نام: نافع بن هلال
محل تولد: يمن
محل زندگي: کوفه
پيوستن به امام:
فضاي کوفه آزارم مي داد، هنوز قطره قطره هاي خون مولايم را در محراب مسجد کوفه مي ديدم که نوبت به بي وفايي به حسين بن علي رسيد. اين بود که از کوچه پس کوچه هاي کوفه گذشتم، از بيراهه ها خودم را به صحرا رساندم و به سمت امام حسين عليه السلام حرکت کردم.
شب هفتم
تشنگي به ياران و اهل بيت امام خيلي فشار آورده بود و آب هاي ذخيره شده هم تمام شده بود. اين بود که امام، عباس بن علي را صدا کرد و دستور داد:
"با بيست سوار و بيست پياده به پرچمداري نافع به سمت فرات برويد و مشک ها را پر کنيد و بياوريد."
در تاريکي هاي شب به فرات رسيديم . من جلوتر از همه بودم. "عمربن حجاج" که مامور حفاظت از فرات بود، صداي پاي مرا شنيد و گفت: کيستي؟
ـ از پسرعموهاي تو
ـ گفتم کيستي؟
ـ نافع بن هلال
ـ چه مي خواهي؟
ـ آمده ايم از آبي که بر ما ممنوع کرديد، بخوريم.
ـ بنوش، نوش جانت، اما براي حسين مبر...
ـ به خدا قسم تا وقتي اهل بيت و ياران حسين بن علي تشنه هستند، از اين آب نمي نوشم(1).
در همان لحظات بود که ياران ما رسيدند و مشک ها را پر کردند. سپاه حجاج به ما حمله کرد و بعضي از مشک ها را سوراخ کرد. در کنار عباس بن علي با سپاه محافظ فرات جنگيديم تا مشک هايي که سالم مانده بود، به خيمه ها رسيد(2).
شب عاشورا
متوجه شدم که امام عليه السلام از خيمه ها خارج شد، به دنبال او رفتم.
حسين بن علي متوجه حضور من شد و فرمود: "چرا از خيمه ها بيرون آمدي؟"
ـ نگران حال شما بودم که به سمت سپاه طغيانگر عمربن سعد مي رويد.
ـ "من بيرون آمدم تا بلندي و کوتاهي اين تپه ها را براي زمان حمله نگاه کنم" امام چند لحظه سکوت کرد و ادامه داد: "نمي خواهي در شب تاريک از بين تپه ها بروي و جانت را نجات دهي؟"
خودم را روي پاي امام انداختم و عرض کردم: "...به خدايي که به من توفيق داد در رکاب شما باشم، تا وقتي شمشيرم به کار آيد، از شما جدا نمي شوم...(3)"
بعد با هم به سوي خيمه ها بازگشتيم. امام به سمت خيمه ي حضرت زينب رفت و من در بين خيمه ها بودم.کمي بعد از خيمه ي خواهر امام صدايي آمد:
ـ اي برادر آيا يارانت را آزموده اي؟
ـ "به خدا اين ها را آزمايش کرده ام. اين ها به مرگ زيرچشمي نگاه مي کنند...(4)"
پي نوشت:
1ـ مقتل الحسين، مقرم، ص 230؛
2ـ همان، ص246؛
3ـ همان، ص265؛
4ـ همان.
منابع:
1ـ منتهي الآمال، ج2، ص477_475؛
2ـ ياران شيداي حسين، مرتضي آقا تهراني، ص216_209؛
3ـ ترجمه مقتل امام حسين، جود محدثي، ص142_141