عاشورا در زمان جاهليت و ميان قريش:
در سنن دارمى روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود:
اين روز روز عاشوراست و قريش اين روز را در جاهليت روزه مىگرفتند پس هر كدام شما (مسلمين) دوست دارد روزه بگيرد، بگيرد و هر كدام دوست دارد روزه را ترك كند ترك كند.(1)
در كتاب موطأ مالك آمده:إن عائشة قالت: كان يوم عاشوراء يوما تصومه قريش فى الجاهلية و كان رسول الله(ص) يصومه فى الجاهلية...(2)
در صحيح بخارى نقل شده:إن قريشا كانت تصوم يوم عاشوراء فى الجاهلية ثم أمر رسول الله(ص) بصيامه حتى فرض رمضان ...(3)
در كتاب نيل الاوطار آمده:أن اهل الجاهلية كانوا يصومون يوم عاشوراء و إن رسول الله(ص) صامه و المسلمون قبل أن يفرض رمضان.(4)
عاشورا بعد از اسلام و قبل از وجوب روزه ماه رمضان
در صحيح بخارى از ابن عمر نقل شده: صام النبى(ص) عاشوراء و أمر بصيامه فلما فرض رمضان ترك(5)
و نيز در صحيح بخارى از عايشه نقل شده:
رسول خدا به روزه روز عاشورا امر كرد تا هنگامى كه روزه ماه رمضان واجب شد. آنگاه فرمود : هر كس مىخواهد، روز عاشورا را روزه بگيرد و هر كسى مىخواهد افطار كند.(6)
در كتاب جامع احاديث الشيعه از كتاب من لا يحضره الفقيه از امام باقر(ع) نقل شده: محمد بن مسلم و زراره از آن حضرت از روزه روز عاشورا سؤال كردند، فرمود: كان صومه قبل شهر رمضان فلما نزل شهر رمضان ترك.(7)
عاشورا پس از وجوب روزه ماه رمضان
در روايات شيعه آمده :
و أما الصوم الذى يكون صاحبه فيه بالخيار فصوم يوم الجمعة ـ الى أن قال ـ و صوم يوم عاشوراء فكل ذلك صاحبه بالخيار إن شاء صام و إن شاء أفطر.(8)و نيز از مام باقر(ع) روايت شده: إن عليا(ع)قال صوموا العاشوراء التاسع و العاشر فإنه يكفر ذنوب سنة.(9) و نيز از امام باقر(ع) روايت شده: «صيام يوم عاشوراء، كفارة(10) سنة»
در كنزل العمال روايت شده: لما فرض صوم رمضان سئل النبى(ص) عن صوم عاشوراء فقال: هو يوم من ايام الله تعالى فمن شاء صامه و من شاء تركه.(12)
و نيز در همان كتاب: عن عمار بن ياسر قال: امرنا بصيام عاشوراء قبل أن ينزل رمضان فلما نزل رمضان لم نؤمر به.(13)
و در همان كتاب: ظعن قيس بن سعد قال: كنا نصوم عاشوراء... قبل أن ينزل علينا صوم رمضان فلما نزل لم نؤمر به و لم ننه عنه و نحن نفعل.(14)
مستفاد از اين روايات و دهها روايت ديگر كه در كتابهاى حديثى سنى و شيعه نقل شده، (15) اين است كه عاشورا از زمان حضرت موسى تا بعثت رسول خدا(ص) و از بعثت تا هنگام وجوب روزه ماه رمضان و همچنين پس از آن مورد تعظيم و از ايام الله بوده است و همواره با انجام روزه در آن، بزرگ داشته مىشده است.
مستفاد از اين روايات و دهها روايت ديگر كه در كتابهاى حديثى سنى و شيعه نقل شده، (15) اين است كه عاشورا از زمان حضرت موسى تا بعثت رسول خدا(ص) و از بعثت تا هنگام وجوب روزه ماه رمضان و همچنين پس از آن مورد تعظيم و از ايام الله بوده است و همواره با انجام روزه در آن، بزرگ داشته مىشده است.
در اينجا اين پرسش پيش مىآيد كه علت عظمت اينروزه و از ايام الله بودن آن چيست؟ زيرا غالبا زمانها به واسطه حوادث مهمى كه در آن اتفاق مىافتد عظمت پيدا مىكنند مانند روز ميلاد رسول خدا(ص) روز بعثت و روز وفات آن بزرگوار و روز تولد اميرمؤمنان و روز غدير و روز شهادت آن گرامى.
در پاسخ اين سوال مطالبى در كتابها نقل شده و برخى از آنها مورد خدشه قرار گرفته است .(16) اما از يك نكته گويا غفلت شده كه علت عظمت اين روز حادثه كربلا باشد و بزرگداشت اين روز از همان زمان حضرت موسى نيز به همين علت بوده و شاهد آن روايتى است كه در پايان اين مقال نقل خواهيم كرد. و اگر همه حوادثى كه گفته شده در اين روز اتفاق افتاد مطابق با واقع باشد، باز از همه مهمتر و عظيمتر حادثه كربلاست.
روز عاشورا پس از واقعه كربلا
دشمنان اهل بيت و بنىاميه لعنة الله عليهم پس از حادثه كربلا با سوء استفاده از روايات مربوط به روزه بزرگداشت عاشورا مطلبى را عنوان و مطرح و تبليغ كردند كه با اساس دين و مكتب منافات داشت و آن اينكه چون در اين روز امام حسين كشته شده و كشتن امام حسين (ع) و اهل بيت و ياران او ـ نعوذ بالله ـ كار بسيار خوب و مستحسنى بوده پس اين روز روز با بركتى شده و به اين خاطر بايد اين روز را روزه گرفت.
متأسفانه اين مطلب صد در صد انحرافى، ميان گروهى از مسلمانان ظاهرى نفوذ كرد كه در زيارت عاشوراى امام حسين(ع) آمده: و هذا يوم تبركت به بنو امية.از اين تاريخ است كه روزه روز عاشورا به دو عنوان مىتوانست انجام شود:
1) به عنوان اينكه از ايام الله است مانند اينكه قبل از حادثه كربلا روز عاشورا را روزه مىگرفتند يا به عنوان واجب و يا مستحب.
2) به عنوان اينكه چون يزيد امام حسين را ظاهرا از بين برده بايد روزه گرفت و از همين تاريخ است كه امامان معصوم ما با روشنگرى و احيانا نهى از روزه عاشورا و حتى با بيان اينكه تا نزديك غروب چيزى نخوريد و نياشاميد اما نزديك غروب قدرى چيزى بخوريد تا رزوه اصطلاحى نباشد، با اين فكر كفرى كه ريشه در دشمنى با اهل بيت(ع) دارد مبارزه و مخالفت كردند.
امام صادق(ع) به عبدالله بن سنان فرمود:
لا تجعله صوما كملا و ليكن إفطارك بعد صلاة العصر بساعة على شربة من ماء(17)
زراره از امام صادق و امام باقر(ع) نقل كرده كه به او فرمود: «لا تصم يوم عاشورا...» (18)
جعفر بن عيسى گويد:
سألت الرضا(ع) عن صوم يوم عاشوراء و ما يقول الناس فيه فقال(ع) عن صوم ابن مرجانة تسألنى؟ ذلك يوم صامه الادعياء من آل زياد بقتل الحسين صلوات الله عليه وهو يوم تشأم به آل محمد يتشأم به أهل الاسلام و اليوم المتشأم به الاسلام و أهله لا يصام فيه و لا يتبرك به ... و يوم عاشوراء قتل فيه الحسين و تبرك به ابن مرجانة و تشأم به آل محمد(ع) فمن صامهما أو تبرك بهما، لقى الله عزوجل ممسوخ القلب و كان محشره مع الذين سنوا صومهما و التبرك بهما.(19)
امام صادق(ع) فرمود:
من صامه كان حظه من صيام ذلك اليوم حظ ابن مرجانة و آل زياد. قال الراوى: قلت: و ما كان حظهم من ذلك اليوم؟ قال: النار أعاذنا الله من النار و من عمل يقرب من النار.(20)
امام صادق(ع) فرمود:
اما انه صيام يوم ما نزل به كتاب و لا جرت به سنة الا سنة آل زياد بقتل الحسين بن على (ع)(21)
ظاهرا مقصود روزه آن طور كه بنىاميه مىگفتند است و چند روايت ديگر نيز به همين مضمون در روايات باب صيام عاشورا در كتابهاى حديثى مانند جامع احاديث الشيعه نقل شده است. (22)
بنابراين جمع بين اين دو گروه روايت (يعنى رواياتى كه دلالت بر مطلوبيت صوم عاشورا و رواياتى كه دلالت بر عدم مطلوبيت آن دارد) بسيار روشن است.
مرحوم مقدس اردبيلى در كتاب شرح ارشاد در شرح فتواى علامه حلى به استحباب روزه عاشورا به شرط اينكه بخاطر محزون بودن از شهادت امام حسين(ع) باشد فرمود:
روايات در اينمورد مختلف است، برخى دلالت بر استحباب دارد و مىگويد: روزه عاشورا كفاره گناه يك سال است و روزه تاسوعا و عاشورا كفاره گناه يك سال است و رسول خدا اين روز را روزه گرفته است... برخى ديگر از روايات دلالت بر كراهت بلكه حرمت دارد مانند روايتى كه روزه اين روز سنت آل زياد و روزه ابن مرجانه است... گروه دوم مربوط به روزه عاشورا به عنوان تبرك شكر به خاطر شهادت امام حسين(ع) است كه روزه به اين منظور حرام است و اگر به اين منظور هم نباشد ممكن است به خاطر تشابه به سنت دشمنان اهل بيت است و روزهدار در اين روز به آنان شباهت پيدا مىكند مكروه باشد كما اينكه اتصاف يهود و نصارا مكروه است اما اينكه علامه حلى فرمود: «در صورتى كه به خاطر حزن باشد مستحب است» مقصود اين است كه هيچ شباهتى به كار بنى اميه كه به خاطر سرور و شكر روزه مىگرفتند نداشته باشد .(23)
صاحب جواهر هم در شرح قول محقق «يستحب صوم عاشوراء على وجه الحزن» فرموده است:
لا أن يكون على جهة التبرك و الشكر و بذلك جمع الشيخان و غيرهما بين الروايات الدالة على المطلوبية و النصوص المتضمنة للنهى عن صومه...(24)
مرحوم محدث قمى در ماده عشر سفينة البحار مطلب شگفت آورى را در اين زمينه از يكى از علماى اهل تسنن (شيخ عبدالقادر جيلانى) نقل كرده است كه خواندنى است.
چند يادآورى در مورد شبهات
متأسفانه موضوع عيد دانستن روز عاشورا بعد از حادثه كربلا كه از شيطنتهاى بنى اميه بود در ميان گروههايى از مسلمانان نفوذ كرد و باقى و گويا هنوز هم در برخى از بلاد برخى ممالك اسلامى اين سنت سراسر بدعت و ضد ارزش برقرار است.و من عجيب امرهم دعواهم محبة أهل البيت(ع) مع ما يفعلون يوم المصاب بالحسين(ع) من المواظبة على البر و الصدقة و المحافظة على البذل و النفقة و التبرك بشراء ملح السنة و التفاخر بالملابس المنتخبة و المظاهرة بتطيب الابدان... من أسباب الافراح و المسرات و اعتذارهم فى ذلك بأنه يوم ليس كالايام و انه مخصوص بالمناقب العظام و يدعون ان الله عزوجل تاب فيه على آدم فكيف وجب أن يقضى فيه حق آدم فيتخذ عيدا و لم يجب أن يقضى حق سيد الاولين و الاخرين محمد خاتم النبيين (ع) فى مصابه بسبطه و ولده و ريحانته و قرة عينه و باهله الذين أصيبوا و حريمه الذين سبوا و هتكوا...(25)
تهذيب الاحكام از شيخ طوسى از امام باقر(ع)
لزقت السفينة يوم عاشوراء على الجودى فأمر نوح(ع) من معه من الجن و الانس أن يصوموا ذلك اليوم.
و قال ابوجعفر(ع) اتدرون ما هذا اليوم؟ هذا اليوم الذى تاب الله عزو جل فيه على آدم و حوا(ع) و هذا اليوم الذى فلق الله فيه البحر لبنى اسرائيل فاغرق فرعون و من معه و هذا اليوم الذى غلب موسى(ع) فرعون و هذا اليوم الذى ولد فيه ابراهيم(ع) و هذا اليوم الذى تاب الله فيه على قوم يونس و هذا اليوم الذى ولد فيه عيسى بن مريم(ع) و هذا اليوم الذى يقوم فيه القائم(ع)(26)
دعائم الاسلام از قاضى نعمان مصرى:
عن جعفر بن محمد(ع) انه قال استوت السفينة يوم عاشوراء على الجودى فأمر نوح(ع) من معه من الانس و الجن بصومه و هو اليوم الذى تاب الله فيه على آدم(ع) و هو اليوم الذى يقوم فيه قائمنا أهل البيت(ع)(27)
شفا الصدور از حاج ميرزا ابوالفضل طهرانى:
شيخ صدوق از جبله مكيه نقل كرده كه شنيدم از ميثم تمار رضى الله عنه كه فرمود: والله مىكشند اين امت پسر پيغمبر خود را در محرم در روز دهم. و هر آينه اعدا حق سبحانه و تعالى اين روز را روز بركت قرار دهند و همانا اين كار شدنى است و پيش گرفته است در علم خداى تعالى و من مىدانم او را به عهدى كه از مولايم اميرالمؤمنين(ع) به من رسيده ـ تا آنجا كه جبله مىگويد: ـ گفتم: چگونه مردم روز قتل حسين را روز بركت قرار دهند پس ميثم بگريست و فرمود: حديثى وضع كنند كه او روزى است كه خداى تعالى در او توبه آدم را قبول كرد ـ با اينكه خداى تعالى در ذيحجه توبه آدم را قبول كرد ـ و گمان مىكنند كه او روزى است كه خداى تعالى يونس را از شكم ماهى بيرون آورد ـ با اينكه خداى تعالى يونس را در ذيقعده از شكم ماهى برآورد ـ و گمان مىكنند كه او روزى است كه سفينه نوح بر جودى قرار گرفت ـ با اينكه استوارى سفينه در روز هجدهم ذيحجة بود ـ و گمان مىكنند كه او روزى است كه خدا دريا را براى موسى بشكافت ـ با اينكه اين كار در ربيع الاول بود. (28)
در مجله الهادى كه سالهاى قبل از پيروزى انقلاب در قم منتشر مىشد شماره دوم سال هفتم در مقالهاى پيرامون عاشورا و روزه يهود در اين روز بحث شده است. نويسنده آن مقاله معتقد است تمام رواياتى كه دلالت بر روزه گرفتن يهوديها در عاشورا دارد جعلى است و اين قبيل روايات در جهت كار بنىاميه بوده كه موضوع كربلا و حادثه عاشورا را لوث كنند، وى مىنويسد :
فى واقعنا الحاضر لانجد اىّ يهود يصوم فى العاشر من محرم او يعده عيدا و لم يوجد فى السجلات التاريخية ما يشير الى انهم صاموا فى العاشر من محرم او عدوه عيدا... بل اليهود يصومون يوم العاشر من شهر تشرين و هو الشهر الاول من سنتهم فى تقويمهم و تاريخهم الا أنهم لا يسمونه يوم عاشوراء بل يوم او عيد كيپور.(29)
براى بررسى اين مطالب لازم است به مصادر معتبرى كه درباره روزه يهود بحث كردهاند رجوع كنيم:
كتاب قاموس مقدس تأليف مستر هاكس آمريكايى:
روزه كفاره: روزه مهم ساليانهاى است كه با آرامى و استراحت و روزه در دهم ماه تشرين يعنى پنج روز قبل از عيد خيمهها نگاه داشته مىشد... كه فعلا اين عيد در دهه اول اكتبر واقع مىشود...(30)
عاشورا اصلا نام روز دهم محرم نبوده است بلكه روز دهم ماه تشرين بوده است كه يهوديان از جمله يهوديان عرب در آن روز روزه كيپور مىگرفتند...
تشرين نام يكى از ماههاى تقويم يهود كه ماه اول سال عرفى و ماه هفتم سال دينى است و مطابق با قسمتى از سپتامبر و اكتبر فرنگى مىباشد... جشن سال نو در روزهاى اول و دوم تشرين برگزار مىشود يوم كيپور در روز دهم...(31)
التفهيم از ابوريحان بيرونى:
كبور چيست؟ (32) دهم روز است از تشرين وزين جهت گاه گاه او را عاشورا خوانند (33) فاما نام كبور اندر زبان عبرى كفاره گناهان است و اين يك روز است كه بر جهودان روزه داشتن فريضه كرده آمد ... تو اندازه اين روز بيست و پنج ساعت است و ابتدا كنند روز نهم پيش از آفتاب فرو شدن به نيم ساعت و تمام شود چون آفتاب فرو شود روز دهم و نيم ساعت بگذرد آنگه روزه بگشايند.(34)
در گنجينهاى از تلمود نيز راجع به روزه روز كيپور مفصل بحث شده است (35)
الآثار الباقية از ابوريحان بيرونى:
تشرين و هو ثلاثون يوما... و في اليوم العاشر منه صوم الكبور و يدعى العاشورا و هو الصوم المفروض من بين سائر الصيام فإنها نوافل و يصام هذا الكبور من قبل غروب الشمس من اليوم التاسع بنصف ساعة الى ما بعد غروبها في اليوم العاشر بنصف ساعة تمام خمس و عشرين ساعة ... و صومه كفارة لكل ذنب على وجه الغلط و يجب على من يصمه من اليهود القتل عندهم و فيه يصلى خمس صلوات و يسجد فيها ...(36)
سفر لاويان تورات شانزدهم:
و اين براى شما دائمى باشد كه در روز دهم ماه هفتم جانهاى خود را ذليل سازيد و هيچ كار مكنيد... زيرا كه در آن روز كفاره براى تطهير شما كرده خواهد شد و از جميع گناهان خود به حضور خداوند طاهر خواهيد شد...(37)
ظاهر عبارات اين كتابها مويد همان مطلبى است كه در مقاله مجله الهادى آمده زيرا دهم تشرين با دهم محرم هميشه يك روز نيست بله ممكن است گاهى در يك روز هر دو واقع شوند در صورتى كه ظاهر روايات و مطالبى كه قبلا در اين مقاله آورديم اين است كه يهود همواره در دهم ماه محرم روزه مىگرفتند.
اما با اين وصف نمىتوان قضاوت قطعى كرد زيرا خلاف واقع بودن آن همه روايت و گفتارهاى اهل لغت هم بعيد به نظر مىرسد و شايد دو مطلبى كه در ذيل از دائرة المعارف فارسى و از مرحوم علامه حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى نقل مىكنيم بتواند اين شبهه را دفع و يا دست كم ضعيف كند.
در دائرة المعارف فارسى آمده:
تقويم يهود به سبب قواعد گوناگونى كه براى تنظيم اعياد دينى دارند پيچيده است سال دينى اول نيسان و سال عرفى از اول تشرين آغاز مىشود(38)
علامه شعرانى رحمة الله عليه:
ابوريحان بيرونى و بعضى از مفسران كه اهل فن (نجوم) بودند گويند: نسىء آن بود كه هر سه سال يك بار ماه بر عدد ماههاى سال مىافزودند و آن سال را سيزده ماه مىگرفتند تا ماهها از فصل خود تغيير نكند و محرم كه آغاز سال است منطبق با اول بهار باشد تقريبا چنانكه اكنون رسم يهود است در هر سه سال يك سال را سيزده ماه مىگيرند و ماههاى آنها قمرى است از محل خود در فصول شمسى تغيير نمىكند وعرب تقليد يهود مىكردند و بدين عمل قهرا ماهها از جاى حقيقى خود تغيير مىكردند آنكه عمدا حج را از ماهى به ماهى تغيير دهند بلكه اين نتيجه افزودن يك ماه است و گرنه خود آنها همه ماهى را كه در آن حج مىكردند ذوالحجه نبود و اختلاف راويان در آن است كه آيا آن ماه زائد را چه ناميدند صفر يا محرم يا غير آن و آن چندان مهم نيست....(39)
قال العلامة الشعرانى رحمة الله عليه في حاشية الوافي:
اعلم ان يوم عاشورا كان يوم صوم اليهود و لا يزالون يصومون إلى الآن و هو الصوم الكبير (40) و وقته اليوم العاشر من الشهر الاول من السنة و لما قدم رسول الله (صلى الله عليه و آله) المدينة كان أول سنة اليهود مطابقا لأول المحرم و كذلك بعده إلى أن حرم النسي و ترك في الاسلام و بقى عليه اليهود إلى زماننا هذا فتخلف اول سنة المسلمين عن أول سنتهم و افترق يوم عاشورا عن يوم صومهم و ذلك لأنهم ينسئون إلى زماننا فيجعلون في كل ثلاث سنين سنة واحدة ثلاثة عشر اشهر كماكان يفعله العرب في الجاهلية فصام رسول الله (صلى الله عليه و آله) و المسلمون يوم عاشورا كما كانوا يصومون و قال نحن أولى بموسى منهم الى ان نسخ وجوب صومه بصوم رمضان و بقى الجواز.
و قال في الروض الانف انهم يعنى العرب كانوا ينقلونه يعنى اول المحرم على حسب الشهور الشمسية.(41)
يك حديث بسيار جالب
روايتى در مجمع البحرين از طريحى ومستدرك سفينة البحار از نمازى نقل شده است و مستفاد از ان اين است كه يوم الله بودن عاشورا به خاطر وقوع حادثه بسيار عظيم شهادت حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) در اين روز است و اين مطلب را خداى متعال به حضرت موسى (عليه السلام) فرموده است و بنابراين مىتوان گفت اگر روز عاشورا در ميان يهود و ديگران كه پس از آنها بودهاند احترامى داشته با جهت اين بوده كه حضرت موسى (عليه السلام) آنان را به اين كار امر كرده و امر او به خاطر اين بوده كه از راه وحى به عظمت اين روز پى برده بوده است و البته اين حديث با وقوع حوادث مهم ديگر در اين روزمنافات ندارد.
اينك متن روايت:
في حديث مناجاة موسى(42) و قد قال يا رب لم فضلت امة محمد (صلى الله عليه و آله) على سائر الامم؟ فقال الله تعالى: فضلتهم لعشر خصال. قال موسى و ما تلك الخصال التى يعملونها؟ حتى آمر بني اسرائيل يعملونها.(43)
قال الله تعالى: الصلاة و الزكاة والصوم (44) و الحج و الجهاد، و الجمعة (45) و الجماعة و القرآن و العلم (46)و العاشوراء.قال موسى (عليه السلام) يا رب و ما العاشوراء؟ قال: البكاء و التباكي(47) على سبط محمد (صلى الله عليه و آله) و المرثيه و العزاء على مصيبة ولد المصطفى.
يا موسى ما من عبد من عبيدي في ذلك الزمان بكى او تباكى و تعزى على ولد المصطفى الا و كانت له الجنة ثابتا فيها. و ما من عبد أنفق من ماله في محبة ابن بنت نبيه طعاما وغير ذلك درهما او دينارا إلا و باركت له في دار الدنيا الدرهم بسبعين درهما و كان معافا في الجنة و غفرت له ذنوبه.(48)
و عزتى و جلالى ما من رجل او امرأة سال دمع عينيه في يوم عاشوراء...(49)
مصادر مقاله:
1) الآثار الباقية، چاپ افست. 2). الاعلام، زركلى چاپ هشت جلدى. 3). اقرب الموارد، چاپ سه جلدى افست. 4). بغية الوعاة،سيوطى، چاپ دار المعرفة. 5) تاج العروس، زيبدى ـ شرح قاموس اللغة. 6) ترجمه قاموس اللغة، چاپ سنگى. 7) التعجب، كراجكى، چاپ سنگى. 8) التفهيم، چاپ دوم. 9) تهذيب الاحكام، چاپ نجف. 10) تهذيب اللغة، ازهرى، چاپ مصر. 11) تورات فارسى، عهدين. 12) جامع احاديث الشيعة. 13) جمهرة اللغة، چاپ چهار جلدى. 14) جواهر الكلام، چاپ جديد. 15) حاشيه تفسير ابى الفتوح، چاپ اسلاميه. 16)حاسبه وافي، استاد شعرانى رحمة الله، ضميمه، چاپ اسلاميه. 17) دائرة المعارف فارسى، مصاحب. 18) دستور العلماء، چاپ دوم در چهار جلد. 19) دعائم الاسلام، چاپ مصر. 20) روضة المتقين، ملا محمد تقى مجلسى ج 21 .3) السامي في الأسامي، ميدانى، چاپ مصر. 22) سفينة البحار، محدث قمى. 23) سنن ابن ماجه، در دو جلد. 24) سنن الدرامي، در دو جلد. 25) شرح باب حاديعشر، چاپ عبد الرحيم . 26) شرح فقيه فارسى، تأليف ملا محمد تقى مجلسى، چاپ سنگى. 27) شفاء الصدور، چاپ سنگى . 28) صحاح اللغة، چاپ هفت جلدى. 29) صحيح البخاري، چاپ سه جلدى. 30) صحيح مسلم، چاپ دو جلدى. 31) عمدة القاري فيشرح البخاري. 32) كتاب العين، خليل ابن احمد، چاپ هشت جلدى . 33) الغريبين، هروى چاپ قاهره، 34 1390) القاموس المحيط، چاپ آخوندى. 37) كتاب من لا يحضره الفقيه، چاپ غفارى. 38) الكنى والالقاب، محدث قمى چاپ نجف. 39) كنز العمال. ملا على قارى. 40) گنجينهاى از تلمود، چاپ 1350 ش. 41) لسان العرب، چاپ لبنان 42) مجله الهادي، چاپ قم 43) مجمع البحرين، چاپ سنگى و چاپ جديد. 44) مجمع الفائده، ملا احمد اردبيلى 45) المحلى، چاپ هشت جلدى. 46)مختار الصحاح، ابوبكر رازى 47) مرآت العقول، علامه مجلسى. 48) مستدرك سفينة البحار. 49) مصباح المنير، فيومى، چاپ جديد، قم. 50) معجم البلدان، ياقوت حموى. 51) معيار اللغة چاپ سنگى در دو جلد. 52) مفاتيج الجنان، محدث قمى. 53) مقائيس اللغة، چاپ قم (افست). 54) منتخب اللغة، چاپ سنگى. 55) منهى الإرب، چاپ افست 56) الموطا، چاپ 57 .1370) النهاية، چاپ پنج جلدى. 58) نيل الاوطار، شوكانى، چاپ 1973 م. 59) وافى، ملا محسن فيض رحمة الله چاپ اسلاميه. 60) هدية الأحباب، محدث قمى، چاپ سنگى.
پی نوشتها :
1- سنن دارمي، ج 2، ص 22
2- موطا مالك، ج 1 ص 219 و سنن دارمي، ج 2، ص .23
3- صحيح بخاري، ج 3، ص 31
4- نيل الأوطار، ج 4، ص .326
5- صحيح بخاري، ج 3، ص 31
6- صحيح بخاري، ج 3، ص 31
7- جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 479 و كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 85، چاپ غفارى و به روضة المتقين ملا محمد تقى مجلسى رحمة الله، ج 3 رجوع شود.
8- جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص .480
9- جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 475 به نقل از تهذيب شيخ طوسى واقبال ابنطاووس.
10- كبور يا كپيور كه در مورد روزه عاشورا يهوديان آمده است با همين واژه كفاره ارتباط دارد وشايد آن واژه عبرى همين واژه باشد.
11- جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 475 به نقل از تهذيب و استبصار شيخ طوسى.
12- كنز العمال، ج 8، ص 658
13- كنز العمال، ج 8، ص 656
14- كنز العمال، ج 8، ص 656
15- مثلا در صحيح بخارى حدود ده روايت و در صحيح مسلم حدود سى روايت آمده است.
16- در همين مقاله از كتاب دستور العلماء نقل شده ودر ذيل عنوان «چند ياد آورى» در پايان مقاله هم مىآيد.
17- جامع احاديث الشيعة، ج 9، ص 477 به نقل از كافى.
18- جامع احاديث الشيعة، ج 9، ص 477 به نقل از كافى و تهذيب و استبصار
19- جامع احاديث الشيعة، ج 9، ص 477 به نقل از كافى و تهذيب.
20- جامع احاديث الشيعة، ج 9، ص 477
21- جامع احاديث الشيعة، ج 9، ص 477 به نقل از كافى و تهذيب و استبصار.
22- جامع احاديث الشيعة، باب 18 صيام رجوع شود.
23- مجمع الفائده، ج 5، ص .188
24- جواهر الكلام، ج 17، ص 105
25- التعجب، كراجكى، چاپ سنگى ضميمه كنز الفوائد، ص .45
26- تهذيب الاحكام، ج 4، ص 300
27- دعائم الاسلام، ج 1، ص 284
28- شفاء الصدور، طهرانى، چاپ سنگى، ص 259، وافى، جزء7، ص 14 به نقل از امالي صدوق و علل الشرايع صدوق.
29- مقاله نگارش استاد حسن توفيق سقاف است.
30- قاموس مقدس، 427، چاپ 1928 ميلادى.
31- دائرة المعارف فارسى، ج 2، ص 1651 و ج 2، ص .643
32- مرحوم همائى در حاشيه التفهيم گويد: تلفظ اصليش كپور وبا لفظ كفاره عربى يك ريشه دارد.
33- مرحوم همائى گويد: تلفظ اصليش به طورى كه نگارنده از علماى يهود تحقيق كرد عاسور به سين مهمله است و با عاشور و عاشورا و عشره عربى يك ريشه دارد.
34- التفهيم، چاپ دوم، ص .244
35- گنجينهاى از تلمود، چاپ 1350 شمسى، ص 122 ـ .125
36- الآثار الباقية، چاپ افست، ص 277
37- تورات فارسى
38- دائرة المعارف فارسى، مصاحب ج 1، ص 10659 از برادر فاضل و گرامى حضرت آقاى توفيقى كه با معرفى اين چند مصدر در اين بخش مقاله ما را يارى كردند سپاسگذاريم.
39- تفسير ابى الفتوح رازى، ج6، ص 29 در پاورقى.
40- احتمالا كبير غلط چاپى است زيرا در كتابهاى ديگر كبور و كپور و كيپور آمده است.
41- كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 85 در پاورقى و وافى فيض، چاپ سه جلدى شامل 14 جزء جزء7، ص 14 در حاشيه.
42- متأسفانه مرحوم طريحى مدرك و سند اين حديث را ياد نكرده است.
43- واضح است كه حضرت موسى مىخواهد موجبات افضليت امت اسلام مثلا عظمت عاشورا را بداند تا به بنى اسرائيل بگويد كه آن را تعظيم كنند.
44- بنى اسرائيل هم اين عبادات را داشتهاند پس يا مقصود اين است كه به كيفى كه در اسلام هست نداشتهاند ويا منظور اين است كه اين مجموعه دهتايى ازمختصات امت اسلامى است.
45- در زمان ما براى همه روشن شده است كه نماز جمعه و جماعت عبادت بسيار مبارك ودشمن شكنى است مانند جهاد.
46- شايد مقصود علوم رسول خدا وائمه هدى و فاطمه زهرا عليهم السلام باشد كه از غير طريق قرآن در اختيار امت قرار گرفته است.
47- عاشورا به لازمه آن معرفى شده است.
48- اين ثوابها وبركات براى عزادارن حضرت سيد الشهدا براى كسانى كه روايت اين باب را درست ببينند جاى ترديد و شك ندارد البته بشرطها و يا بشروطها.
49- مجمع البحرين ماده عشر، مستدرك سفينة البحار، ماده عشر. نگارنده اين حديث شريف را اولين بار در ملحقات كتاب شرح باب حاديعشر فاضل مقداد چاپ سنگى خط عبد الرحيم ديده بود كه ظاهرا آنجا هم از مجمع البحرين نقل شده باشد.
ايت الله رضا استادى
مجله پيام حوزه ش 6ص 96