0

«عبدالله‌ بن‌ ابي‌حصين»‌ با دعاي امام حسين (ع) به بيماري عطش دچار شد

 
omegaa
omegaa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 1738
محل سکونت : اصفهان

«عبدالله‌ بن‌ ابي‌حصين»‌ با دعاي امام حسين (ع) به بيماري عطش دچار شد

«عبدالله‌ بن‌ ابي‌حصين»‌ با دعاي امام حسين (ع) به بيماري عطش دچار شد «عبدالله بن ابي حصين» و «عبدالرحمان بين ابي خشكناره بجلي» از جانيان دشت كربلا بودند كه اولي با دعاي امام حسين (ع) به بيماري عطش گرفتار شد تا اينكه هلاك شد و دومي هم به دستور مختار در بازار كوفه كشته شد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، تاريخ از قاتلان امام حسين (ع) به عنوان شقي‌ترين و بي‌رحم‌ترين افراد ياد مي‌كند. افرادي كه به طمع درهم و دينار و در بالاترين حالت، حكومت ري و بر تن كردن قباي حكمراني بر گروهي از مردمان، خون فرزند رسول گرامي اسلام (ص) را كه به خون خدا «ثارالله» تعبير شده است، ريختند.
با خبر شدن از سرنوشت اين افراد پست و دون‌مايه بعد از جناياتي كه در كربلا و عاشوراي حسيني انجام دادند، موضوعي است كه كنجكاوي مسلمانان و به خصوص شيعيان و دوست‌داران اهل بيت عصمت و طهارت (ع) را برانگيخته است.
در اين سلسله گزارش، سرنوشت «يزيد بن ‌معاويه»، «عبيدالله ‌بن‌ زياد»، «عمر بن سعد»، «شمر بن‌ ذي‌‌الجوشن»، «عمرو بن‌ حجاج»، «حرملة‌ بن ‌كاهل»، «خولي‌ بن‌ يزيد»، «سنان‌ بن‌ انس»، «زرعه»، «قيس ‌بن ‌اشعث»، «عبدلله ‌بن ‌عقبه»، «عبدالله ‌بن‌ ابي‌‌حصين»، «عبدالرحمان ‌بن ‌ابي ‌خشكاره بجلي» و «حصين‌ بن‌ نمير» با استفاده از مستندات دانشنامه 14 جلدي امام حسين (ع) بيان مي‌شود و بخش هشتم نيز مربوط به عبدالله بن ابي حصين و عبدالرحمان بين ابي خشكناره بجلي است كه اولي با دعاي امام حسين (ع) به بيماري عطش گرفتار شد تا اينكه هلاك شد و دومي هم به دستور مختار در بازار كوفه كشته شد.

* عبدالله بن ابي حصين

عبدالله بن ابي حُصين اَزدي بجلي، از سواران تحت فرمان عمرو بن حجاج و جزو كساني بود كه آب را بر امام حسين (ع) و يارانش بستند. او با بي‌شرمي به امام (ع) گفت: اي حسين!... به خدا سوگند، جرعه‌اي آب نخواهي چشيد تا از تشنگي بميري.
امام حسين(ع) نيز او را نفرين نمود و فرمود: «خداوندا! او را تشنه بميران» و چنين هم شد. وقتي به بيماري استسقا (عطش) گرفتار شد و هر چه آب مي‌نوشيد، تشنگي‌اش برطرف نمي‌شد تا اين كه هلاك شد.
گفتني است كه نام وي در برخي منابع، عبدالله بن حصين يا حِصن يا عبدالرحمان بن حصين اَزدي آمده است. احتمالاَ تميم بن حصين همين شخص است.
آنچه در پي مي‌آيد، گزيده‌اي از شرح حال و عاقبت عبدالله بن ابي حصين است كه در كتاب‌هاي معتبر تاريخي شيعه و سني آمده است.

«تاريخ الطبري» به نقل از حميد بن مسلم ازدي: نامه‌اي از جانب عبدالله بن زياد به عمر بن سعد رسيد كه (چنين بود): اما بعد، ميان حسين و يارانش و آب، حائل شود كه از آن، جرعه‌اي ننوشند، همان گونه كه با امير پرهيزگار پاك مؤمنان، عثمان بن عفان، كردند.
عمر بن سعد، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار فرستاد. آنان در كنار نهر آب، فرود آمدند و ميان حسين (ع) و يارانش و آب، سد شدند تا مبادا از آن، جرعه‌اي بنوشند و اين، سه روز پيش از كشته شدن حسين(ع) بود.
عبدالله بن ابي حصين ازدي ـ كه از قبيله بَجيله بود ـ با حسين (ع) رودررو شد و گفت: اي حسين! آيا به آب نگاه نمي‌كني كه همچون سينه آسمان [صاف و بيكران] است؟ به خدا سوگند، جرعه‌اي از آن را نخواهي چشيد تا تشنه بميري.
حسين‌(ع) فرمود: «خداوندا! او را تشنه بميران و هرگز او را نيامرز!».
به خدا سوگند، پس از آن، او را در حال بيماري، عيادت كردم. به خدايي كه معبودي جز او نيست، ديدم كه بي‌مهابا آب مي‌خورد و سپس برمي‌گرداند و دوباره مي‌خورد، و مي‌خورد، بدون اين كه سيراب شود و همچنان ادامه داد تا جانش در رفت.


* عبدالرحمان بين ابي خشكناره بجلي

عبدالرحمان بن ابي خُشكاره بَجَلي، از تيره روزاني، همان كسي است كه به كمك مسلم بن عبدالله ضِبايي، مسلم بن عوسجه (يار بزرگ امام حسين (ع)) را كشت.
او در قيام مختار، دستگير شد و به دستور مختار، در بازار مال‌فروشان، در برابر ديدگان مردم، سربريده شد.
آنچه مي‌خوانيد، مباحثي است كه درباره «عبدالرحمان بين ابي خشكناره بجلي» در كتاب‌هاي معتبر تاريخي شيعه و سني آمده است.

«تاريخ ابن خلدون»: پايان سال 66 (هجري) بود. بزرگان قوم به بصره رفتند. مختار، قاتلان حسين (ع) را تعقيب مي‌كرد... او زياد بن مالك ضُبَعي، عمران بن خالد عَثري، عبدالرحمان بن ابي خشكاره بجلي و عبدالله بن قيس خَولاني را ـ كه وَرسِ [دانه زردي شبيه كنجد كه براي رنگ كردن لباس و موي سر و نيز درمان به‌كار مي‌رود و بوي خوشي دارد] همراه حسين (ع) را غارت كرده بودند ـ احضار كرد و آنان را كشت.

«تاريخ الطبري» به نقل از ابوسعيد صيقل: سِعرِ حنفي درباره قاتلان حسين (ع) به مختار، گزارشي داد و مختار، عبدالله بن كامل را اعزام كرد. ما هم با او رفتيم تا به بني ضُبَيعه رسيديم. عبدالله، مردي به نام زياد بن مالك را دستگير كرد. سپس از آن جا گذشت تا به عَنَزه رسيد و مردي را نيز به نام عمران بن خالد در آن جا دستگير كرد.
آن گاه مرا با مرداني كه دَبابه نام داشتند، به خانه‌اي در حمراء فرستاد كه عبدالرحمان بن ابي خشكاره بجلي و عبدالله بن قيس خَولاني آن جا بودند. آنها را آورديم تا نزد مختار رسيديم. مختار به آنها گفت: اي كشندگان شايستگان و كشندگان سرور جوانان اهل بهشت! آيا نمي‌بينيد كه خدا امروز، شما را به ذلت كشانده است و ورس، شما را به روزي شوم انداخته؟ ـ و آنان از ورسي كه همراه حسين (ع) بود، برده بودند ـ آنها را به بازار ببريد و گردنشان را بزنيد.
با آنان، طبق دستور، عمل شد. آنها چهار نفر بودند.

 

 

گوشی های ایرانی جی ال ایکس را با تخفیف بخرید

در صورت تمایل پیام بدید

یک شنبه 12 دی 1389  10:41 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها