روزشمار وقایع محرم سال 61 هجری قمری - دهم محرم ( عاشورا )
-
چون صبح شد ، امام (ع) نماز را با یاران خود خواند و سپس آنها را كه 34 سواره و 40 پياده بودند ، آراست . زهير بن قين را فرمانده راست و حبيب بن مظاهر را فرمانده چپ گماشت و پرچم را به برادرش عباس سپرد ، سپس دستان خود را به دعا بلند كرد و گفت: خداوندا تو در هر گرفتاری تكیه گاه منی.....1
-
پس از آرايش جنگی لشگر ، دستور داد در گودال پشت لشكرگاه خود ، که دیشب حفر کرده بودند آتش افروختند تا از يك سو با آنان بجنگد .
-
دشمنان آمدند و اطراف خيمه گاه امام به جولان پرداختند . خندق پر از آتش مشتعل را ديدند . شمر فرياد زد: اى حسين ! قبل از قيامت دچار آتش شده اى . امام فرمود : اى پسر بز چران ! تو بر آتش شايسته ترى .
مسلم بن عوسجه گفت : بگذار او را با تير بزنم ، او فاسقى از دشمنان خدا و خدا اين گونه فرصت پيش آورده است .
امام فرمود : تير نينداز؛ دوست ندارم كه آغاز گر جنگ باشم . 2
-
امام اسب خود را خواست . سوار شد و با صداى بلند فرياد زد :
" اى اهل عراق ، سخنم را بشنويد و شتاب نكنيد تا موعظه اى شايسته كنم و عذر آمدنم را بگويم ..... سپس فرمود : نسب مرا بنگريد و ببينيد من كيستم ؟ آنگاه به وجدان خويش برگرديد و آن را ملامت كنيد . بنگريد آيا كشتن من و هتك حرمتم براى شما شايسته است ؟ .... آيا از شما كسى كشته ام كه به خونخواهى آمده ايد؟ مالى به يغما برده ام يا زخمى زده ام كه مى خواهيد قصاص كنيد ؟
سپس امام صدا زد : اى شبث بن ربعى ، اى حجار بن ابجر، قيس بن اشعث ، يزيد بن حارث ! مگر شما براى من ننوشتيد كه ميوه ها رسيده و درختها و باغها سر سبز است و اگر بيايى ، بر سپاهى سازمان يافته وارد خواهى شد ؟
و مجددا فرمودند :
" ایّها الناس اذا کرهتمونی فدعونی انصرف الی مأمنی من الأرض "
" اي مردم ! اگر دعوت شما از من از روي اكراه بوده است به سوي محل اَمن خويش باز مي گردم . "
...... آرى به خدا قسم ، يارى نكردن شما معروف است و ريشه هايتان به آن آميخته است . لعنت خدا بر پيمان شكنانى كه پس از عهدهاى استوار ، پيمانها مى شكنند . شما خدا را پامن پيمان خود گرفتيد . به خدا شما همانهاييد .
آگاه باشيد كه ناپاك ناپاك زاده ، مرا بين دو چيز مخیر كرده است ، بين كشته شدن و ذلت . هيهات كه ما به پستى تن دهيم ! ما اطاعت از فرومايگان را بر شهادت پرافتخار ترجيح نمى دهيم . آگاه باشید كه من عذر آمدن آوردم و بيم دادم . من با همين خاندان و با همين كمى ساز و برگ و يارى نكردن اصحاب ، با شما مى جنگم .
سپس اين اشعار را خواند :
اگر پيروز شويم و دشمن را بشكنيم ، از دير باز دشمن شكن بوده ايم و اگر مغلوب شويم ، شكست نخورده ايم . ما را از مرگ ، باكى نيست .
من بر خداوند ، پروردگار من و شما تكيه كرده ام . هيچ جنبنده اى نيست مگر آنكه اختيارش دست اوست . " 3
-
در این هنگام ، قیس بن اشعث فریاد زد : چرا تسلیم نمی شوی ؟ بخدا با تو بدی نکنند ؟ امام فرمود : می خواهی خون من هم مانند مسلم ( که امانش داه بودند ) بر گردن شما افتد ؟ نه بخدا مانند ذلیلان تسلیم نمی شوم . 4
-
پس از آن بود که عمر سعد اولین تیر را بسوی امام (ع) پرتاب کرد و فرمان جنگ را صادر نمود .
-
حر ، فرمانده جنگی ابن زیاد که شب را در مبارزه با نفس خود ، که کدامین راه را برگزیند ، بسر برده بود ، در حال ندامت ، بسوی امام (ع) آمد و امام (ع) او را با خوشرویی پذیرفت و آنگاه بود که جزو اولین مبارزین و شهدای راه حسین (ع) شد .
-
پس از آن که در یورشی عمومی تعدادی از دو طرف کشته شدند ، باقیمانده یاران امام و اهل بیت او ، یکی پس از دیگری در نبردی تن به تن ، شجاعانه جنگیدند و به لقای معشوق خود شتافتند .
-
بعد از نماز ظهر بود که امام (ع) ، تنها شده و در حالیکه بیش از 30 زخم برداشته بود ، یکه و تنها می جنگید ، تا آن که در یک حمله غافلگیرانه جمعی ، سنان بن انس با نیزه ای ، امام (ع) را بر زمین انداخت و سر از بدنش جدا کرد .
-
و آنگاه در عصر عاشورا بود که حمله وحشیانه سپاه عمر سعد به زنان و فرزندان شهدای کربلا اغاز گشته و پس از غارت اموال آنها ، همگی را به اسارت ، بسوی ابن زیاد در کوفه و سپس یزید در شام بردند . 5
زیرنویسها :
-
كامل ابن اثير, ج 4, ص 60 ـ 59.
-
طبری ص 3022 ( ج 7 الکترونیکی – ص 318 )
-
طبری ص 3025 ( ج 7 الکترونیکی – ص 321 )
-
همان ماخذ
-
طبری ص 3062 ( ج 7 الکترونیکی – ص 358 )
منابع :
-
مروري بر زندگي سياسي امام حسين ( ع )
-
كتاب : سخنان حسين بن على (ع ) از مدينه تا كربلا - محمّد صادق نجمى
-
-
تاریخ طبری – ترجمه ابوالقاسم پاینده – جلد 7 – ص 310 تا 360
تحقيق : محمد صالحی – 15/ 9 / 90– مصادف با دهم محرم