مرد افغان که در اقدامی هولناک، روی صورت همسرش اسید پاشیده بود، بعد از گذشت ٦ روز در دام پلیس گرفتار شد.
روزنامه شهروند: مرد افغان که در اقدامی هولناک، روی صورت همسرش اسید پاشیده بود، بعد از گذشت ٦ روز در دام پلیس گرفتار شد.
این مرد اعتراف کرد برای گرفتن زیبایی همسرش دست به چنین کاری زده است. ساعت ٣٠: ٠٨ صبح روز دوشنبه ٢٧ مهر ماه این حادثه به اطلاع ماموران كلانتري ١٦٩ مشيريه رسید. آنها بلافاصله براي بررسي موضوع راهي محل حادثه شدند و تجسسهاي خود را در اين باره آغاز كردند.
با حضور ماموران در محل، آنها با صورت سوخته زني روبهرو شدند كه از سوي شوهرش مورد اسيدپاشي قرار گرفته بود. اين زن كه اهل افغانستان بود، براي مداوا به بيمارستان منتقل شد. همچنن شوهر وی نیز که پس از این حادثه از خانهشان فرار کرده بود، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. شنبه شب گذشته زمانی که برای برداشتن لباسها و وسایلش، به خانه دخترش رفته بود، خیلی زود در تله ماموران گرفتار شد. دختر این مرد، پس از دیدن پدرش با پلیس تماس گرفته و او را لو داده بود. ماموران نیز بلافاصله به خانه این زن رفته و مرد اسیدپاش را بازداشت کردند.
صبح دیروز متهم به شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و به سوالات بازپرس پاسخ داد. در ابتدای این جلسه بازپرسی، پسر متهم که در جلسه حضور یافته بود، در مورد وضع مادرش به بازپرس حسينپور گفت: «درحال حاضر مادرم همچنان در بیمارستان بستری است و احتمال نابینا شدنش وجود دارد. تا الان ٥/٢میلیون تومان هزینه بیمارستان و درمان مادرم شده و فعلا باید در بیمارستان بستری باشد.»
در ادامه این جلسه نیز متهم از ماجرای اسیدپاشی همسرش گفت.
چند وقت است که به ایران آمدی؟
من و همسرم ٨ سالی میشود که به ایران ولی ٧ فرزندم زودتر به ایران آمده بودند.
چرا به ایران آمدی؟
چون دیگر زندگی در افغانستان امکانپذیر نبود. آنجا خشکسالی شده بود و نمیتوانستیم در آنجا بمانیم.
با همسرت اختلاف داشتی؟
ما ٣٢سال بود که ازدواج کرده بودیم ولی خیلی وقت بود که با هم اختلاف داشتیم. مشکلات ما قابل حل نبود.
چرا از هم جدا نشدید؟
من دو بار برای طلاق به دادگاه خانواده رفتم ولی چون عقدنامه و شناسنامه نداشتم، نتوانستم درخواست طلاق و جدایی بدهم.
اختلافتان سر چه بود؟
همسرم اصلا به من توجهی نداشت. او در زندگی مشترکمان اصلا مرا نمیدید و نسبت به من بیتفاوت بود. برای همین به او مشکوک شده بودم. حتی گاهی اوقات شبها به من قرص خواب میداد تا بخوابم و خودش از خانه بیرون میرفت. من هم نمیتوانستم این رفتارهایش را تحمل کنم.
برای همین تصمیم به اسیدپاشی گرفتی؟
بله. من نمیخواستم همسرم بعد از من با مرد دیگری در ارتباط باشد، برای همین تصمیم به انتقام گرفتم.
حالا چرا اسیدپاشی؟
چون شنیده بودم که اسید زیبایی زنها را از بین میبرد. من هم میخواستم زیبایی همسرم از بین برود تا نتواند با مرد دیگری درارتباط باشد.
اسید را از کجا تهیه کردی؟
٥هزار تومان پول دادم و یک لیتر اسید خریدم. وقتی اسید را روی چشمان همسرم ریختم بقیه آن را در سطل آشغال خالی کردم.
بعد از حادثه کجا رفتی؟
بعد از اینکه اسید را ریختم فرار کردم و در این مدت در کوچه و خیابانهای پاکدشت میخوابیدم.
عذاب وجدان نداری؟
عذاب وجدان دارم، ولی به نظرم کار خوبی کردم. الان هم بازداشتگاه برایم جای خوبی است و میدانم که زندگی در اینجا بهتر از زندگی در خانه خودم میشود.
حالا چرا مرتب میخندی؟
من خصلتم اینطور است و همیشه میخندم.