خانم ربكا و شوهرش حدود سه سال است كه تصميم گرفته اند يك بچه ديگر هم به دنيا بياورند اما در اين كار موفق نشده اند. در طي اين مدت خانم ربكا دو بار حامله شد اما متأسفانه در هر دو مورد در حدود هفته دهم حاملگي، جنين سقط شد. حال عمومي خانم ربكا خوب است گرچه چند كيلوگرم از وزن او كاسته شده است كه به عقيده خودش مربوط به كارهاي سخت خانه و نگهداري از كودك پنج ساله اش و نيز كار نيمه وقتش به عنوان منشي يك اداره است. او اندكي نگران است كه قاعدگي هايش كه قبلاً مثل ساعت منظم بود خيلي كم شده و گاهي اوقات اصلاَ ديده نمي شود. در تماس تلفني كه با مادرش داشت متوجه شد كه دختر خاله اش كه در استراليا زندگي مي كند دچار پركاري تيروييد شده است. اين گفته مادر ربكا باعث شد كه ربكا نزد پزشك برود و تقاضاي انجام آزمايش تيروييد كند هرچند علايم واضحي از اين بيماري را در خودش نمي ديد. در طي آزمايش مشخص شد كه او به پركاري خفيف تيروييد مبتلا است. بنابراين درمان با قرصهاي كاربي مازول شروع شد. بعد از پنج ماه كه از شروع درمان گذشت، ربكا متوج شد كه حامله شده است.او هر 4 هفته يك بار تحت بررسي متخصص غدد درون ريز قرار مي گرفت. چهار هفته قبل از اينكه موعد زايمان او فرا برسد با دستور پزشك دارويش را قطع نمود تا آسيبي به جنين وارد نيايد. سپس او صاحب يك دختر سالم شد كه در آزمايش خون او نيز مشكلي از نظر تيروييد وجود نداشت. ربكا با شير خودش نوزاد را تغذيه مي كرد اما بعد از چهار ماه، دوباره با پيدا شدن آنتي باديهاي تحريك كننده تيروييد، پركاري تيروييدش عود كرد. او تصميم گرفت كه كودكش را با شير خشك تغذيه كند و خودش هم مثل سابق شروع به درمان با قرصهاي كاربي مازول كرد.
البته اگر خانم ربكا مي خواست شيردادن با پستان را ادامه دهد مي توانست بجاي كاربي مازول از قرصهاي پروپيل تيواوراسيل استفاده كند تا موجب آسيب به كودكش نشود.
