0

مغز و امواج مغزي در هينوتيزم

 
mashhadizadeh
mashhadizadeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 25019
محل سکونت : بوشهر

مغز و امواج مغزي در هينوتيزم

راستي در حالت هيپنوتيزم چه اتفاقي مي افتد؟ آيا اظهارات هيپنوتيزم شدگان درست است؟
براستي چه اتفاقي در درون بدن انسان مي افتد كه چنين اتفاقاتي رخ مي دهد؟
كدام قسمت از مغز يا ذهن مسئول اين تغييرات دروني است؟
آيا واقعا'' اين پديده قابل بررسي از ديدگاه هاي عميق باليني نيست؟
مطالعات انجام شده در مورد مغز انسان، با جداسازي دو نيمكره مغزي در مورد برخي از بيماران صرعي نشان دهنده اين واقعيت بوده است كه ما در واقع داراي دو مغز هستيم كه بطور مستقل از يكديگر عمل مي نمايند. بدين ترتيب با مواجه با محرك هاي محيطي آنها بطور يكسان عمل نمي نمايند و هركدام توانائي خاص خودشان را دارا هستند. هر نيمكره مغزي داراي وظايف و توانائي هاي خاص خودش است وصرفا'' به محرك هائي واكنش نشان مي دهد كه در سيطره توانائي خودش باشد (Watzlawick,1978)
يك مجله مشهور آمريكائي تصوير خيلي ساده شده كاركرد نيمكره هاي مغز را نشان مي دهد (شكل روبرو) :


همانگونه كه در تصوير نيز مشاهده مي شود مراكز ادراكات، احساسات و تخيلات و اندريافت هنري، موسيقي، مجسمه سازي و رقص در نيمكره راست مغز و مراكز مرتبط با منطق، رياضيات، توانشهاي كلامي و نگارشي و فهم علوم و فنون در نيمكره چپ مغز قرار دارد. بارنت (Barent,1981) ، در مطالعه خود متوجه گرديد كه با فعال شدن نيمكره راست مغز توانائي تصوراتي (Imaginative ablity) و هيپنوتيزم (hypnotizability) افزايش مي يابد.
هيلگارد (Hilgard,1979) در مطالعاتي كه روي افراد انجام داد به اين نتيجه رسيد كه بين قدرت تصورات و قدرت خيال پردازي و هيپنوتيزم ارتباط نزديكي وجود دارد. اريكسون (Erikson,1981) ، كشف نمود بيماراني كه با مشكلاتشان بطور منطقي و تحليلگرانه (Analytical) برخورد مي كنند و آمادگي بيشتري از ديگران براي حل مسائل منطقي دارند ديرتر و به سختي هيپنوتيزم مي شوند.
بارنت (Barent,1981) ، اظهار نموده كه نيمكره راست هشياري (Consciousness) فرد را تحت سلطه خود دارد و بطور غير مستقيم تأثير در آگاهي (Awarness) دارد. چن، دوركين وبلوم كوئيست (Chen,Dworkin & Bloomquist,1981) عنوان نموده اند كه نيمكره چپ در هشياري نرمال (Normal Consciousness) مسلط هستنند و بيشتر فعاليت دارند حال آنكه نيمكره راست به نسبت فعاليت بيشتري را در حالت تغيير يافته آگاهي دارد.
ميلر (Miller,1979): وقتي يك محرك قوي، جاذب و ثابت بكار برده مي شود، براي مثال محركي مثل كريستال براي خيره كردن چشم، اين باعث كاهش و ساكن شدن فرايند تداعيات وارتباطات در كورتكس حسي مي شود.
 اين حالت باعث و عامل تجزيه و انفكاك (Dissociation) و كاهش و نقصان در فعاليت هاي جسماني مي شود. به عبارت ديگر ساكن شدن ارتباطات در مراكز حسي كورتكس باعث كاهش در فعاليت هاي جسماني مي شود. تعداد قابل توجهي از محققين اظهار داشته اند كه هيپنوتيزم يك حالت تغيير يافته از هوشياريست (An altered state of Consciousness). هيلگارد (Hilgard, 1986) ، در زيربناي تئوريك هيپنوتيزم به لحاظ ذهني اظهار مي كند كه هيپنوتيزم يك وضعيت تجزيه يا انفكاك در هشياري ايجاد مي كند. اين انفكاك شامل يك شكاف در فرآيندهاي رواني شده و آن را به دو شق يا قسمت از آگاهي در مي آورد. يكي از اين دو بخش در ارتباط با هيپنوتيزم كننده و محيط و جهان بيرون است و بخش ديگر مربوط به دنياي درون و ناظر دروني(Hidden Observer) است. هيلگارد اعتقاد دارد كه اثرات هيپنوتيزم محصول اين هشياري تفكيك شده است. براي مثال زماني كه سوزني به دست سوژه هيپنوتيزم شده فرو مي رود و به سوژه گفته مي شود كه او كاملا'' نسبت به درد بدون واكنش باقي مي ماند يا اصلا'' دردي را احساس نمي كند، واقعيت اينست كه آگاهي بيروني يا آگاهي مرتبط با هيپنوتيزم شونده مي گويد كه دردي احساس نمي كند، و از آنجائيكه بين هشياري شكاف افتاده احساس درد نمي تواند به آگاهي دروني به دليل انفكاك منتقل شود و در نتيجه دردي احساس نمي شود. در واقع آگاهي بيروني تحت تأثير حرف هاي هيپنوتيزم شونده است.
امواج مغز
تغييرات در هوشياري رابطه بسيار نزديكي با تغييرات الكتريكي در مغز دارد. همانگونه كه مي دانيم فعاليت هاي الكتريكي در مغز در چهار نوع يا شكل كلي نمايش داده مي شود:
1- داري و هوشياري كامل - امواج 13 تا 24 سيكل در ثانيه (بتا Beta)
2- حالت ريلكس جسماني - امواج 8 تا 12 سيكل د رثانيه (آلفا Alpha)
3- حالت خواب سبك - امواج 4 تا 7 سيكل د رثانيه (تتا Teta)
4- حالت خواب سنگين-امواج 4 سيكل در ثانيه (دلتا Delta)
- مطالعات نشان داده كه هنگام هشياري يا هنگام حل مسائل رياضي يا تفكرات، امواج (بتا) فعاليت مسلط دارند.
- هنگام استراحت و آرامش امواج (آلفا) فعاليت مسلط دارند.
- در روياهاي روزانه و يا تخيلات، هشياري كاهش مي يابد. در واقع خيال بافي شايد يكي از خواصش اين باشد، كه قدري انسان را از فشارهاي استرس زا ي زندگي رهايي بخشد. در توهم آگاهي كاملا'' قطع مي شود. قطع كامل از واقعيات زندگي. كيفيت توهم، در هيپنوتيزم و بيماران رواني فرق دارد در حالت هيپنوتيزم حالتي شبيه به شبه توهم (Psudohallucination) دارد.
- بررسي هاي انجام شده نشان داده كه در عميق ترين درجات هيپنوتيزم درصدي آگاهي وجود دارد.
- حتي در خواب عميق معمولي يا حتي بيهوشي به همين صورت درصدي آگاهي وجود دارد(Rymer, 1987). براي مثال برخي از محرك هاي خاص ممكن است در حالت خواب عميق يا حتي بيهوشي شنيده شوند. مادر، در خواب عميق متوجه كوچكترين سر و صداي فرزند نوزاد خود مي شود، حال آنكه شايد هرگز متوجه رعد و برق شديد نشود (Bernnet, 1982)
- بعضي ازافرادي كه در بيهوشي عميق قرار داشتند، بعد از بيرون آمدن از بيهوشي برخي از حرفهاي پزشكان را عنوان مي نمودند و اين نشاندهنده درصدي آگاهي بوده است (Rymer)
- هيپنوتيزم خواب نيست، بيهوشي هم نيست، بلكه حالتي شبيه به خواب آلودگي است. در قويترين درجات هيپنوتيزم درصدي آگاهي وجود دارد و فرد مي داند چه مي كند و چه اتفاقي مي افتد.
- در هيپنوتيزم سبك امواج آلفا و در هيپنوتيزم عميق امواج بين تتا و دلتا گزارش شده است.

    حمید.bmp

 

 

شنبه 11 دی 1389  12:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها