0

اين خاک کربلا را حفظ کن

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

اين خاک کربلا را حفظ کن

ام سلمه مي‏گويد: شبي رسول خدا صلي الله عليه و آله از کنار ما گذشت و مدتي طولاني غايب شد، بعد از آن با سر و روي گرد و غبار آلود و غمگين برگشت. گفتم: يا رسول الله! چرا شما را غبار آلود مي‏بينم؟ رسول خدا فرمودند: همين الآن مرا به سرزميني در عراق به نام کربلا بردند که قتلگاه فرزندم حسين عليه‏السلام است و تعداد ديگري از فرزندانم را به من نشان دادند و من مقداري از خاک آن سرزمين را برداشتم و اکنون در دست من است،

 

47.jpg

 

آن گاه رسول خدا صلي الله عليه و آله دست‏هاي شان را گشودند و فرمودند: اين را بگير و حفظ کن. من آن را که شبيه خاک سرخ بود، برداشتم و در شيشه اي ريختم و سرش را بستم و نگه داشتم، وقتي امام حسين عليه‏السلام از مکه به طرف کربلا حرکت کرد هر روز آن شيشه را بيرون مي‏آوردم و مي‏بوييدم و مي‏گريستم. صبح روز دهم محرم؛ يعني روز شهادت امام حسين عليه‏السلام آن را بيرون آوردم، به حال خود بود؛ ولي وقتي غروب آن روز آن را بيرون آوردم به خون خالص تبديل شده بود، فهميدم که امام حسين عليه‏السلام به شهادت رسيده است و گريستم تا خبر شهادت ايشان از عراق رسيد. ( بحارالانوار، ج 44، ص 239. )

 

منبع: کرامات حسينيه و عباسيه  ؛ موسي رمضاني‏پور  نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان  صفحات 67 و 68

دوشنبه 25 آبان 1394  5:16 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها