امانتدار خدا

«إنّا عَرَضنا الأمانةَ على السّمواتِ والأرضِ والجبالِ، فَأبَیْنَ أن یَحملْنَها وأشفَقنَ مِنها وحَمَلَها الإنسانُ إنّه کان ظَلُوما جَهولاً»(1)؛ یعنى ما امانت خود را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه کردیم (وبه علت عدم استعداد عشق و عرفان) از ترسِ قصورِ اطاعتْ آن را نپذیرفتند. تنها انسان است که استعداد امانتدارىاش دادیم، تا امانتدار خدا باشد؛ با این که ظلم و جهل در وجودش بود، ولى با کسب علم و اطاعت، این دو را محو کردو مترنّم به این ترانه شد:
آسمان بار امانت نتوانست کشید *** قرعه فال به نام من دیوانه زدند
"حافظ"
و چون این جنون رخ داد و از ماسوى بیگانه شد، محرم بارگاه ربوبى گشت و امانتدارىاش بخشیدیم و همه موجودات، مخلوق یا مظهر حق بودند، ولى با نداشتنعشق و عرفان، لیاقت امانتدارى نیافتند، تنها انسان که از روح منفوخ حق بود، شناساى خویش و اصلِ خود که نفخه روح حق بود، شد، چنان که رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «من عَرَفَ نفسَهُ فقد عرف رَبّه»(2)؛ یعنى هر کس گهر خویش را شناخت پروردگارش را شناخت.
پاورقی:
(1). احزاب (33) آیه 72.
(2). قاضى سعید، شرح توحید صدوق، ج1، ص 462.