد شد. البته کودک نیز به کسی که به او مهر می ورزد علاقه پیدا کرده او را فردی خیرخواه، قدر شناس و قابل اعتماد می داند و به سخن او بهتر گوش می دهد
بی شک، پدر و مادری می توانند در تربیت صحیح فرزندان خود موفق باشندکه از عواطف و احساسات بیشتری برخوردارباشند البته به این نکته نیزباید توجه داشت که افراط در محبت کردن نیز درست نمی باشد و باید اعتدال را رعایت کرد. زیاده روی در محبت کردن به کودک او را لوس و از خود راضی بار می آورد چنان که در روایات نیز از این زیاده روی نهی شده است. امام باقر(ع) می فرمایند: «بدترین پدران کسانی هستند که در ابراز محبت زیاده روی می کنن» بنابراین باید کودک را با واژه نه آشنا کرد و اجازه داد او خود را با مشکلات روبرو شود و آنها را حل کند. امام کاظم در این باره می فرماید: بهتر است طفل در کودکی با سختی ها و مشکلات روبرو شود تا در جوانی و بزرگسالی بردبار و صبور گردد.
تناسب قوانین با سن و شرایط
قواعد و محدودیت ها باید متناسب با سن بچه ها تغییر کند. اگر از کودک پنج ساله بخواهیم که هنگام عبور از خیابان دستمان را بگیرد سخنی منطقی گفته ایم، اما نباید از یک نوجوان پانزده ساله چنین انتظاری داشته باشیم. همچنین نباید تکالیف سنگین بر دوش کودکانمان بگذاریم، زیرا کودک نمی تواند از عهده آن برآید و این مسئله سبب ناکامی وی می شود این خود عامل مشکلات بسیاری مانند پرخاشگری انزواطلبی و دروغگویی می شود.
امام صادق از رسول خدا نقل کرده است: خدا رحمت کند کسی که فرزندش رابر نیکی یاری کند. راوی می گوید از حضرت پرسیدم: چگونه او را بر نیکی یاری کند؟ حضرت فرمود: آنچه در توان کودک است از او بپذیرد و آن چه انجامش برای کودک سخت است از او نخواهد و...» وضع قوانین و محدودیت ها با توجه به اوضاع خانواده نیز تغییر می کند. در این زمینه قانونی فراگیر و جهانی وجود ندارد. مقررات و محدودیت های شما با ارزش ها و اوضاع خاص خانوادگی شما ارتباط دارد.
استفاده از تشویق در نظم آموزی
به آخرین باری که دیگران شما را تشویق کردند فکر کنید. در آن لحظه چه احساسی داشتید؟ اگر تشویق درست و به موقع بوده باشد هنوز هم احساس خوبی در شما ایجاد می کند .شکی نیست که تشویق رشد دهنده عزت نفس انسان ها است. تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن کارها بسیار ضروری است. این که انسان ها می توانند بدون تأیید موفقیت ها و توانایی ایشان برای خود ارزش قائل شوند تصوری بیهوده است. اگر چه همه ما از قدرت تشویق و اهمیت آن برای سلامت روان آگاهی داریم، در بعضی از خانواده ها تشویق به کالایی نایاب تبدیل شده است.
برای اینکه تشویق موثر افتد، باید خالصانه بیان شود. افزون بر آن که بهتر است تشویق ویژه باشد . این جمله که «من روش تو را در کاربرد متفاوت رنگ ها و خطوط سیاه اطراف نقاشیت می پسندم» یک هنرمند جوان را بیشتر از این که بگوییم «تابلوی زیبایی است» دلگرم می کند و به او انگیزه می أهد تا آنجا که امکان دارد بر موفقیت های فرزندان تمرکز شوید نه برگ کردن اشتباهات و تقصیرات آنها و بکوشید دستور «دست کم یک تشویق در هر روز» را حتما به خاطر بسپارید.
درباره ادیسون می گویند که در کودکی فردی بی استفعداد و کودن به نظر می رسید و چون سرش بیش از حد بزرگ بود اطرافیان تصور می کردند دچار اختلال حواس است. از او نقل شده است که گفته است: اگر مادرم مرا تشویق نمی کرد، شاید مخترع نمی شدم.
تبیین و تحلیل مسائل و آگاه ساختن فرزندان
برای پدید آمدن انضباط در کودکان، لازم است فوائد انضباط و پیامدهای بی انضباطی را برای آنان تشریح کنیم تا آنان این گوهر گران بها را بشناسند و کاخ زندگی خود را بر پایه آن استوار سازند. از همین روست که کارشناسان تربیتی برخی عوامل سرپیچیو نافرمانی فرزندان را چنین معرفی می کنند:
نا آگاهی از فوائد فرمانبری
صدور فرمان بدون هیچ توضیحی درباره آن
سختی انجام دادن فرمان بیش از گنجایش جسمی و عقلی کودک
نا آگاهی والدین از روش درست فرمان دادن
البته باید توجه داشت که این اصل در مورد کودکان بالای دو سال کاربرد دارد و در اجرای آن باید به سطح شناخت کودک توجه داشته باشیم.
الگو دهی به کودکان
والدین افزون بر آگاه ساختن کودک باید در ارائه رفتار درست و مقررات خود بهترین نمونه برای وی باشند. به همین دلیل در روایات این نکته نغز را می بینیم که «افراد را با عملتان به کار خیر دعوت کنید» در نظم آموزی به کودک باید به این مسئله توجه داشت زیرا پدر و مادر نخستین الگویهای رفتار کودکند تأثیر عمل والدین از گفتار آنان بسیار بیشتر است. استاد مطهری در این باره می گوید: «هیچ چیزی بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمی دهد، شما می بینید مردم از انبیا و اولیا زیاد پیروی می کنند ولی از حکما و فلاسفه آن قدر ها پیروی نمی کنند زیرا فلاسفه فقط می گویند، فقط مکتب دارند، فقط تئوری می دهند، .... ولی انبیا و اولیا این طور نیست که اول بگویند و بعد عمل کنند اول عمل می کنند و بعد می گویند. وقتی انسان بعد از آن که خودش عمل کرد، گفت، اثر آن گفته چندین برابر می شود»
دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
اگر والدین خود منظم نباشند، تنبیه یا توصیه های پیاپی به نظم، برای ایجاد آن و رفع بی نظمی های کودک، سودی ندارد زیرا کودک بخش مهمی از آخوخته های خود راا از راه مشاهده نمونه ها و الگوها فرا می گیرد. امام کاظم (ع) در این باره می فرمایند: «رفتار کودک بر اثر رفتار درست والدین محفوظ می ماند»
پرهیز از خشم و زورگویی
از دیگر راه کارهایی که برای ایجاد نظم و انضباط در فرزندان باید بدان توجه کرد، پرهیز از خشم و زورگویی است. انضباطی که برپایه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاکم شود همچون خانه ای است که بر پایه هایی سست بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار از هم می پاشد و فرو می ریزد.
ایجاد انضباط از راه زور، پیامد های زیانباری در پی دارد که می توان از میان آنها به مقاومت، بی اعتنایی، پرخاشگری، بدخلقی، دروغ گویی، انزواطلبی، لج بازی و فقدان اعتماد به نفس در کودک اشاره کرد. اگر به گونه ای منطقی مستدل و صرح با کودک روفتار شود او حقیقت را می پذیرد و تسلیم آن می شود .اجرای برنامه های انضباطی بدون عفو و گذشت امکان پذیر نیست. در صورت تخلف باید شکیبا بود ولی در اجرای انضباط پافشاری لازم است و از راه تشویق و تحسین و در مواقع ضروری از راه توبیخ و بی اعتنایی می توان به اصلاح رفتار کودکان پرداخت.
آمده است که شخصی نزد امام موسی کاظم(ع) از فرزند خود شکایت کرد. امام به او فرمود: «او را نزن، بلکه برای مدتی کوتاه به او بی اعتنایی کن»
ثبات و پرهیز از تردید و دو دلی
وقتی برای فرزند خویش مقرراتی را لازم می دانیم، باید در اجرای آن استوار باشیم و از تردید و دو دلی بپرهیزیم، زیرا سستی و سهل انگاری موجب بی انضباطی می شود و ما را از هدف باز میدارد.
اگر فرزندانمان از تردید و دو دلی ما باخبر شوند، از رعایت مقررات سرباز می زند و به بحث و جدل می پردازد و هم چنین ممکن است دچار سردرگمی شود و نداند که آیا باید آن کار را انجام دهد یا نه، ناگفته نماند که ایجاد انضباط در کودکی و پافشاری برآن سبب می شود تا کودک در بزرگسالی فردی بردبار و منظم شود .در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: « ارجمندی و بزرگی با دشواری ها به دست می آید»
رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار
از دیگر اصول ایجاد انضباط اصل تدریج در اصلاح رفتار است. کسب عادت های درست به وقت نیازمند است و یک باره امکان پذیر نیست. از این روی باید به مراقبت و استقامت شالوده شخصیت کودک را بر پایه نظم و انضباط استوار ساخت. برای دست یابی به این هدف بلند باید او را به تدریج و گام به گام به سوی هدف رهنمون ساخت و در این راه ظرفیت و موقیت جسمی و روحی او را در نظر گرفت.
پیامبران الهی که مربیان جامعه بشری اند، همه دستورات خود را یکباره به مردم ابلاغ نمی کردند، بلکه از شیوه گام به گام بهره می جستند. قرآن کریم نیز که تاب نور و هدایت است به تدریج در طول 23 سال نازل شد و مسلمانان را گام به گام با احکام و معارف نورانی خود آشنا ساخت.
تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط
برای بیان این که انضباط ابتدا به صورت یک رفتار در روان فرزند شکل گیرد و سپس به عادت و آنگاه به ملکه ای در وی مبدل شود، اید در استوار ساختن آن مداومت کرد.
گرچه ممکن است کار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نیاز ددارد. برای این که بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشیند و آدمی در سایه سار آن به آرامش و سعادت برسد، مداومت و شکیبایی بسیار بایست است. امام علی(ع) می فرمایند: «عمل، عمل، سپس توجه به پایان کار، پایان کار، آن گاه استقامت، استقامت سپس شکیبایی، شکیبایی» و در حدیثی دیگر می فرمایند:«کاری اندک که بر آن مداومت شود، برتر است از کاری بسیار که خستگی آورد»
استفاده از اصل تغافل
بنابر اصل تغافل، مربی در نخستین برخورد با خطای کودک آن را نادیده می گیرد و به گونه ای رفتار می کند که گویا از چیزی خبر ندارد. این عمل دو نتیجه دارد: اول این که، حرمت کودک، به ویژه اگر پنهانی مرتکب خطا شده باشد، محفوظ می ماند و فرصتی برای تجدید نظربه او داده می شود، و دوم، قدر و منزلت مربی نزد کودک محفوظ می ماند. امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «قدر و منزلت خویش را با تغافل گرامی بدارید.»
امام علی(ع) تغافل را موجب ستایش کار مربی دانسته، می فرماید: « تغافل کن که این کار تو موجب ستایش قرار می گیرد.» خود حضرت نیز همین شیوه را در زندگی به کار می گرفتند. انجام این اصل در همه مراحل رشد به ویژه در مرحله اول کودکی پسندیده است، چرا که کودک آگاهی کمتری دارد و به همین دلیل خطاهای وی فراوان است. اگر مربی بخواهد در پی هر رفتار ناپسند، کودک را تنبیه کند باید همواره در حال تنبیه کودک باشد، که آسیب های فراوانی را به دنبال داشته باشد.
گام های عملی نظم آموزی
گام اول: رفتاری را که می خواهید تغییر دهید مشخص کنید.
بهتر است به جای پرداختن به موضوعات کلی، به موارد مشخصی توجه کنید. به کودکان نگویید«مرتب باش» بلکه برای او توضیح دهید که می خواهید پس از برخواستن از خواب رختخوابش را جمع کند.
گام دوم: به کودک بگویید انتظار شما از او چیست و چگونگی انجام آن را به او نشان دهید اگر از کودک می خواهید هنگام درخواست چیزی گریه و زاری نکند، به او نشان دهید چگونه باید خواسته خود را بیان کند. وقتی قدم به قدم کودکتان را راهنمایی می کنید چگونگی انجام رفتاری را به او نشان می دهید، او دقیقا می فهمد که چه انتظاراتی از او دارید.
گام سوم: دستورات را به صورت بازی درآورید.
اغلب فرمان هایی که برای کودکمان صادر می کنیم زمان چندانی برای انجام دادن لازم ندارند واین زمان کمتر از وقتی است که صرف بحث کردن در مورد آنها می شود. اگر از دوران خردسالی بچه ها شروع به درخواست کمک از آنها کنید آن ها به وظایف خود به چشم یک بخش طبیعی از زندگیشان نگاه خواهند کرد. بعدا شما می توانید با اندازه گیری زمان پاسخ آن را تبدیل به یک بازی کند: «چقدر طول می کشه رختخوابتو مرتب کنی؟ شروع می کنیم، یک ، دو، سه.... عالیه! کارتو در چهار و نیم دقیقه تمام کردی، واقعا که می تونم روی کمکت حساب کنم، خیلی ممنون!» با این روش، ضمن این که کودک بازی می کند و از کارش لذت می برد، وظایفش را هم انجام داده است.
گام چهارم: رفتار کودک (نه خود کودک) را مورد تشویق یا انتقاد قرار دهید.
خود کودک را ستایش نکنید، بلکه رفتار او را تشویق کنید، برای مثال، به جای این که بگویید: «حالا بچه خوبی شدی» به او بگویید: «چقدر خوب است که آرام نشسته ای» تحسین یا عدم تأیید خود را بر رفترا کودکان مترکز کنید، زیرا این همان چیزی است که باید کنترل شود. این توصیه درباره رفتارهای نامطلوب اهمیت بیشتری دارد. برای نمونه اگر از این که کودکتان رختخوابش را جمع نمی کند، ناراحتید به او نگویید: «دختر بدی هستی» بلکه به جای آن بگویید: «از این که رختخوابتو جمع نمی کنی، ناراحتم»
گام پنجم: پاداش ها برنامه ریزی شده نباشد
در ابتدا برای ایجاد رفتاری درست در کودک می توان از پاداش به صورت منظم و با اعلام قبلی استفاده کرد، اما در ادامه پاداش هایی که به کودک می دهید، نباید برنامه ریزی شده باشد، برای مثال نباید پدر با برنامه ریزی پیشین به فرزندش بگوید: «اگر رختخوابتو جمع کردی، تو رو پارک می برم» بلکه پاداش، بدون اعلان قبلی باشد، به این صورت که پدر به فرزندش بگوید: «به به ! چقدر خوبه که رختخوابتو جمع می کنی، امشب تو ره به خاطر این کارت پارک می برم»
پاداش های برنامه ریزی شده می تواند به ایجاد عادت بینجامد. پدر و مادر از آن روی به فرزندانشان پاداش می دهند که به سرعت به خواسته هایشان برسند. اما افراط در هیچ کاری درست نیست. اگر بدون توجه به این که چقدر بستنی دوستداریم. روزی چند نوبت از آن بخوریم به احتمال زیاد خسته می شویم. هر چه از پاداش بیشتر استفاده کنید: اثر بخشی آن کاهش می یابد. زیرام معنای خود را برای کودک بیشتر و بیشتر از دست می دهد.
تشویق برنامه ریزی شده اغلب سبب می شود که کودکان روش خودخواهانه ای را در پیش گیرند. پدر و مادر باید سیاستی داشته باشند که کودکان، بی نیاز از پاداش، وظیفه خود را انجام دهند. در آغاز می توانید چند نوبت پی در پی، وقتی فرزند شما کار درستی انجام داد. به او پاداش دهید، اما در مراحل بعدی باید تنهای در مواقع خواصی این کار را بکنید.
گام ششم: تا زمانی که رفتار جدید نیازمند پشتیبانی است، به تشویق ادامه دهید
تشویق رفتارهای صحیح کودکان انتظارات شما را از آن ها مشخص می سازد، و الگوهای صحیح رفترا را برایشان ترسیم می کند برای آموزش موثر به کودکان بهترین راه این است که انتظارات خود را از آنان به صورت الگو و نمونه رآوردی. ادامه تشویق سبب تحکیم رفتار صحیح و تداوم آن میشود.
گام هفتم: از جنگ قدرت با کودک خود بپرهیزید
والدین تا آنجا که امکان دارد باید از کشمکش و جنگ قدرت با کودک خود پرهیز کنند. برای مثال هنگامی که می خواهید فرزندتان رختخوابش را جمع کند استفاده از روش «مهلت زمانی» به وسیله تنظیم زنگ ساعت به کاهش کشمکش میان شما و کودک کمک می کند، زیرا به این ترتیب، قدرت خود را به یک مرجع بی طرف، یعنی ساعت منتقل می کنید.
گام هشتم: در صحنه حاضر باشید
این سخن بدان معنا نیست که والدین باید شبانه روز کنار فرزند خود باشند، بلکه یعنی کودکان به همراهی و نظارت مستمر نیاز دارند. اگر هنگام بازی کودک، والید حضور داشته باشند، می توانند بر وقت بازی وی نظارت داشته باشند و به او در یادگیری رفتار صحیح در رابطه با دیگر کودکان و همچنین قواعد بازی کمک کنند. و به این ترتیب بهبود رفتار کودک شوند. اگر والدین نظارت کافی بر کودکان خود داشته باشند بسیاری از خطاهای رفتاری آنان اصلاح خواهد شد.
گام نهم: یادآور رفتارهای نادرست نباشید
رفتارهای نمناسب را فراموش کنید و از یادآوری مداوم آنها به کودک بپرهیزید. یادآوری پیوسته رفتارهای نادرست تنها به ایجاد انزجار رنجشو تنفر در کودک می انجامد و احتمال تکرار مجدد آن اشتباه را بیشتر می کند.
اتفاق های پیشین تمام شده است و یادآوری آنها تنها سبب می شود که آن اشتباهات در ذهن کودک بماند. افزون بر آن که این کار نمی تواند الگویی را به آنها نشان دهد و سبب میشود باز هم به الگوی غلط پیشین رو اورند. در روایات اهل بیت از سرزنش کردن نهی شده است امام علی در این باره می فرمایند: «زیاده روی در سرزنش کردن آتش لجاجت را شعله ور می کند»
گام دهم:از داد و فریاد و تنبیه استفاده نکنید
اغلب والدین وقتی از نافرمانی کودکان خود خسته و ناامید می شوند به داد و فریاد یا تنبیه بدنی متوسل میشوند. اگر داد و فریاد و تنبیه بدنی را پاسخ های طبیعی به بدرفترای کودکان بدانیم ، می توان نتیجه گرفت که ما در برابر آنان ضعیف و ناتوانیم
تنبیه اغلب بیش از آن که مشکلی را حل کند سبب مشکلات بیشتری می شود با تنبیه و مجازات کودک اغلب رفتار بد خود را متوقف نمی کند بلکه آن را مخفی می کند.
در سلسله مراتب رشد اخلاقی (آنگونه که لارنس کلبرگ می گوید) پایین ترین سطح فرمان بری از مقررات اجتناب از مجازات است و بالاترین سطح آن پیروی از مقررات به دلیل درستی و صحت آنهاست. وقتی کودکان پیوسته به دلیل بدرفتاری تنبیه می شوند یعنی در پایین ترین سطح رشد اخلاقی متوقف شده اند. از این رو تنها به گریز از مجازات علاقه مند می شوند و به انجام کار خوب یا صحیح تمایلی نشان نمی دهند.
از سوی دیگر تنبیه بدنی نخستین تجربه آشنایی کودک با خشونت است. کودکان با الگویی که بزرگسالان ارائه می کنند رفتار خشونت آمیز را می آموزند. وقتی والدین کودکان خود را به سبب رفتاری کتک می زنند دیگر نمی توانند آنان را ازا ین کار بازدارند.
از آنجا که کودکان دنیا را به صورتی واقعی و مشخص میبینند زمانی که شاهد باشند کتک زدن یک کودک برای بزرگسال مجاز است تصور می کنند که کتک زدن یک کودک یا بزرگسال برای او نیز مجاز است. خشونت بستر خشونت است و باعث خشم و قطع ارتباط کودکان و والدین می شود.
تحقیقات نشان می دهد کسانی که بیشترین تنبیه را در دوران نوجوانی از سوی والدین خود تجربه کرده اند، در مقایسه با کسانی که آن را تجربه نکرده اند چهار برابر بیشتر برای کتک زدن آمادگی دارند.
راه های برانگیختن کودکان به اطاعت از مقررات
چگونه کودکانمان را به اطاعت از مقررات وادار کنیم؟
به کودک خود احترام بگذارید
وقتی به کودک احترام می گذارید، او نیز در مقابل می آموزد که به شما و مقرراتتان احترام بگذارد و فرمان های شما را اطاعت کند. همچنین کودکی که از همان آغاز ارزش خود را درک کند خویش را زبون و فرومایه نمی بیند و پستی و حقارت را به فکرش راه نمی دهد. احترام به کودک او را فردی مستقل و دارای عزت نفس بار می آورد. رسول خدا نیز از همان کودکی ارزش و احترام ویژه ای برای علی(ع) قائل بود. چنان که اسلام را از ده سالگی به ایشان عرضه کرد و او را به جانشینی برگزید. در روایتی از ایشان آمده است: «فرزندان خود را گرامی بدارید و آنها را خوب تربیت کنید تا بدین وسیله آمرزیده شوید.»
احترام به کودک یکی از اصولی است که در روایات و متون دینی همواره بر آن تأکید شده است و بزرگان ما به آن توجه داشته اند. ممکن است در ذهن بسیاری از والدین این سوال مطرح باشد که چگونه به فرزندمان احترام بگذاریم در پاسخ به این سوال روش هایی برای احترام گذاشتن به کودکان بیان می شود:
برآوردن نیازهای کودکان
برای نشان دادن عملی احترام به فرزندان کمترین کاری که می توانیم بکنیم برآورده ساختن نیازهای اساسی آنها همچون تغذیه، پوشاک و محافظت از آنها در برابر خطرات و بیماری هاست.
گوش دادن به فرزندان
گوش دادن به صحبت های کودک، به صورت غیر مستقیم این پیام را به او منتقل می کند که ما برایش ارزش و احترام قائل هستیم و باعث به وجود آمدن حس ارشمندی در او میشود.
صحبت کردن با بچه ها
با کودکمان در مورد مسائل مختلفی که در طول روز برایمان اتفاق افتاده صحبت کرده و احساساتمان را درباره موضوعات گوناگون بیان کنیم. با این کار در واقع به کودکمان نشان می دهیم آن قدر برایش احترام قائلیم که او را در عقاید و احساساتمان شریک کرده ایم.
شرکت دادن کودکان در تصمیم های خانوادگی
یکی از راه های مهم احترام گذاشتن و ارزش قائل شدن برای فرزندان این است که نظرات آنها را در مورد تصمیم های خانوادگی بخواهیم. برای این منظور می توان در طول هفته جلسه های منظم خانوادگی تشکیل داد که در آن هر یک از اعضای خانواده بتواند بدون هیچ محدودیتی نظرهای خود را بیان کند.
اعتماد کردن به کودکان
اگر به این باور که بچه ها می توانند به خوبی از عهده کارها برآیند و مسئولیت پذیر باشند اعتماد کنیم و به آنها نشان دهیم که خواسته های فطری آنها یعنی استقلال طلبی اعتقاد داریم در واقع آنها را مورد احترام خود قرار داده ایم.
احترام گذاشتن به کودکان روش های مخلتفی دارد که ما برای نمونه به تعدادی از آنها اشاره کردیم. اما شما والدین عزیز می توانید در این زمینه از تجربه و خلاقیت خود نیز بهره بگیرید.
از امر و نهی صرف پرهیز کنید
همه انسان ها به ویژه کودکان نوپا و نوچوانان استقلال طلب اند و روحیه آنها با امر و نهی سازگاری ندارد. البته کودکان در هفت سال دوم زندگی تا اندازه ای دستور دیگران را می پذیرند. اما درا ین دوره نیز نباید در امر و نهی کردن زیاده روی کرد و بهتر است در برخورد با کودکان نوجوانان و جوانان به جای فرمان های مستقیم ، شیوه های دیگری نظیر امر و نهی غیر مستقیم، ارائه مشورت و... را در پیش گرفت. این شیوه ها افزون بر این که کارآیی بیشتری دارند فرزندان را نسبت به والدین و مربیان بدبین نمی کنند. معصومان (ع) نیز در برخورد با نوجوانان و جوانان از امر و نهی زیاد پرهیز می کردند. نقل شده است که اسماعیل فرزند امام صادق مقداری پول داشت. در همان هنگام مردی از قریش عازم یمن بود. اسماعیل تصمیم گرفت پول خود را به آن مرد بدهد تا برای او کالایی خریداری و تجارت کند. از این رو با امام مشورت کرد، اما او را از این کار باز نداشت بلکه فرمود: «عزیزم آیا نشنیده ای او شراب خوار است؟» اسماعیل گفت: «مردم چنین می گویند» امام فرمود: خداوند می فرماید: «هر گاه مومنان نزد تو شهادت دادن آنها را تقدیق کن» چنان که در این روایت خوانیدم امام به طور مستقیم فرزند خویش را منع نکرد بلکه با مطرح کردن پرسش و نیز با استدلال به گونه ای غیر مستقیم و همراه با محبت او را از این کار بازداشت.
به کودکان حق سخن گفتن بدهید.
کودکان نیز باید در تعیین مقررات و محدودیت ها حق اظهار نظر داشته باشند. گاهی یک کودک پنج یا شش ساله می تواند با شما سخن بگوید و در وضع مقررات منصفانه به شما کمک کند. وقتی کودک را در وضع مقررا شرکت می دهید او احساس مسئولیت بیشتری می کند. بدیهی است که میان عمل به قوانینی که خود کودک وضع کرده یا در ایجاد آنها شرکت داشته است و مقرراتیک ه دیگران برایش وضع کرده اند و بر او تحمیل شده اختلاف آشکاری وجود دارد.
دلیل مقررات را توضیح دهید
باید دلیل مقرراتی که وضع شده است برای کودک به طور دقیق توضیح داد. اگر بچه ها دلیل این مقررات را بدانند بهتر وظایف خود را انجام می دهند و به قوانین پایبند م مانند. این روش همچنین به آنها می آموزد که برای انجام هر کار باید دلیلی منطقی داشته باشند. با ان کار در واقع برای کودک شخصیت قائل شده و ه او احترام گذاشته اید.
از پیش اطلاع دهید
ناگهان و بی مقدمه قانون و محدودیت وضع نکنید. بگذارید فرزندانتان پیش از رعایت محدودیت، از وجود قانون جدید آگاه شوند. این امر زمینه پذیرش را در کودکان ایجاد کرده و مخالف را درآنها کاهش می دهد و به آنها کمک می کند تا خود را با شرایط جدید وفق دهند.
یادآوری کنید
فرزندان گاهی مقررات و محدودیت ها را فراموش می کنند. اگر احساس می کنید فرزند شما قاعده ای را فراموش رده است، آن قدر صبر نکنیدکه به دردسر بیفتد و سپس اقدام کنید بلکه پیشاپیش او را آگاه کنید زیرا هدف اصلاح رفتار کودک است نه تنبیه او.
منظورتان را به روشنی بیان کنید
محدودیت ها را به صورت کامل و روشن بیان کنید . منظورتان را به روشنی بگویید و راه نمای های لازم را ارائه دهید. بچه ها باید دقیقا بدانند که از آنها چها نتظاری دراید و چه باید بکنند. از گفتن عبارات گنگ و نامشخص خودداری کنید. اگر می خواهید کودکتان اسباب بازی هایش را مرتب کند به او نگویید: «دیگر خسته شدم تو چقدر شلخته هستی» بلکه روشن و واضح برایش توضیح دهید که انتظار دارید، او بعد از تمام شدن بازی، اسباب بازییهایش را جمع کرده و در جای خودش قرار دهد.
تا حد امکان از جملات مثبت استفاده کنید
هر جا که امکان دارد از جمله های مثبت استفاده کنید. برای مثال به جای این که بگویید «با توپ داخل خانه بازی نکن» بهتر است بگویید: «می توانی با توپ در حیاط و روی چمن ها بازی کنی» زیرا جمله های منفی، تنها به کودک می گویید که چه کار نباید بکند و رفتار درست را به او آموزش نمی دهد حال آن که کودک نیاز دارد، درست رفتار کردن را بیاموزد.
چگونه با بی انضباطی کودکمان برخورد کنیم؟
برای اصلاح بی انضباطی کودکان و آموزش نظم به آنان اقدامات زیر باید انجام گیرد.
الف. اقدامات جزیی
با آن که اغلب موارد باید با رفتار بد فرزندمان برخورد کنیم، اما خوشبختانه در بیشتر موارد مجبور نیستیم اقدامی جدی انجام دهیم. بلکه تنها می توان با اقدامت جزیی در برابر رفترا بد او ایستاد. از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
نادیده گرفتن
نادیده گرفتن یک مسئله جزیی و بی اهمیت در برخی موارد، بهترین روشی است که می توانیم درباره بچه ها به کار گیریم و بهتر آن است که انرژیمان را برای کارهای مهم تر نگه داریم. همن طور که در اصول نظم آموزی ذکر شد، یک روش موثر برای برطرف کردن رفتارهای نامطلوب کودک، آن است که آنها را به سادگی نادیده بگیریم. یکی از کاربردهای مهم این مهارت زمانیست که هدف کودک از رفتار نادرست، جلب توجه شماست. در استفاده از این روش ممکن است احساس کنید که در واقع کاری برای بهبود وضعی انجام نمی أهید. اما بعدا در می یابید که با نادیده گرفتن برخی رفتارها به طور حساب شده و مداوم این گونه رفتارها ترک می شون و به این ترتیب به نتایج حیرت انگیزی می رسید.
وقتی کودک بخواهد توجه شما را جلب کند هر کاری را به خاطر آن انجام می دهد. او به خوبی می داند چه رفتاری و در چه موقعی شما را بیشتر آزار می دهد، مثلا درست موقعی که مهمانان وارد اتاق پذیرایی می شوند و یا وقعی در حال صحبت کردن با تلفن هستید. حال اگر بتوانید این رفتارها را تحمل کنید و آنها را نادیده بگیرید، کودک از آنها دست خواهد کشید. زیرا به هدف خود که جلب توجه شما بوده نائل نشده است.البته در کنار این عمل باید از رفتارهای مثبت کودک تعریف کرد و این نیاز (یعنی نیاز به توجه) او را در جای درستش برطرف کرد.
علامت دادن
الف: علامت دادن غیر کلامی: حالت نگاه، گاه در زمینه نظم آموزی به کودکان، اعجاز می کند. یک نگاه تند و طولانی کودک را به کاری که باید انجام دهد راهنمایی می کند، زیرا چشم ها حرف می زنند. علامت دادن با دست نیز می تواند ابزار مهمی در نظم آموزی باشد.
ب. علامت های کلامی: کلام بهترین راه برای برقراری ارتباطی موثر است. والدین می توانند از این ابزار به خوبی استفاده کرده و پیامشان را به شکلی ملایم و با خونسردی به فرزندشان مخابره کنند. برای تأثیر گذاری بهتر خوب است که والدین از جملاتی با فاعل «من» استفاده کنن. برای مثال اگر کودکتان اتاق را به هم ریخته به جای این که او را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و به او بگویید:تو چقدر بچه بدی هستی، یا «تو باید از خودت خجالت بکشی» بهتر است از این جمله استفاده کنید: «من از این که اتاق به هم ریخته باشد خیلی ناراحت می شوم» این جملات فاقد بار سرزنش تحقیر و اجبار است و تنها به کودک می فهماند که والدین او چه احساسی دارند و او را تحریک می کند تا به آنها کمک کند.
در مورد بچه های کوچک تر، برای این که بتوانند جمله های با فاعل «من» را درک کنند، والدین بهتر است از پیام غیر کلامی استفاده کنند، برای مثال، وقتی پدر «علی» کوچولو را در فروشگاه بغل گرفته و او مرتب به شکم پدر لگذ می زند و با هر لگد خند ه ای سر می دهد، پدر فورا «علی» را به زمین می گذارد و دستش را به علامت درد روی شکمش می گذارد و به راه می افتد (پیام غیر کلامی) این پیام به «علی» می گوید: وقتی به شکمم لگذ می زنی، دردم می گیرد بنابراین دوست ندارم تو را بغل کنم.
گوشزد کردن
شاید به یادآوردن این خاطره برای شما لذت بخش باشد که پلیس راهنایی به جای جریمه کردن تنها به شما اخطار داده است. در بسیاری مواقع اخطار دادن و گوشزد کردن کافی است تا رفتاری اصلاح شود: «اگر یک بار دیگر توپ را داخل اتاق بیاوری، از تو می گیرمش» اگر درباره موضوعی چند بار پشت سر هم اخطار دادید و کودک به بدرفتاری اش ادامه داد، وقت آن است برای اعمال او مجازاتی در نظر بگیرید.
تحسین کردن
طبیعت انسان این گونه است که اگر برای انجام کاری تشویق شود، با تلاش بیشتری به آن کار می پردازد. از این رو، وقتی تغیی رمثبتی در فرزنتان می بینید او را تشویق کنید و در مقام تحسینش حرف بزنید.، این کار شما باعث می شود که رفتارهای درست در کودکتان تقویت شده و به تدریج جایگزین رفتراهای نادرست او شود.
ب. اقدامات جدی
گاه اقدامات جزیی نتیجه نمی دهد و به اقدامات جدی تر احتیاج داریم. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که رفتار بد بچه ها بیشتر اوقات نه برای انتقام گرفتن از ما بلکه برای رسیدن به خواسته هایشان است.
در مواقعی بد رفترای کودک از آن روست که به لحاظ جسمانی آمادگی انجام کاری را ندارد. یک کودک دو ساله ممکن است لیوان شیرش را بارها بریزد، زیرا نمی تواند دستگیره فنجان را به درستی در دستش نگه دارد.
در بسیاری مواقع بدرفتاری کودک از آن روست که می ×واهد نیازهایش را خود برآرده سازد. ممکن است بخواهد بگوید که مسئولیتی دارد یا احساس کند که مورد پذیرش است و یا اینکه توجه دیگران را جلب کند.
برای برخورد با رفتار بد کودک، سه کار می توان انجام داد.
جبران خسارت
وقتی کودک مشکلی را ایجاد می کند یا چیزی را می شکند، بیاد تا آنجا که امکان دارد خسارت را جبران کند. مثلا جبران خسارت کودکی که شیرش را روی زمین ریخته، این است که در تمیز کردن فرش یا زمین به مادرش کمک کند.
محدودیت
هنگامی که بچه ها از امتیاز خود سوء استفاده می کنند می توان امتیازی را که به آنها داده شده، محدود کرد. مححدودیت به این معناست که یکی از امتیازات کودک را برای مدت محدودی از او می گیرید. از جمله این محدودیت ها می توان به جلوگیری از تماشای تلویزیون و بازی نکردن با اسباب بازی ها اشاره کرد. البته باید توجه داشت که این محدودیت ها نباید بیش از حد طولانی شود. یک یا دو هفته می تواند برای فرزندمان در حکم همیشه باشد اما محدودیت در خود اشکالی نهفته دارد.
بسیاری از بچه ها هنگام به کار بردن محدودیت احساس می کنند امیدی برای بازگشت به وضعیت پیشین نیست و هنگامی که امیدی در کار نباشد دلیلی برای خوش رفتاری نیز وجود نخواهد داشت. البته می توان این مسئله را نیز به گونه ای حل کرد، نخست آن که در انتخاب روز های محدودیت، باید سن کودک را در نظر گرفت دیگر آن که برایش توضیح دهید در برابر هر روزی که از او بدرفتاری نبینید، یک روز از انتهای برنامه محدودیت کم می کنید. این روش بسیار مفید و موثر است و کودک شما این گونه متوجه می شود که شما با او منصفانه برخورد می کنید.
فرستادن کودک به اتاقش
فرستادن کودک به اتاقش روش موثری است که می تواند جایگزین داد کشیدن، بد و بی راه گفتن، تهدید کردن و کتک زدن او باشد. این روش از عصبانیت شما جلوگیری می کند در این اقدام کودک را دقایقی به اتاق خودش می فرستید تا در آنجا تنها باشد. در این مدت او از جمع دیگران خارج می شود و برای مدتی نمی تواند بازی و تفریح کند. محروم شدن از فعالیت نوعی مجازات است این اقدام از آن رو موثر است که بچه ها آن را دوست ندارند. هم چنین بیشترین اثر بخشی را بر کودکان دو تا دوازده ساله دارد. البته با احتیاط کامل می توان این روش را حتی درباره کودکان زیر دوسال نیز به کار برد. اجرای این روش در آغاز ممکن است با دشواری هایی همراه باشد..
بعضی از بچه ها شما را در آغاز ناراحت می کنند. بنابراین باید آمادگی کامل داشته باشید. در این روش به نکاتی باید توجه کرد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
محیطی که کودک را به آنجا می فرستید باید مهیای این کار باشد:
پیش از هر چیز باید اتاق ایمن باشد
وسایل گرم کننده را از آنجا خارج کرده باشید
این روش را برای کودکتان توضیح دهید
به او بگویید به اتاق خود رفتن یعنی چه
اگ کودک شما هنوز زمان را متوجه نمی شود از ساعت زنگ دار استفاده کنید
رفتار نادرست مورد نظر را به او یادآوری کنید.
مدت زمانی که کودک باید به اتاق خود فرستاده شود:
برای کودکان دو تا سه ساله، یک یا دو دقیقه کافی است.
برای کودان سه تا پنج ساله، دو یا سه دقیقه کافی است
برای بچه ها پنج سال به بالا، پنج دقیقه کافی است
البته باید برای کودک توضیح داد که زمان های یاد شده از هنگامی محاسبه می شود که کودک آرام گرفته باشد.
اگر کودک از رفتن به اتاقش امتناع کرد، باید از روش دیگری سود جست. وقتی کودک از رفتن به اتاقش خودداری می کند یک دقیقه صبر کنید و دوباره از او بخواهید اشکالی ندارد که به کودکتان یک دقیقه فرصت فکر کردن بدهید. به او بگویید: «خوب فکر کن! اگر به اتاقت نروی اجازه نداری سوار دوچرخه ات بشوی. من با تو بحثی ندارم، تصمیمش با خودت است» اگر کودکتان به این نتیجه رسیدکه به اتاقش برود شما به مقصودتان رسیده اید. وگرنه باید او را یکی از امتیازاتش محروم کنید. برای مثال، می توانید دوچرخه اش را قفل کنید و به او بگویید در صورت می تواند از آن استفاده کند که برای مدت تعیین شده به اتاقش برود. البته به این نکته توجه داشته باشید که باید چیزی را انتحخاب کنید که به راحتی بتوانید از کودک بگیرید.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت این است که در نظم آموزی به کودک به هیچ وجه نباید عصبانی شد و از کوره در رفت، زیرا در این صورت کودک می اموزد که چگونه می تواند شما را عصبانی کند و در آینده نیز همین کار را تکرا ر خواهد کرد. افزون بر این، اگر هدفش از بی نظمی جلب توجه شما بوده باشد، با عصبانی شدن نه تنها او را به مقصودش می رسانید بلکه باعث تقویت رفتارش نیز می شوید.
چگونگی نظم آموزی به کودکان زیر یک سال
کودکان زیر یک سال نمی توانند مقررات را رعایت کنند. بهترین راه آموزش نظم و ترتیب به آنها ایجاد روحیه اعتماد و اطمینان در ایشان است. برای رسیدن به این مهم باید هر جا که لازم است به ایشان توجه کنید و نیازهایشان را برآورده سازید باید دنیای این کودکان را امن و سالم نگهدارید و به تدریج به آنها صبر و تحمل بیاموزید تنها در این صورت است که کودکان در مقاطع بعدی بهتر گوش می دهند و راحت تر نظم را می آموزند
چگونگی نظم آموزی به کودکان 1 تا 3 سال
بعضی از والدین گمان می کنند باید با کودکان یک تا سه ساله خود به شدت سخت گیری کنند تا نظم و تربیت را به آنها بیاموزند به اعتقاد این دسته از والدین اگر سخت گیری جدی در کار نباشد کودکان لوس می شوند در حالی که عکس این باور درست است و باید از خشونت و نظم آموزی خشک و بی روح به طور جدی پرهیز کرد
رفتار ما با کودکان باید کودکانه و متناسب با سن آنان باشد یعنی باید نظم آموزی را در قالبی کودکانه به آنها آموخت. رسول خدا در این باره می فرمایند: «هر کس کودکی دارد باید با او کودکانه رفتار کند» البته این بدان معنا نیست که به کودکان اجازه دهیم تا هر کاری که خواستند انجام دهند، بلکه باید رفتارمان در عین آمیختگی به محبت با قاطعیت همراه باشد. کودکان یک تا سه ساله خوشحال از آزادی تازه به دست آمده می خواهند هر کاری را خودشان انجام دهند و جان کلام آنها این است که خودم انجام می دهم بنابراین باید به آنها اجازه دهیم تا کاری را که می توانند انجام دهند درابره این کودکان به جای «نه» ، «نمی توانی» ، «دست نزن» و .... می توان از روش های پیشگیرانه زیر بهره گرفت:
پرت کردن حواس
گفتن عبارتی مانند «ببین من چی دارم» حواس بسیاری از بچه ها پرد می کند تا با چیزی که نباید، دست نزنند . والدین برای پرت کردن حواس کودکشان می توانند از روش های گوناگونی استفاده کنند که نوع آن به هنر آنها در این زمینه بستگی دارد.
جایگزینی
روش موثر دیگری برای تغییر رفتارهای غیر قابل قبول نوزادان و نوپایان، جایگزینی است. جایگزینی یعنی معامله کردن با آنها و جانشین کردن رفتارهای مورد پسند به جای رفتارهای ناپسند، مثلا اگر طفل شما با یک شی خطرناک بازی می کند شما می توانید با دادن یک اسباب بازی یا چیزی که او دوست دارد با او معامله کنید بدون آن که از زور استفاده کرده باشید.
امکان انتخاب دادن
وقتی به کودکمان امکان انتخاب می دهیم در واقع به صورت غیر مستقیم این پیام را به او منتقل کرده ایم که برایش ارزش قائل بوده و به او در اعتماد داریم. در ضمن این رفتار ما زمینه استقالال و خودباری را در او به وجود می آورد، برای همین بهتری است به جای آن که بگویید «زود باش جورابت را بپوش» از این جمله استفاده کنید: «دوست داری جوراب قرمزت را بپوشی یا جوراب آبی را؟»
ذخیره کردن واژه «نه» برای موارد مهم
با ایجاد محیط امن و سالم به کمک روش های بالا می توان به کودکان نظم و ترتیب را آموخت. با این حال گاهی باید به آنها «نه» گفت. در مواقعی آنها باید بدانند که کارشان نادرست و اشتباه است.
نظم آموزی مناسب و صحیح بدین معناست که به فرزندان خود ازادی عمل بدهیم تا دنیایشان را وارسی کنند و بتوانند کنجکاوی متعادلی داشته باشند. همچنین باید توجه داشته باشیم که کودکان در این مرحله سنی می خواهند استقلال خود را به نمایش بگذارند. از این رو، بسیاری از لجبازی های آنان در این سن، مقتضای موقعیت سنی آنهاست که والدین باید با تدبیر و سعه صدر از روش های یاد شده استفاده کنند.
حفظ خونسردی
بسیاری از کودکان وقتی خسته می شوند بدخلقی می کنند، و گاه با این کار انرژی اضافی خود را مصرف می کنند. در این مواقع خونسردی خود را حفظ کنید و بی جهت تابع بدخلقی آنها نشوید. سعی کنید علت بدخلقی آنها را فهمینده و درصدد رفع آن برآیید. اما در صورت عصبانی شدن شما ممکن است کودکتان به این نتیجه برسد که می تواند از این سلاح برای به کرسی نشاندن خواسته هایش استفاده کند.
چگونگی نظم آموزی به کودکان 3 تا 5 سال یا پیش دبستانی
یکی از ویژگی های کودکان پیش دبستانی، کنجکاوی درباره دنیایی است که در آن زندگی می کنند. مخلوط کردن شکر با نمک، برای کودک سه ساله ای که می خواهد بر دامنه اطلاعاتش بیفزاید هرگز کار عجیبی نیست. نقاشی کردن روی دیوارها برای یک کودک چهارساله اقدامی بی نظیر برای تزیین اتاق به شمار می آید. باز کردن اشیا و لوازم برای اطلاع از چگونگی کار آنها یکی از فالیت های مورد علاقه کودکان پیش دبستانی است. کار مورد علاقه بچه های این سن و سال کندوکاو است. اگر به کودکان پیش دبستانی برچسب «خودخواه» و «بی ملاحظه» بزنیم بعید نیست که در آینده همین گونه شوند. به جای آن اگر خودمحوری ایشان را درک کنیم و آن را بخشی طبیعی از زندگیشان بدانیم به زودی این مرحله را پشت سر می گذارند.
نظم آموزی به کودکان پیش دبستانی، به معنای هدایت کردن کنجکاوی آنهاست تا اقدام مناسب و درست را انجام دهند. کودکان در این سن به بازی علاقه فراوان دارند. والدین می توانند از این ویژگی برای نظم آموزی به آنان استفاده کنند شیطنت و بازی گوشی کودکان را در این سن نباید دلیل بی ادبی آنان دانست بلکه تنها باید کوشید این رفتارها به آنان صدمه ای نزدن و آن را هدایت کرد. رسول خدا فرموده است: «بازیگوشی و شیطنت بچه در دوران کودکی، نشان دهنده فزونی عقل او در بزرگسالی است» در این زمینه امام کاظم نیز فرموده است: بازیگویش پسر در دوران کودکی پسندیده است، زیرا در بزرگسالی بردبار می شود» برای این که بتوانید کنجکاوی کودکانتان را هدایت کرده در راستای نظم آموزی به آنان حرکت کنید، می توانید اقدامات زیر را انجام دهید.
اسباب بازی های جالب تهیه کنید
شما می توانید اسباب بازی هایی تهیه کنید که بتوان آنها را از هم جدا کرد و سپس به حالت اول برگرداند. این نوع اسباب بازی ها برای کودکان این سنین بسیار جالب توجه است کودکان شما به اسباب بازی های گرانقیمت الکترونیکی نیازی ندارند این وسایل به جای کنجاو کردن بچه های از میل آنان به جستجو گری می کاهند.
اشیاء وسوسه انگیز را از آنها دور کنید
دورکردن اشیاء وسوسه انگیز به حل بسیاری از مسائل کمک می کند اشیاء خطرناک را از دسترس کودکان دور کنید. قفل کردن در قفسه هایی که حاوی اشیا و لوازم خطرناک اند و نرده کشی حیاطی که در آن بازی می کنند از جمله اقداماتی است که باید صورت گیرد.
پیامدهای طبیعی و منطقی را در نظر بگیرید
اگر بچه ها برخلاف نظر شما همچنان به کاری که نباید بکنند ادامه دهند برایشان پیامدهای طبیعی و منطقی در نظر بگیرید. کودکی که برخلاف اخطارها شما همچنان دیوار اتاق را با ماژیک رنگ می کند باید بداند که پیامد منطقی این کار او را محروم شدن از ماژیک هایش است یا اگر کودکتان از خوردن غذا خودداری می کند باید متوجه شود که پیامد طبیعی آن گرسنه ماندن است.
بازی نمادین را تشویق کنید
فعالیت هایی نظیر بازی نمادین،به کودک کمک می کند تا با دنیای پیرامون خود بهتر کنار بیاید خنه بازی و یا خاله بازی به بچه ها می آموزد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند. این بازی ها آنان را برای زندگی دوران بزرگسالی آماده می کند.