روزنامه «جام جم» در گزارشي مينويسد:
لطفا همه سكوت كنيد عروس ميخواهد بله بگويد، بلهاي به فاصله هزاران كيلومتر تا رسيدن به معشوق. دختر در لباس سپيد عروسي در كنار عكس بزرگ قاب گرفتهاي از داماد آينده مقابل سفره عقد نشسته است. عروس، بله را ميگويد. عقد ازدواج جاري ميشود. نقل و سكه است كه بر سر عروس و قاب عكس داماد ريخته ميشود. چند روز بعد هر دو خانواده، نوعروس را با چمدان بزرگي تا فرودگاه بدرقه ميكنند تا به همسرش كه در آن سوي آبها به انتظار اوست، بپيوندد.
همه چيز براي شروع يك زندگي جديد آماده است؛ تجربه زندگي آسوده و بيدغدغه در يك كشور خارجي. رويايي كه تا همين چند ماه پيش رسيدن به آن آرزويي محال به نظر ميرسيد تا اينكه سرانجام مرد روياهاي او هم سوار بر اسبي سپيد از فرسنگها راه دور از راه رسيد تا او را به تنها روياي زندگياش برساند.
اين اتفاق مثل بمب در فاميل صدا كرده بود. خيليها خواستگار آن ور آبي را شانس بزرگي براي دختر و خانوادهاش ميدانستند و به اين شانس غبطه ميخوردند.
همه شادمان بودند و دخترك از همه شادمانتر. اما يك مشكل وجود داشت، فرصت براي شناختن كم و راههاي آشنايي براي رسيدن به تفاهم محدود بود، چرا كه هر دو خانواده ميخواستند مراسم عقد ازدواج هرچه سريعتر برگزار شود تا دختر به همسرش در خارج از كشور بپيوندد.
دختر همچنان خود را به مكالمههاي تلفني نيمساعته و گفتوگوهاي از راه چت دلخوش كرده بود تا شايد در اين گفتوگوهاي مختصر نقاط تفاهم خود را نشان دهند.
اما حالا كه عازم بود، حالا كه تا رسيدن به روياي اقامت در خارج تنها به اندازه يك پرواز فاصله داشت، نميدانست كه چرا اينقدر نگران است و اين همه دلشوره براي چيست؟ براي لحظهاي با خود انديشيد خدا كند راه انتخاب را اشتباه نرفته باشد.
شايد تا چند سال پيش آشنايي از راه چت يا ازدواجهاي غيابي براي جامعه كمتر قابل پذيرش بود، اما امروز فراوان از غريبه و آشنا ميشنويم كه دختر فلاني با دوست اينترنتي خود در آن سوي دنيا قرار است ازدواج كند يا خانوادهاي دختري را براي پسرشان كه مقيم خارج از كشور است انتخاب ميكنند و پس از اينكه دختر به عقد غيابي پسر درميآيد چندي بعد به همسرش كه در آن سوي دنيا به انتظار اوست، ميپيوندد.
اگرچه كارشناسان امور ازدواج و پژوهشگران مسائل اجتماعي تغيير شكل ازدواجها از شيوه سنتي به روشهاي جديدي همچون ازدواج در پي دوستيهاي قبلي يا آشنايي از طريق چت، افزايش توقعات جوانان و تغيير ملاكهاي نسل جوان در انتخاب همسر را همزمان با تحولات اجتماعي و فرهنگي جامعه در حال گذار ما امري اجتنابناپذير ميدانند و از سوي ديگر چنين ازدواجهايي در جامعه ما كه همچنان بافت سنتي خود را حفظ كرده خيلي شيوع پيدا نكرده است، اما بروز برخي آسيبهاي اجتماعي همچون افزايش آمار طلاق كه از لابهلاي اين نوع ازدواجها سر برآورده است، پديده ازدواجهاي غيابي را با حرف و حديثهايي همراه كرده است.
سراب زندگي در خارجه
چند سالي است كه سوداي اقامت در يكي از كشورهاي خارجي و جستجوي خوشبختي در آن سوي مرزها يكي از ملاكهاي اصلي برخي دختران جوان ايراني در انتخاب همسر شده است. انتخاب مردي كه سالهاست براي كار، ادامه تحصيل و... به كشور ديگري مهاجرت كرده و خيال بازگشت هم ندارد.
در چنين ازدواجهايي دختر و خانواده او بخوبي ميدانند كه صرف داشتن دامادي كه مقيم خارج از كشور است و براي خود خانه و زندگي و امكانات دارد وزنه سنگيني براي كشيدهشدن به سوي اين انتخاب بوده است و از همين جاست كه پايههاي كج در بناي زندگي مشترك نهاده ميشود.
هرگاه از دوستي ميشنويم كه فلان دختر به پيشنهاد ازدواج خانوادهاي كه پسرشان در فلان كشور خارجي اقامت دارد جواب مثبت داده است، انبوهي سوال به ذهنمان خطور ميكند ازجمله اينكه چگونه مردي كه سالها دور از كشور و فرهنگ خود و در كشورديگري با فرهنگ و رفتار بيگانهاي زندگي كرده و به واسطه سالها زندگي با فرهنگ و رفتار آن كشور عجين شده است را با چند مكالمه تلفني، گفتگو از راه چت يا شايد قرار ملاقاتي چند روزه در يك كشور همسايه ميتوان شناخت؟
واقعيت اين است كه كيلومترها فاصله و اقامتي چند ساله در خارج از كشور شناخت روحيات و عادات رفتاري فرد مهاجر را حتي براي پدر و مادر و خانوادهاش دشوار ميكند، چه برسد به دختري كه قرار است در مدت كوتاه چند ماهه نسبت به آن مرد به عنوان همسر آينده زندگياش شناخت پيدا كند.
شايد به همين دليل است كه پدر و مادر بسياري از اين دامادهاي ايراني ساكن خارج از كشور هنگامي كه گلههاي تازه عروس را از مشكلات روحي و اخلاقي، وضعيت مالي، نوع شغل، مدرك تحصيلي يا حتي اعتياد همسرش ميشنوند در بهت و ناباوري فرو ميروند.
من اينو نميخوام!
همه چيز از غروب يك روز تابستاني داخل يكي از واگنهاي مترو شروع شد. بحث از شلوغي واگنهاي مترو، ترافيك و گرماي كلافهكننده هوا ميان زن ميانسال و دختر جوان شروع شده بود تا رسيده بود به خواهرزاده پولدار و تحصيلكرده مقيم ايتالياي زن ميانسال كه از كيلومترها آن سوي دنيا از خانوادهاش خواسته بود كه دختر با اصل و نسب ايراني برايش پيدا كنند. شماره تماسها رد و بدل شد.
يك ماه از آن روز ميگذرد. رابطه ميان دختر و پسر جوان براي آشنايي و شناخت يكديگر از طريق گفتگوي تلفني و چت آغاز ميشود. دختر و پسر عكسهاي خود را از طريق ايميل براي يكديگر ارسال ميكنند. هر دو همديگر را ميپسندند. پس از مدت كوتاهي عقد ازدواج به صورت غيابي جاري ميشود. دختر جوان با هزاران اميد و آرزو عازم كشوري كه همسرش در آنجا به انتظار اوست ميشود. در فرودگاه دختر جوان از روي عكس و نشانيهايي كه ميانشان رد و بدل شده همسرش را ميشناسد، اما يك مشكل وجود دارد.
مرد با ديدن دختر جوان با صراحت ميگويد كه چهرهاش با عكسهايي كه برايش فرستاده خيلي فرق دارد و اين دختر آني نيست كه مرد انتظارش را داشته است! مرد بعيد ميداند كه بتواند با اين دختر زندگي كند. دختر كه روي بازگشت ندارد، مدتي را به اصرار در كنار همسر ميماند، بتدريج اختلافات بالا ميگيرد و دختر چارهاي جز بازگشت به كشور ندارد. در ايران زن جوان از مرد و خانوادهاش شكايت ميكند و پرونده دادرسي به جريان ميافتد.
م. الف دختر جواني كه تجربه تلخ ازدواج غيابي را چشيده است اتفاقي كه برايش افتاده را اينگونه تعريف ميكند: در يك مراسم عروسي با زني آشنا شدم كه مدعي بود پسرش در خارج از كشور زندگي ميكند، پس از مدت كوتاهي آشنايي به صورت غيابي با پسر اين زن ازدواج كرده و عازم انگليس شدم.
در فرودگاه همچنان به چهرهها نگاه ميكردم تا بتوانم از روي عكس و نشانيهايي كه داده بودند همسرم را شناسايي كنم كه چند دقيقه بعد مردي كه در مدت آشنايي فقط عكسش را ديده بودم به استقبالم آمد. البته با قد 130 سانتيمتر. از ديدن اين صحنه به حدي شوكه شدم كه همانجا از هوش رفتم. پس از اينكه سلامت خود را به دست آوردم، بلافاصله به ايران برگشتم و از اين خانواده شكايت كردم، زيرا پسر آنها مبتلا به بيماري نانيسم (كوتولگي) بود و آنها اين موضوع را از من پنهان كرده بودند.
او يك دروغگو بود!
بازپرس شعبه اول دادسراي ويژه فرودگاههاي تهران در گفتگو با «جامجم»، به پروندهاي در اين زمينه اشاره ميكند و ميگويد: اين پرونده چندي پيش با طرح شكايتي از جانب زن جواني از همسرش كه مقيم خارج از كشور بوده به دليل دروغگويي و فريب در ازدواج به جريان افتاد.
بازپرس بهروز مهاجري قضيه را اينگونه تعريف ميكند: دختر جوان كه بسيار علاقهمند به ادامه تحصيل در خارج از كشور بود، پس از آشنايي با پسري از طريق چت كه خود را مهندس شيمي با شغلي ايدهآل ، حقوق مكفي و مقيم كشور استراليا معرفي كرده بود، با وجود مخالفتهاي خانواده با شادماني از اينكه چند قدمي بيشتر تا رسيدن به آرزوهايش فاصله ندارد، پيشنهاد ازدواج پسر را ميپذيرد.
دختر پس از ازدواج و مهاجرت به استراليا، زندگي مشترك خود را آغاز ميكند، اما ظرف مدت كوتاهي از رفتارهاي مشكوك همسرش متوجه ميشود كه وي نهتنها مهندس نيست، بلكه كارگر يك خشكشويي است كه از حداقل امكانات مالي براي زندگي هم بيبهره است!
دختر از آنجا كه روي بازگشت به خانه را ندارد، چارهاي جز ادامه زندگي مشترك نميبيند، اما بتدريج كه گذران زندگي برايش سخت ميشود، موضوع را به خانواده اطلاع داده و راهي ايران ميشود و از همسرش و خانواده او به دليل فريب در ازدواج شكايت ميكند.
خانوادهها بايد به دور از هيجان زدگي كاذب، درخصوص صحت ادعاهاي خواستگاري كه در خارج از كشور اقامت دارد تحقيق كنند
بازپرس مهاجري در حالي كه به آينده چنين ازدواجهايي خوشبين نيست به پروندهها و طرح شكايات متعددي كه از سوي زنان يا مردان (كه البته در زنان فراواني بيشتري دارد) اشاره ميكند و ميافزايد: تغيير سبك زندگي، افزايش توقعات جوانان، تغيير ملاك و معيارهاي ازدواج در جوانان همچون روياي اقامت و ادامه تحصيل در خارج از كشور و... زمينه ظهور اين نوع جديد از ازدواجها را فراهم كرده است.
وي معتقد است: در چنين ازدواجهايي از آنجا كه راههاي آشنايي و رسيدن به توافق بسيار محدود بوده و ارتباط بين دختر و پسر بيشتر به صورت غيرحضوري و تلفني يا از طريق ديگر وسايل ارتباطي غيرمستقيم همچون چت است، آينده چنين ازدواجهايي همواره در سايهاي از نگراني و ابهام قرار دارد.
قانون دست بسته
بازپرس شعبه اول دادسراي ويژه فرودگاههاي تهران به نكته تاملبرانگيزي درخصوص آن دسته از پروندههاي ازدواجهاي غيابي كه منجر به طرح شكايت ميشود، اشاره كرده و ميگويد: در پروندههاي گوناگوني شاهد بوديم كه زن با بازگشت به ايران درخواست طلاق و مطالبه حق و حقوق قانوني خود را داشته كه البته در دادگاه نيز راي به نفع زن صادر شده، اما متاسفانه تا زماني كه مرد به ايران نيايد و براساس راي دادگاه ممنوع الخروج نشود، راي صادره از سوي دادگاه ايران حتي اگر به نفع زن هم باشد، قابليت اجرايي پيدا نميكند.
وي تاكيد ميكند: در صورتي كه زن بخواهد براساس قوانين كشور خارجي كه در آن اقامت دارد نيز درخواست طلاق دهد، باز هم چندان نميتوان به راي صادره خوشبين بود چراكه قوانين مربوط به مباحث خانواده و طلاق در اين كشورها با ايران بسيار متفاوت است و به طور مثال چيزي تحت عنوان مهريه در قوانين بسياري از اين كشورها وجود ندارد.
ازدواج فقط با چشمان باز
بازپرس مهاجري در حالي كه از خانوادهها ميخواهد قبل از هر گونه تصميمگيري بيشتر تحقيق كنند، ميگويد: هيچ مرجع رسمي براي انجام تحقيقات در اين زمينه كه آيا مردي كه سالها در خارج از كشور زندگي كرده، صلاحيت اخلاقي و رفتاري براي زندگي مشترك را دارد يا خير تعريف نشده است، از سوي ديگر سفارتخانههاي ايران در كشورهاي ديگر نيز موظف به انجام چنين تحقيقاتي نيستند، بنابراين كاملا واضح است كه به جهت حساسيت موضوع خانوادهها تا چه حد بايد در انتخاب خود حساس باشند.
وي تصريح ميكند: ضروري است خانوادهها با چشم و گوش باز و به دور از هر گونه هيجان زدگي كاذب درخصوص صحت ادعاهاي خواستگاري كه در خارج از كشور اقامت دارد، تحقيق كنند و صرفا ارائه چند عكس و چند بار گفتگوي تلفني دخترشان با فرد مورد نظر را ملاك مناسب بودن موقعيت خواستگار قرار ندهند.
از سوي ديگر دختران جوان نيز كه در مرحله انتخاب قرار گرفتهاند، بايد با بهرهگيري از تجارب والدين و انجام مشاوره با مشاوران كارآزموده مراكز مشاوره تمام جوانب مثبت و منفي چنين ازدواجهايي را به همراه مشكلات و سختيهاي احتمالي كه ممكن است با اقامت در كشوري بيگانه متحمل شوند را سنجيده و با آگاهي كامل و چشماني باز به فرد مورد نظر پاسخ مثبت دهند.
گاه روياي زندگي در خارج از كشور آنقدر فريبنده است كه افراد براي به دست آوردنش بهاي سنگيني ميپردازند. پذيرش ازدواج با مردي كه اختلاف سني غيرمتعارفي با دختر دارد، يكي از اين موارد است به همين دليل است كه برخي از اين زوجهاي مهاجر بيشتر به پدر و دختر شباهت دارند تا زن و شوهر.
بتدريج شوق و ذوق تجربه زندگي در كشوري ديگر كه از سر زن ميافتد، اختلافات ريز و درشت خودنمايي ميكند. زن از بيتوجهي و سردي همسرش كه ناشي از همين تفاوت سني است به تنگ ميآيد در حالي كه از يادش رفته اين خودش بود كه چنين زندگي سرد و بينشاطي را انتخاب كرده است.
ازدواجهاي غيابي و ريسك بالاي طلاق
ازدواج ازجمله مواردي است كه همواره بحث آسيبهاي اجتماعي همچون طلاق، زنان ويژه، خشونت خانگي و... در آن مطرح بوده است، به طوري كه يكي از دلايل ريشهاي آسيبهاي اجتماعي در درون خانواده با ازدواجهاي بد و نادرست آغاز ميشود.
اين سخن يك پژوهشگر اجتماعي در گفتگو با «جامجم» است كه آمار طلاق در ازدواجهاي غيابي را بالاتر از حد نرمال دانسته و معتقد است: يكي از بدترين حالت ازدواج كه ميتواند زمينهساز بروز عدم تفاهم و مشكلات فراواني درزندگي مشترك زوجهاي جوان شود، عدم تناسب سني ميان آنهاست كه گاه در ازدواجهاي غيابي نيز اين وضعيت به چشم ميخورد به طوري كه گاه دختر به دليل برخورداري پسر از شرايط ويژهاي همچون موقعيت مالي ايدهآل، اقامت در خارج از كشور، مدرك تحصيلي و شغل مناسب بدون در نظر گرفتن اين فاكتور مهم به پيشنهاد ازدواج پسر پاسخ مثبت ميدهد.
دكتر سيدهادي معتمدي تاكيد ميكند: در ازدواجهاي غيابي از آنجا كه زن و مردي كه به عقد يكديگر درميآيند، بحث شناخت كمرنگتر ميشود و قطعا دچار مشكلات عديدهاي در زندگي مشترك خواهند شد، به طوري كه ميزان طلاق در اين گونه ازدواجها بسيار بالاتر از حد طبيعي است.
مشاوره پيش از ازدواج؛ اصل مهم
كارشناسان مسائل ازدواج و مشاوران خانواده، انجام مشاوره پيش از ازدواج در جهت افزايش آگاهيها و كمك به شناخت بهتر و پيدا كردن هرچه بيشتر نقاط تفاهم يا اختلاف ميان دو طرفي كه قصد ازدواج با يكديگر دارند را يكي از اصلهاي ضروري در هر ازدواج دانسته و همواره بر لزوم مراجعه دختران و پسران جوان در موقعيت ازدواج به مراكز مشاوره و پيش از هر گونه پاسخ مثبتي، تاكيد ميكنند.
دكتر معتمدي با تاكيد بر نقش مشاوره پيش از ازدواج در انجام ازدواجي صحيح، متناسب و پايدار ميگويد: نه صرفا درخصوص ازدواجهاي غيابي بلكه در هر نوع ازدواجي لازم است كه دختران و پسران براي بررسي ميزان تناسب سني، رفتاري، فرهنگي، خانوادگي، تناسب، هوش و... قطعا پيش از ازدواج جلسات مشاورهاي در مراكز مشاوره معتبر و با مشاوران متخصص و باتجربه داشته باشند.
اگرچه هدف از تهيه اين گزارش زير سوال بردن يا خط بطلان كشيدن روي مقوله ازدواجهاي غيابي نيست و نميتوان بدون پژوهش و بررسي دقيق كارشناسي تمام ازدواجهاي غيابي يا ازدواجهاي اينترنتي را محكوم به طلاق و رسيدن به بنبست دانست، اما نبايد فراموش كرد كه گاهي اوقات تصميمات عجولانه و شتابزده بدون بررسي دقيق و در يك كلام انتخاب با چشماني باز شايد به جاي رساندن ما به آرزوهاي رويايي، هدايتگر ما به ناكجاآبادي باشد كه نتوان پايان شيريني براي آن متصور بود.
زنگ تلفن به صدا درآمد. خاله خانم است. از مادرم ميپرسد: دختر خوب سراغ داريد؟ براي پسر يكي از دوستان قديميام ميخواهم. پسره چند سال است كه انگليس زندگي ميكند. تحصيلكرده با شغل و درآمد عالي. مدتي است از خانواده خواسته يك دختر خوب و خانوادهدار ايراني برايش پيدا كنند، عقد كنند و بفرستند انگليس!