برترین عمل

از منظر امام رضا(ع) هیچ عملى برتر و ارزشمندتراز نماز نیست، چرا که بهترین و میانبرترین راه براى رسیدن به قرب الهى است. امام رضا(ع) همواره مىفرمود: «الصّلاة قربان کل تقىٍّ؛(1) نماز هر انسان پارسائى را به خداوند نزدیک مىکند.» به همین جهت آن حضرت به ابراهیمبن موسى فرمود: «لاتؤخرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الى آخر وقتها من غیر علّةٍ علیک، ابدأ باوّل الوقت؛(2) انجام نماز را بدون علت از اول وقت آن تأخیر نینداز، همیشه در اول وقت آن شروع کن!»
امام هشتم(ع) خود نیز چنین بود و به هیچ قیمتى فضیلت نماز اول وقت را از دست نمىداد حتى در مهمترین جلسات سیاسى و علمى امام به نماز اول وقت اهمیت مىداد. روایت زیر نشانگر این واقعیت است:
به دستور مأمون، علماى برجسته از فرقههاى گوناگون در مجالس مناظره حاضر مىشدند و امام رضا(ع) با آنها مناظره و بحثمىکرد. در یکى از مجالس «عمران صابى» که از دانشمندان بزرگ بود، در مجلس حاضر شد و درباره توحید با امام رضا(ع) وارد گفتگو گردید در آن جلسه امام سؤالهاى او را با حوصله، متانت، استدلالهاى قطعى و روشن پاسخ داده و او را به سوى توحید متمایل کرده بود هنگامى که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزى به تحول درونى آن دانشمند زبردست صابئین(3) نمانده بود حضرت رضا(ع) احساس کرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است. امام(ع) به مأمون فرمود: «الصّلاة قد حضرت؛ وقت نماز فرا رسید.»
عمران صابى که به حقایقى دست یافته و از دریاى دانش سرشار امام هشتم(ع) بهرههائى برده بود با التماس گفت: «یا سیّدى! لاتقطع علىّ مسألتى فقد رقّ قلبى؛ آقاى من! گفتگو و پاسخهاى خویش را قطع نکن دل من آماده پذیرش سخنان شما است. امّا حضرت رضا(ع) تحت تأثیر سخنان عاطفى و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبىندارد نماز را مىخوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد.
در اینحال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفتگو ادامه داده و پاسخهاى روشنگرانه خویش را ارائه نمود.(4)
با توجه به این روایت که در کتابهاى معتبر روائى و تاریخى آمده است براى اقامه نماز در اول وقت هیچگونه عذرى را براى افراد عادى و مسئولین حکومت اسلامى باقى نمىگذارد و پیروان آن حضرت نباید از این حقیقت چشم پوشى کرده وبه بهانه هاى مختلف آنرا سهل بشمارند.
1. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 210.
2. بحارالانوار، ج 49، ص 49.
3. صابئین گروهى هستند که خود را پیرو حضرت یحیى مىدانند و به دو دسته موحد و مشرک تقسیم شدهاند گروهى از آنان ستاره پرست هستند. مرکز آنان قبلاشهر حرّان عراق بود ولى امروزه در اهواز و بعضى مناطق دیگر به سر مىبرند.آنها طبق باورهاى خود در کنار نهرهاى بزرگ زندگى مىکنند.
4. توحید صدوق، ص 434؛ حیاة الامام رضا(ع)، ج 1، ص110.