چرایی حضور سلمان رشدی در افتتاحیه کتاب فرانکفورت
در خبرها آمده بود که قرار است افتتاحیه نمایشگاه کتاب فرانکفورت آلمان به عنوان بزرگترین نمایشگاه کتاب جهان توسط نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی که بیش از دو دهه چتر ترس از مرگ را بر سر خود احساس میکند، افتتاح شود. و البته حضورهای تیم ایرانی نیز به نظر می رسد جدی است
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سلمان رشدی سالهاست به علت فتوای ارتدادش توسط امام(ره) حتی جرات پیاده روی در خیابانهای لندن را ندارد و همیشه تیمی مخصوص از سوی حکومت سلطنتی بریتانیا وی را اسکورت و تحت حفاظت خود دارد.
جدیدترین کتاب وی که قرار است در افتتاحیه نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان مهمترین نمایشگاه جهان رونمایی شود شرح روزهای سختی است که پس از فتوای امام(ره) و ترس از کشته شدن گذرانده است.
انتشار این خبر با واکنش بسیاری از ادیبان مسلمان در اقصی نقاط ایران و جهان رو به رو شد. و جمعی از تشکلهای ناشر در نامه ای به مدیر نمایشگاه اعتراض خود را مبنی بر توهین آمیز بودن این اقدام گوشزد نموده و خواهان حذف وی از مراسم افتتاحیه شدند.چنانکه عدم رسیدگی به این موضوع موجب جریحه دار شدن و واکنش سخت مسلمانان به سیاستهای فرهنگی مدیران نمایشگاه که خط گرفته از لابی های صهیونیستی ست؛ می شود.
یورگن بوس رئیس نمایشگاه کتاب فرانکفورت پاسخ نامه جمعی از تشکلهای نشر مبنی بر اعتراض به حضور سلمان رشدی در کنفرانس مطبوعاتی این نمایشگاه را داد. وی با ابراز خوشحالی از حضور سلمان رشدی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت، این امر را نشانه آزادی بیان در این نمایشگاه دانسته است.
حال لازم است در اینباره چند نکته ای را مرور کنیم:
1) پس از ماجرای اهانت نشریه فرانسوی شارلی ابدو به ساحت مقدس پیامبراعظم(ص)؛ برخی شبه روشنفکرین غرب زده و ایادی رسانه ای داخلی شان چون محمدقوچانی؛ دست به تطهیر و بزک کردن اقدام اهانت بار فرانسوی ها به نام آزادی بیان نمودند و متاسفانه جناب ظریف نیز به دیدار وزیر امورخارجه فرانسه رفت بدون اینکه کوچکترین تذکری من باب اهانت آنان به رسول اکرم(ص) بنماید.
البته معاون فرهنگی ارشاد با اعتراض نسبت به حضور نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی گفت: اعتراضات جدی و قانونی خود را در روشنگری و دفاع از حرمت پیامبر اعظم (ص) تا پایان کار نمایشگاه ادامه خواهیم داد.
در گزارشی از خبرگزاری فارس آمده بود که آنچه همچنان به قوت خود باقی است اینکه چندین ناشر ایرانی در سالن 4 و سه (بخش کودک و دیگر بخشها) حضور دارند. حال سوال اینجاست اگر وزارت فرهنگ و ارشاد به صورت رسمی حضور ایران را منتفی اعلام کرده است، حضور ناشران مذکور با چه مجوزی است؟
از دیگر سو با توجه به تاکید فراوان مدیران فرهنگی دولت از جمله علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بر تقویت دیپلماسی فرهنگی و رابطه جدیتر و فعالتر با دنیا در زمینه فرهنگی در دولت اعتدال، مدیران فرهنگی دولت سیاست فرهنگی فعالانهتری را نسبت به این اتفاق مهم و حساسیتبرانگیز اتخاذ نمایند و با هماهنگی با کشورهای اسلامی و ساماندهی اعتراضی گسترده به مدیران و سیاستگذاران اساسا مانع حضور وی در مجامع بین المللی شوند.
2) امروز که بیداری در کشورهای اسلامی به صورت روزافزون شعله می کشد و منافع دول غربی را به خطر انداخته است دوباره شوالیه اصلی خود را از پس پرده برون اورده اند تا سناریوی قدیمی دهه شصت را دوباره تکرار کنند.
هدف اصلی آنها اهانت به اسلام است و آن را یک سیاست قرار دادهاند. جرأت نمیکنند صریحاً به اسلام اهانت کنند لذا حتی رؤسای جمهور امریکا و بعضی از کشورهای گردن کلفت هم، دیگر جرأت نمیکنند نسبت به اسلام، صریحاً دشمنی و مستقیماً اهانت کنند. به همین سبب، نشستند و راهی پیدا کردند: بر آن شدند افرادی را پیدا کنند که سپر بلایشان باشند و از آنها بخواهند که در لباس روشنفکر، شاعر و نویسنده، به اسلام اهانت کنند، تا آرام آرام اهانت به اسلام باب و رایج شود.
3) یکی دیگر از اهداف آنان به رخ کشیدن این موضوع است که پس از گذر سالها هنوز هم مرتد منافق هندی زنده است و حکم صریح امام(ره) را به چالش بکشند. آن روزی که استکبار، ماجرای سلمان رشدی را علم کرد، برای همین بود که شاید بتواند از راه آن موجود حقیر سیهروز و سیهرو و کتاب شیطانی او، به روحیهی مسلمانان - لااقل در بخشی از دنیا - لطمه بزندو با دشنام و بدگویی در این کتاب، شاید بتوانند قدری مسلمانان را تضعیف کنند.
امام خمینی(ره) به عنوان ولی حقیقی مسلمین واکنش قاطع نشان دادند. عکسالعمل و ضربهی متقابل امام، آنقدر قوی بود که بکلی ورق را دگرگون کرد. حکم اعدام سلمان رشدی که با اقبال و تصدیق و شوق وافر ملتهای اسلامی در همه جا مواجه شد، کار را دگرگون کرد. حالا روحیهی آنها بود که تضعیف میشد. لذا سردمداران غرب و استکبار، در مقابلههایی که با جمهوری اسلامی کردند، از اولین کلماتشان این است که بیایید این قضیهی سلمان رشدی را یکطور حلش کنید. بسیار کار کردند تا شاید بتوانند در این حکم استوار الهی، اندکی خدشه وارد کنند؛ ولی نتوانستند، بعد از این هم نمیتوانند؛ چون حکم اعدام سلمان رشدی، متکی به آیات الهی است و مثل آیات الهی، مستحکم و غیرقابل خدشه است.
4)غرب شعار آزادی بیان را از ملزمات تمدن خود ذکر میکند و همواره از آن به عنوان چماقی برای کوفتن بر سر هر آنکه کوچکترین مخالفتی با خطوط قرمزش انجام دهد؛ استفاده می کند. خود این موضوع یکی از بزرگترین تناقضات نهفته در رفتار دولتها و تمدن غربی است که آزادی بیان همیشه مقدس است جز آنجا که از خطوط قرمز آنها تعدی شود؛ که در حقیقت خطوط قرمز بنگاه های سرمایه داری وکارتل های اقتصادی صهیونیستی است. آنجا که پای اهانت به مقدسات بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان به میان می آید اگر کوچکترین واکنشی از سوی دولتها و ملتهای مسلمان نشان داده شود؛ فریاد آزادی بیانشان گوش فلک را کر می کند. اما به محض کوچکترین سوال منطقی در مورد ارزشهای غربی صورت گیرد آن را در نطفه خفه می کنند و بعضا چه بسا به قتل او نیز اهتمام می ورزند. پس مرز آزادی بیان انجاست که منافع صهیونیستها به خطر نیفتد اعم از شکل مسیحی یا یهودی و سکولارش.
سرمایهداران آزادند که بهوسیله روزنامهها و رادیوها و تلویزیونهای خودشان، هرچه را که دلشان میخواهد، بگویند! این آزادی، ارزش نیست؛ این آزادی، ضدّارزش است. مردم را به بیبندوباری و به بیایمانی بکشند؛ هرجا میخواهند، جنگ درست کنندو هرجا میخواهند صلح تحمیلی درست کنند. هرجا میخواهند، اسلحه بفروشند. آزادی برای آنان یعنی این!