روزشمار وقایع محرم سال 61 هجری قمری – دوم محرم
-
ورود قافله امام (ع ) به سرزمین کربلا و اقامت اجباری در آن مکان , و استقرار لشکریان حربن یزید در برابر آنان
-
واگذارى فرماندهى سپاه کوفه به عمربن سعد , توسط عبیداللّه بن زیاد , والى کوفه
امام حسین (ع) در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به كربلا وارد شد .1 و در اولین خطابه خود چنین گفت :
اَمَّا بَعْدُ فَقَدْ نَزَلَ بِنا مِنَ اْلا مْرِ ما قَدْ تَرَوْنَ وَانَّ الدُّنْيا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَتَنَكَّرَتْ وَاَدْبَرَ مَعْرُوفها وَلَمْ يَبْقَ مِنْها اِلاّ صُبابَةٌ كَصُبابَةِ الا ناءِ وَخَسيسُ عَيْشٍ كَالْمَرْعى الْوَبيلِ اَلا تَرَوْنَ اِلَى الْحَقِّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَالَى الْباطِلِ لا يُتَناهى عَنْهُ لِيَرْغبَ الْمُؤْمِن فِى لِقاءِا للّه فَاِنِّى لا اَرَى الْمَوْتَ اِلا سَعادَةً وَالْحَياةَ مَعَ الظّالِمِينَ اِلا بَرَماً، النّاسُ عَبيدُ الدُّنْيا وَالدِّينُ لَعِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مادَرَّتْ مَعايِشُهُمْ للّه فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ .
" اما بعد، پيشامد ما همين است كه مى بينيد؛ جدا اوضاع زمان دگرگون گرديده ، زشتيها آشكار و نيكيها و فضيلتها از محيط ما رخت بربسته است ، از فضائل انسانى باقى نمانده است مگر اندكى مانند قطرات ته مانده ظرف آب . مردم در زندگى ننگين و ذلت بارى به سر مى برند كه نه به حق ، عمل و نه از باطل روگردانى مى شود، شايسته است كه در چنين محيط ننگين ، شخص با ايمان و بافضيلت ، فداكارى و جانبازى كند و به سوى فيض ديدار پروردگارش بشتابد، من در چنين محيط ذلت بارى مرگ را جز سعادت و خوشبختى و زندگى با اين ستمگران را چيزى جز رنج و نكبت نمى دانم .
اين مردم برده هاى دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان مى باشد، حمايت و پشتيبانيشان از دين تا آنجاست كه زندگيشان در رفاه است و آنگاه كه در بوته امتحان قرار گيرند، دينداران ، كم خواهند بود .2
در این روز " حر بن یزید ریاحی " ضمن نامهای "عبیداللّه بن زیاد" را از ورود امام (ع) به كربلا آگاه نمود .3
و امام (ع) نیز به اهل كوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان كوفه ـ كه مورد اعتماد حضرت بودند را از حضور خود در كربلا آگاه كرد .
حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم كوفه شود .4
اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام (ع) را دستگیر كرده و به شهادت رساندند .
زمانی كه خبر شهادت قیس به امام (ع) رسید ، حضرت گریست و اشك بر گونه مباركش جاری شد و فرمود :
" اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَ لِشِیعَتِنا عِنْدكَ مَنْزِلاً كَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیيءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع كن، كه تو بر انجام هر كاری توانایی."5
زیرنویسها :
-
الامام الحسین و اصحابه، ص194؛ البدء والتاریخ، ج6، ص10.
-
تحف العقول ، ص 174. طبرى ، ج 7، ص 300. مثيرالاحزان ، ص 22. ابن عساكر، ص 214. مقتل خوارزمى ، ج 2، ص 5. لهوف ، ص 69.
-
همان
-
مقتل الحسین مقرّم، ص 184.
-
بحارالانوار، ج44، ص381.
منابع : 1- http://www.aviny.com/news/83/11/26/03.aspx
2- كتاب : سخنان حسين بن على (ع ) از مدينه تا كربلا - محمّد صادق نجمى
تحقيق : محمد صالحی – 7/ 9 / 90– مصادف با دوم محرم