0

مقطعات انوری

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مقطعات انوری

با سلام و عرض ادب

 

در این تایپیک مجموعه مقطعات انوری گرد آوری شده و در اختیار راسخونیهای عزیز قرار خواهد گرفت.

 

با ما همراه باشید

 

اوحدالدین محمد ابن محمد ( یا ابن اسحاق) شاعر و دانشمند ایرانی قرن ششم هجری است. وی از بسیاری از معلومات متداول زمان خود از قبیل منطق ، موسیقی، ریاضی و نجوم بهره داشت. ابتدا مداح سلطان سنجر بود و پس از مرگ او و استیلای ترکان غز بر خراسان به ستایش امرا و سفرای بلاد مختلف مشغول شد، ولی در اواخر عمر زهد پیشه کرد و از ملازمت سلاطین کناره گرفت. در تاریخ وفات او بین مورخان اختلاف است ولی به احتمال قوی حدود سال ۵۸۳ هجری قمری در گذشته است.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  3:39 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱ - در تعریف علم و شان آن

دیدهٔ جان بوعلی سینا

بود از نور معرفت بینا

سایهٔ آفتاب حکمت او

یافت از مشرق و لوشینا

جان موسی صفات او روشن

به تجلی و شخص او سینا

ای سفیه فقیه‌نام تو کی

باز دانی زمرد از مینا

در تک چاه جهل چون مانی

مسکنت روح قدس مسکینا

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:32 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۲

برد قدرش به دولت فرقان

پای بر فرق گنبد مینا

نور عرشش به عرش سایه فکند

چون تجلی به سینهٔ سینا

مسکن روح قدس شد دل او

نی دل تنگ بوعلی سینا

سخن از شرع دین احمد گو

بی‌دلا ابلها و بی‌دنیا

چشم در شرع مصطفی بگشا

گر نه‌ای تو به عقل نابینا

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:32 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳ - موعظه در رفع امل

دل را چو از عفونت اخلاط آرزو

محموم دید و سرعت نبضم بر آن گوا

گفتا بدن ز فضلهٔ آمال ممتلی است

س المزاج حرص اثر کرده در قوا

بی‌شک بود مولد تب لرزهٔ نیاز

نامنهضم غذای امل بر سر غذا

ای دل به عون مسهل سقمونیای صبر

وقتست اگر به تنقیه کوشی ز امتلا

مقصود از این میانه اگر حقنهٔ دلست

اول قدم ز اکل فضولست احتما

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:32 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۴ - فی‌الحکمة

سنایی گرچه از وجه مناجاتی همی گوید

به شعری در ز حرص آنکه یابد دیدهٔ بینا

که یارب مر سنایی را سنایی ده تو در حکمت

چنان کز وی به رشک آید روان بوعلی سینا

ولیکن از طریق آرزو پختن خرد داند

که با تخت زمرد بس نیاید کوشش مینا

برو جان پدر تن در مشیت ده که دیر افتد

ز یاجوج تمنی رخنه در سد ولوشینا

به استعداد یابد هرکه از ما چیزکی یابد

نه اندر بدو فطرت پیش از کان الفتی طینا

بلی از جاهدوا یکسر به دست تست این رشته

ولیک از جاهدوا هم برنخیزد هیچ بی‌فینا

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:32 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۵ - حکیم به دنبال ناصرالدین به منصوریه رفت او رابه بزم‌گاه راه ندادند این قطعه را سروده بار خ

ای خصم تو پست و قدر والا

وی عقل تو پیر و بخت برنا

ای کرده به خدمت همایونت

هفت اختر و نه فلک تولا

ای پار گشاده بند امسال

و امروز بدیده نقش فردا

هم دست تو دستگاه روزی

هم پای تو پایگاه بالا

رای تو که کسوت کواکب

بر چرخ کنند ازو مطرا

ملک چو بنات را کشیدست

در سلک نظام چون ثریا

آنی که گر آسمان کند دست

با کین تو در کمر چو اعدا

بگشاید روز انتقامت

بند کمر از میان جوزا

من بنده به عادتی که رفتست

رفتم به در سرای والا

گفتند که تو خبر نداری

کان کوه وقار شد به صحرا

ای ذره به باغ رفت خورشید

وی قطره به کوشک رفت دریا

اینک به درم نشسته حیران

با رشک نهان و اشک پیدا

برخوانم راحلون اگر نیست

امید به مرحبا و اهلا

 
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:32 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۶ - در موعظه

هرکه سعی بد کند در حق خلق

همچو سعی خویش بد بیند جزا

همچنین فرمود ایزد در نبی

لیس للانسان الا ما سعی

 
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:32 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۷ - در التماس شراب

ایا صدری که از روی بزرگی

فلک را نیست با قدر تو بالا

خجل از قدر و رایت چرخ و انجم

غمی از دست و طبعت ابر و دریا

کله با همتت بنهاده کیوان

کمر در خدمتت بربسته جوزا

ثریا با علو همت تو

به نسبت چون ثری پیش ثریا

بر دست جوادت چرخ سفله

بر رای صوابت عقل شیدا

کفت پیوسته قسمت‌گاه روزی

درت همواره ماوا جای آلا

به فضل این قطعه برخوان تا که گردد

نهان بنده بر رای تو پیدا

به اقبال تو دارم عشرتی خوش

حریفانی چو بختت جمله برنا

مزین کرده مجلس‌مان نگاری

بنامیزد زهی شیرین و زیبا

نشسته ز اقتضای طالع سعد

به خلوت بارهی چون سعد و اسما

ز زلفش دست من چون روز وامق

ز وصلش روز من چون روی عذرا

موافق همچو با فرهاد شیرین

مساعد همچو با یوسف زلیخا

بر آن دل کرده خوش کز وصل دوشین

که‌مان چونین بود امروز و فردا

چو چشمش نیم مستیم و مرا نیست

علاج درد او یعنی که صهبا

چه صفراهاست کامروز او نکردست

در این یک ساعت از سودای حمرا

به انعام تو می‌باید که گردد

نظام مجلس تو مجلس ما

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۸

سمند فخر دین فاخر ز فخرت مفتخر بادا

کمند قهر هر قاهر ز قهرت مقتصر بادا

اگر گردون به یک ذره بگردد برخلاف تو

همه دوران او ایام نحس مستمر بادا

قوام دولت ما را چو امر قدقضی گشتی

دوام محنت اعدات امر قد قدر بادا

اگر کشتی عز و جاه جز بار تو برگیرد

همه الواح معقودش جراد منتشر بادا

عروس طبع یک دانا اگر جز بر تو عیش آرد

زبان جهل صد دانا به جهلش بر مقر بادا

صفای صفهٔ صدرت به صف صابران دین

چو وصف جنةالفردوس ماء منهمر بادا

ز بهر حفظ جانت را به هر جایی که بخرامی

عنان دولتت در دست الیاس و خضر بادا

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۱ - عزل خواجه شهاب را خواهد

ای صدر نایبی به ولایت فرست زود

معزول کن شهابک منحوس دزد را

زرهای بی‌شمار به افسوس می‌برد

آخر شمار او بکن از بهر مزد را

تا دیگران دلیر نگردند همچو او

فرمان من ببر بکش این زن به مزد را

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۹ - در تهدید

آفتاب سخا حمیدالدین

دور از مجلس تو مرگ فجا

نی شکر گفته‌ای و می نرسید

شاعرم هم به مدح و هم به هجا

... خر یاد می‌کنم لیکن

می‌دهی یا بگویمت که کجا

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۲ - وقتی انوری را درد پایی عارض گشته و ناصرالدین طاهر به عیادت وی رفته در شکر آن و عذرخواهی

این فلک پیش طالع نیکت

کرده بردار اختر بد را

فتح باب کفت به بار آرد

قلب دیماه شاخ بسد را

مستعد قبول نطق کند

فیض عقل تو طینت دد را

تو بمان صد قران و گر به شبی

برسد روز همچو من صد را

به کم از فکرتی بود مازار

رای عالی و جان بخرد را

درد پای من آن محل دارد

که تو دردسری دهی خود را؟

 
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۳ - در شکایت زمانه

خطابی با فلک کردم که از راه جفا کشتی

شهان عالم‌آرای و جوانمردان برمک را

زمام حل و عقد خود نهادی در کف جمعی

که از روی خرد باشد بر ایشان صد شرف سگ را

نهان در گوش هوشم گفت فارغ باش از این معنی

که سبلت برکند ایام هر ده روز یک یک را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۰ - در معذرت صاحب

ای بر عقاب کرده تقدم ثواب را

وی بر خطا گزیده طریق صواب را

در مستی ار ز بنده خطایی پدید شد

مست از خطا نگردد واجب عقاب را

گر در گذاری از تو نباشد بسی دریغ

امید رستگاری یوم‌الحساب را

ور زانکه باز رای ادب کردنی بود

نیمی مرا ادب کن و نیمی شراب را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۴ - در مذمت فرمان‌برداری از زن

کرا عقل باشد زبر دست شهوت

چرا زیردستی کند هیچ زن را

عیال زن خویش باشد هرآنکس

که فرمان بر زن کند خویشتن را

ولیکن کسی را که زن شوی باشد

کجا درگذارد به گوش این سخن را

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 6 بهمن 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها