با گسترش صنایع همسان در دنیای امروز، رقابت در کسب بازار بسیار سخت تر شده است و یکی از کشورهای موفق در این زمینه بدون شک چین است که توانسته در قاره های مختلف جای پا باز کند.
اما حضور محصولات چینی در هر کشوری متفاوت است و ایران از جمله کشورهایی است که چینی ها محصولات درجه ۲ و ۳ را عمدتا به آن صادر می کنند و با وجود شعارهایی مبنی بر کاهش حجم کالاهای چینی شاهد رشد واردات آن هستیم.
کاهش سرانه درآمد ایرانی ها، بسته بندی و توزیع نامناسب، تولید هزینه بر محصولات با کیفیت تر ایرانی و ... موجب شده است که محصولات چینی با وجود بی کیفیتی به خاطر ظاهر بازار پسند گوی رقابت را در ایران و حتی سایر کشورهای پیشرفته به دست بگیرند.
متاسفانه با وجود قانون های خوب، گمرک یکی از مبادی قانونی و اصلی کالاهای قاچاق به کشور است زیرا کمتر از ۱۰ درصد کانتینرهای وارداتی به صورت رندوم و اتفاقی بازرسی می شوند و همین بستری برای ورود حجم زیاد محصولات خارجی بر ضد اقتصاد و اشتغال و به کام سرمایه داران واردکننده می شود.
چند نکته قابل توجه است: ۱- دلیل حجم انبوه کالاهای چینی در بازار بر خلاف تصور غلط گذشته (بخوانیم القای غلط قاچاق کنندگان عمده)، قاچاق چمدانی یا چتری نیست بلکه بسیار ساده تر از طریق گمرک وارد می شود.
۲- با وجود بعد مسافت و هزینه حمل و نقل بعضی کالاها، بخصوص پوشاک حتی ارزان تر از تولید داخلی وارد بازار می شود که از یک بعد می توان مواد اولیه و نیروی انسانی ارزان را دلیل ارزانی دانست ولی دامپینگ (ارزان فروشی برای خروج رقبا از بازار) نیز دور از ذهن نیست.
۳- وقتی مرزهای گمرکی ایران به راحتی قابل نفوذ توسط کالاهای چینی است آیا کالاهای ایرانی با وجود مرزهای فراوان زمینی و دریایی و نزدیکی به بارار مصرف میلیاردنفری ( هند و روسیه هم مدنظر است) نمی توانند تحریم ها را دور بزنند.
۴- چرا مواد اولیه ارزان که می تواند چرخه صنعت را به حرکت در بیاورد و اشتغال زا باشد نیز به همین راحتی وارد نمی شود؟ در واقع بعضی سومدیریت ها و عدم برنامه ریزی صحیح در تامین مواد اولیه مناسب و ارزان موجب گرانی کالاهای ایرانی با کیفیت شده است.
۵- چرا با وجود همراهی رقبا یا شرکای اقتصادی ایران در دبه کردن های آمریکا ضد ایران باز چشم امید بیش از واقعیت داشته باشیم و با افزایش تولیدات علمی و صنعتی به بزرگی نرسیم در واقع با وجود دبه کردن های مکرر آمریکا و شرکا، چاره در عزم ملی اقتصادی است.
با توجه به مطالب فوق به نظر می رسد ساختار اقتصادی ایران باید از حالت مدیریت فعلی خارج شود و قرارگاه عملیاتی "عبور از بحران اقتصادی" تحت ستاد اقتصاد مقاومتی تشکیل شود زیرا امروز شاهد جنگ اقتصادی هستیم و تولید کنندگان در کنار صادرکنندگان به عنوان سرداران این جبهه می توانند با نظرات خلاقانه خود با توجه به شناخت رقبایشان موجب پیروزی اقتصاد ایران شوند.
قرارگاهی که به دنبال روزنه های نفوذ به اقتصاد دنیا باشد و با ایجاد فضای باز اطلاعاتی برای تولیدکنندگان آنها را در موفقیت طرح هایشان کمک کند زیرا کسب اطلاعات کامل از میزان واردات و حجم بازار ایران می تواند موجب صرفه اقتصادی تجهیز مثلا یک کارگاه به دستگاه های مدرن شود ولی وقتی اطلاعات ندارد ریسک نکرده و با همان دستگاه قدیمی تولید می کند.
در این زمینه حتی می توان واردات رسمی را ارزان کرد اگر چه کاهش مالیات واردات و افزایش جریمه قاچاق شاید در کوتاه مدت موجب سیل کالاها شود( البته با توجه به سهولت قاچاق تغییر آنچنانی تصور نمی شود ) ولی در بلند مدت با شناخت اندازه بازار، موجب انگیزه تولید کننده داخلی برای تجهیز خود به دستگاه های مدرن می شود( لازم به ذکر است درآمد گمرکی در این طرح کمتر نمی شود).
بی شک الگو برداری از روند رشد اقتصادی چین، ژاپن و آلمان به صورت صد در صدی نادرست و ناممکن است ولی بومی سازی با ماهیت اقتصادی ایران و استفاده از ظرفیت های خدادای می تواند موجب موفقیت اقتصاد ایران از راه منحصر به فردی شود زیرا ایران مزیت ها و محدودیت هایی دارد که آنها ندارند.