چرا معطلید ؟
در روايت آمده است: «هر كه از اين نشأه برود، مى گويد: اى كاش زودتر آمده بودم! چه مؤمن باشد و چه
كافر؛ مؤمن براى اين كه هر چه زودتر درجاتش را در بهشت ببيند و به نعمت هاى بهشتى و
پاداش خود برسد، و كافر از جهت اين كه اگر كمتر عمر مى داشت و زودتر مى رفت، كمتر عذاب
مى ديد.» لذا ارواح مؤمنين در خواب، دوستان زنده ى خود را دعوت مى كنند كه چرا معطَّليد؟!
قفس جاى ماندن و نفس كشيدن نيست! هم چنين در روايتى ديدم كه: «اگر لذّت
تمام دنيا را جمع كنند، به يك لقمه اى كه مؤمن در بهشت تناول مى كند نمى رسد.» بلكه
چيزهاى بالاتر از اين در روايت است كه راحتى و خوشى مؤمن در آن است. گويا مؤمنين از
نعمت هاى ظاهرى بهشت خسته مى شوند، و لذا يك استراحت و راحتى ديگرى مناسب مقام و مرتبه
ى خود لازم دارند. «أَعْلَى الْمَناظِر وَ أَبْهَى الْمَعانى»؛ (بالاترين منظره ها
و زيباترين معناها) خود يك مطلب است، و كار به جايى مى رسد كه با اين همه علوّ مقام،
باز براى انسان استراحت و راحتى مطلوب مى شود، قرآن مى فرمايد: «وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ»
( سوره ى ق، آيه ى 35. ) و نزد ما زيادى است. يعنى برتر و فوقِ «لَهُم مَّا يَشَآءُونَ»
(بهشتيان هر چه بخواهند براى آن ها مهيّاست.) ولى چه كنيم كه: خَلَقَ اللّه لِلْحُروُبِ رِجالاً وَ رِجالاً لِقَصْعَةٍ وَ ثَريدٍ خداوند دلير
مردانى را براى جنگ، و افرادى را براى كاسه ليسى و آبگوشت آفريده است.
(پندهای آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه)