تصویری که از زن در جامعه امروزی در فضاهای مجازی نشان می دهند زنی است که همیشه دنبال ظواهر و مادیات است و با تلنگری می شکند و درهم می ریزد زنی که گویا قادر به برداشتن بزرگترین قدم ها و انجام دادن تاریخ ساز ترین رسالت ها نیست.
در تاریخ ما نام زنانی که هم پای مردان در میدان های گوناگون حق علیه باطل به پا خاستند کم نیست.
بزرگترین و بزرگوارترین این زنان که در سخت ترین برهه تاریخی ایستادگی کرد و برای ولایت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بود، همسرشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) بودند.
معلوم است که از همچنین مادری ، دخترانی مانند حضرت زینب(س) و حضرت ام کلثوم(س) و نواده گانی غیور تربیت شوند گویا در خاندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از بزرگترین رسالت ها و مسئولیت ها که حفظ واقعیت تاریخ است بر عهده زنان خاندان می باشد.
دراین قسمت ها اشاره مختصری به دختران بزرگوار امیرالمؤمنین علی(ع) که در واقعه کربلا حضور داشتند می پردازیم.
مدینه در 5 جمادی الاول به خود می بالید که میزبان دختری به نام زینت است.
گویا می دانستند که حضرت زینب(س) چگونه مانند چراغی روشن نام پدر بزرگوارشان علی(ع) و خاندان علی(عیلهم السلام) را همیشه روشن نگه می دارد برای همین نام او را زینب، زینت پدر نامیدند.
درسال های جوانی خود با عبدالله، پسر عموی خود ازدواج کردند، حاصل این ازدواج فرزاندانی به نام محمد و عون شد که هر دو در کربلا به شهادت رسیدند.
این بانو هم، مانند مادر بزرگوارشان، سنگر و حامی مطمئن برای ولایت بودند و در کجا که نامی از برادران ایشان بشنوید حضور حضرت را مشاهده خواهید کرد.
قدم به قدم بازو به بازو پشت سر امام حسین(علیه السلام) هر کجا که رفتند، حضور داشتند. یار و مونس دل برادر خود در تمام لحظات عاشورا بودند و بعد از واقعه عاشورا ، نه مانند عمه بلکه مانند مادری مهربان با تمام وجود خود را برای حفظ و مراقبت از اسرای عاشورا فدا کردند...
صدای سیلی و پهلوی شکسته، شهادت مادر، بستن دستان پدر و سنگین ترین سکوت تاریخ، شهادت پدر، جگر پاره پاره امام حسن(علیه السلام) و در آخر کربلا و اسارت خلاصه ای از زندگی پر فراز و نشیب و پر درد این بانوی بی همتا است...
باید بدانیم ...
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود....
پی نوشت
منبع: بر مدارعشق، شرح حال یاران امام حسین(ع). مرکز تحقیقات و پژوهش مؤسسه فرهنگی موعود عصر(عج). نشر موعود عصر(عج). چاپ دوم، زمستان 83. صص 30 و 31.