قبل از هر چيز بر روحيه، برخوردها و كارتان تاثير ميگذارد. و از طرفي متضمن موفقيت همه جانبه شماست. ممكن است خيليها از شما بپرسند چطور ميشود با اين همه گرفتاري، شاد بود. الكي كه نميشود خنديد.
و من ميگويم ميشود شاد بود و خنديد، به شرطي كه صياد خوبي باشيد. چطور؟ برايتان خاطرهاي تعريف ميكنم تا ببينيد در بدترين شرايط و حتي در مراسم تدفين هم ميشود خنديد. چند سال قبل يكي از بستگان ما در سن نود سالگي به رحمت خدا رفته بود. مراسم تدفين تازه تمام شده بود و از شدت گريه نزديكان هم كاسته شده بود و سر مزار آن مرحوم آرامشي سايه افكنده بود كه ناگهان شيون پيرزني همه را به خود آورد. پيرزن بيچاره با دو دست به صورتش ميكوبيد و دايم كلمه سوختم سوختم را تكرار ميكرد. او آنقدر فرياد زد كه همسر آن مرحوم دوباره گريه را از سر گرفت و خودش را به آغوش آن پيرزن كه نسبت بسيار دوري با آن مرحوم داشت انداخت. پس از آن نوبت دخترها و نوهها و نتيجهها بود كه دور آن پيرزن حلقه بزنند. دو مرد كه جلوي من ايستاده بودند ميگفتند: ببين خدا بيامرز چقدر خوب و محبوب بود كه اين خانم كه در تمام عمرش بيش از پنج بار او را نديده، اين طور شيون ميكند.“ واقعيت هم همين بود. همه از اين كه اين پيرزن با اين نسبت بسيار دور اين طور شيون ميكند متعجب شده بودند، تا اينكه فرياد زد به من قدري سركه بدهيد، سوختم. و ما تازه فهميديم كه شيونهاي آن پيرزن نه به خاطر آن مرحوم بلكه به خاطر نيش زنبوري بود كه درست نوك بيني آن پيرزن را نشانه گرفته بود. و اينگونه مراسم تدفين به خنده و شادي تبديل شد. و من حتم دارم روح آن مرحوم نه تنها از اين قضيه معذب نشده بلكه همين خنده باعث شادي روحش گشته است. ديديد كه چقدر راحت ميشود خنديد فقط بايد شكارچي خوبي باشيد.
منبع: سعيد بورنجان شيرازي- مجله موفقیت