سیوطی از علمای بزرگ سنی ها وقتی در مورد ابوبکر و بدعت های او می گوید ذکر می کند که:
...کان علی منبر رسول الله یاخذ البیعة لیزید فاخرجت عایشه راسها من الحجره و قالت: صه! صه! هل استدعی الشیوخ لبنیهم البیعه؟ قال: لا ، قال فبمن تقتدی انت؟ فخجل و نزل عن المنبر و بنی لها حفرة فوقعت فیها و ماتت.
معاویه روی منبر رسول الله خطبه خواند و از مردم برای پسرش یزید بیعت می گرفت در این حین عایشه از حجره اش بیرون آمد و خطاب به معاویه گفت: ساکت باش! ساکت باش! آیا رسم بوده که شیوخ برای پسرانشان بیعت میگرفتند معاویه پاسخ داد: نه عایشه گفت: پس تو با چه مبنایی و طبق دستور چه کسی این کار را کردی؟ معاویه که پاسخی نداشت خجل شد و از منبر پایین آمد (ولی این کار باعث شد که تصمیم به قتل او بگیرد به همین جهت) گودالی کند و عایشه در آن سقوط کرد و مرد.
الوسایل الی معرفة الاوایل، باب اوایل المعاویه.
1-نکته جالب اینجاست که این مطلب در نسخ قدیمی کتاب الاوایل سیوطی ذکر شده بوده و حتی مولف شهیر صاحب کتاب تشیید المطاعن از وی نقل قول میکند ولی در چاپهای فعلی این کتاب اقایون اهل سنت به خاطر مصالح!!! این مطلب رو از کتاب حذف کردند و چاپهای فعلی حاوی این مطلب نیست(ر.ک: تشیید المطاعن ج16 ص502)جالب اینجاست که این مسئله به قدری مشهور بوده که برخی شعرا در اشعارشان از آن یاد کرده اند به عنوان نمونه حکیم سنایی غزنوی در کتاب خویش حدیقة الحقیقه ص138.
2-خود سیوطی نیز خود سانسوری کرده وتفصیل ماجرا رو در اینجا بیان نکرده ولی مفصل این ماجرا رو میتونید در کتب تاریخ پی گیری کنید به عنوان مثال ر.ک:حبیب السیر ج1 ص425 تالیف غیاث الدین خواندمیر(این کتاب توسط انتشارات دانشگاه تهران تجدید چاپ شده است).
3-شاید از خود بپرسید چگونه با یک چنین اتفاق ساده ای معاویه تصمیم به قتل عایشه گرفت؟ پاسخ کاملا معلوم است معاویه شخص فوق العاده زیرکی بود او قبلا مشاهده کرده بود که عایشه فقط به خاطر کم شدن حقش از بیت المال چه فتنه ای برای عثمان ایجاد کرد و شد آنچه که شد از همین رو تصمیم گرفت قبل از اینکه عایشه دست به اقدامی بزند او را بکشد تا راه برای خلافت یزید باز شود و حتی در وصیتش به یزید گفت من افرادی را که سد راه خلافت تو محسوب میشدند از پای در آوردم.... که شاید اشاره به همین قصه باشد.
منبع : ayesheh.blogfa.com