0

مرزهای ذهنی!

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

مرزهای ذهنی!

در روان‌شناسی موفقیت بحثی به نام«عبور از مرزهای ذهنی» وجود دارد. منظور از مرزهای ذهنی، محدودیت‌ها و قیدهایی است که در دنیای واقعی وجود ندارند و ما با ذهنمان آن‌ها را ساخته‌ایم و برای اینکه واقعی‌شان کنیم،به آن‌ها هیجان و احساس را پیوند زده‌ایم...

مرزهای ذهنی شبیه  قفس‌هایی نامرئی هستند که خودمان به دور خود کشیده‌ایم. این مرزها غریب و دور از ذهن نیستند و اگر خوب دقت کنیم، می‌بینیم آن‌ها همه زندگی ما را فراگرفته‌اند. محدودیت‌های ذهنی به شکل‌های مختلف خود را نشان می‌دهد. نامی‌که روان‌شناسان برروی این مرزبندی‌های ذهنی گذاشته‌اند،«باورهای محدودکننده» است. اما حقیقت این است که از دید بسیاری از افراد بسیاریازاین باورهای محدود‌کننده جزو باورهای مثبت و کاملا درست هستند.  برای کشف مرزهای ذهنی باید خوب و دقیق و در یک مدت طولانی به رفتار و کردار افراد دقت کنیم.درواقع باورهای محدود‌کننده یا مرزهای ذهنی اغلب اوقات مستقیما با استدلال‌های ذهنی قابل شناسایی نیستند و برای شناسایی آن‌ها باید در رفتار، احساس و واکنش‌های آدم‌ها‌دنبال آن‌ها بگردیم.

برای نمونه هفته پیش زنی روستایی را دیدم که با افتخار می‌گفت که در مزرعه زمین  و زیر نور مستقیم آفتاب کار می‌کند تا خرج خانواده را درآورد! پوست صورت او سوخته و پراز لکه‌هایی بود که به‌قول یکی از دوستان پزشک،مشکوک به  سرطان پوست بود. شوهرش نیز دستانی پینه ‌بسته داشت و دائم می‌گفت که دستان جوانان امروز زنانه و نرم و لطیف است؛ درحالی‌که دست یک مرد باید خشن و پرپینه باشد. همان دوست پزشکم وقتی پینه‌ها و زخم‌های ترمیم‌نشده دست پیرمرد روستایی را دید، گفت که آنچه او به‌عنوان نشانه مردی و  پینه به آن‌هاافتخار می‌کند، پوست‌های مرده‌ای هستند که بعد از هر تاول‌زدن روی زخم باقی مانده‌اند و باعث شده‌اند محل زخم‌های دست او در زیر لایه‌هایی ضخیم از پوست‌های مرده مدفون شود.

به ‌راستی کدام عقل سلیم گفته است که زن مزرعه ‌دار حتما باید سروصورتی سوخته و پرلک داشته باشد و دستان مرد زندگی‌اش هم باید حتما زخمی ‌و پینه‌بسته باشد؟ چه کسی گفته است کرم ضدآفتاب، کلاه‌های حصیری لبه‌دار و دستکش کار، مخصوص افراد تن‌پرور و مفت‌خور است و زن و مرد مزرعه‌دار نباید از این وسایل کمکی برای محافظت از بدن خود استفاده کنند؟ درحقیقت این دیدگاه‌هاساخته ذهن‌های محدود‌کننده‌ای بودند که بی‌رحمانه همه‌چیز و همه‌کس را مورد حمله خود قرار دادند.

تقریبا در اکثر کشورهای شمال ایران، شهرهای کوچک چین و ژاپن و نیز در کشورهای اروپایی، همه خانواده‌ها در حیاط پشت منزل خود باغچه‌هایی برای کشت و پرورش سبزیجات دارند و زن و مرد خانه، تقریبا بیشتر اوقات‌فراغت خود را در این باغچه‌ها و گلخانه‌های خانگی به پرورش سبزیجات و صیفی‌جاتمی‌گذرانند. آن‌ها با وجودی که کشت‌وکار می‌کنند اما بسیار هم مواظب سروصورتشان هستند و موقع کار حتما دستکش به دست کنند و کارهای سخت و دشوار را با کمک ابزارها انجام می‌دهند. عضلات بدن آن‌ها ورزیده است و درعین‌حال دست و صورتی لطیف و سالم  هم دارند.آن‌ها هم مثل کشاورزان ما سخت کار می‌کنند و بخش زیادی از مواد خوراکی خانواده را شخصا تامین می‌کنند؛ اما بااین‌وجود چهره‌ای سالم و سرحال دارند و به‌خاطر کارکردن، از بدن و وجود خود مایه نمی‌گذارند.

اگر می‌خواهیم موفق شویم، اول باید مرزها و محدودیت‌های ذهنی خود را بشناسیم و در سفر موفقیت آن‌ها را همراه خود نیاوریم. اینکه اصرار داشته باشیم همراه باورهای محدود‌کننده خود از مرزهای موفقیت رد شویم، متاسفانه امکان‌پذیر نیست. یک انسان موفق قبل از هر حرکتی، ابتدا ذهنش را از قفس خودساخته‌اش رها می‌کند؛ درحقیقت بدون آزادسازی ذهن از قیدوبندهای محدود‌کنندهموفقیت، به هیچ آرزویی نمی‌توان دست یافت.

اکنون از شما می‌خواهم به زندگی خود دقت کنید و روی یک دفتر مخصوص به نام «دفتر ثبت باورهای محدود‌کننده»، باورهایتان را بنویسید و درمقابل آن‌ها، محدودیت‌هایی را فهرستکنید که خواسته یا ناخواسته آن‌ها را می‌پذیرید. چند صفحه از این دفتر که پرشد، تازه می‌فهمید که چرا استادان موفقیت همیشه می‌گویند موفقیت هر انسانی ابتدا از ذهن او شروع می‌شود. 

منبع: سهیلا ثقفی - مجله موفقیت

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

چهارشنبه 12 خرداد 1395  9:23 AM
تشکرات از این پست
borkhar
دسترسی سریع به انجمن ها