0

مردي با چهار همسر

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

مردي با چهار همسر

روزي روزگاري مرد ثروتمندي بود كه چهار همسر داشت. مرد بيشتر از همه عاشق همسر چهارمش بود و هميشه برايش گران‌قيمت‌ترين هدايا و بهترين غذاها را فراهم مي‌كرد...

 او عالي‌ترين‌ها را براي همسرش مي‌خواست.

همسر سومش را هم خيلي دوست داشت و به داشتن او افتخار مي‌كرد، اما هميشه از اين مي‌ترسيد كه روزي اين زن او را ترك كند.

مرد همسر دومش را هم دوست داشت. اين زن بسيار صبور و هميشه با محبت مراقب او بود. مرد به او اعتماد زيادي داشت و هر وقت با مشكلي مواجه مي‌شد از او كمك مي‌خواست.

همسر اول مرد به او بسيار وفادار بود و نقش مهمي در نگهداري ثروت او بازي مي‌كرد، با اين وجود او همسر اولش را دوست نداشت. اگر چه اين زن عميقا عاشقش بود اما مرد، كم‌تر به اين زن توجه مي‌كرد.

روزي مرد احساس كرد بيمار است و فهميد فرصت زيادي براي زندگي كردن ندارد. بنابراين از چهارمين همسرش پرسيد: "من تو را بيشتر از همه دوست داشتم و براي تو بهترين هدايا را گرفتم و بيشتر از همه مراقب تو بودم، حالا كه دارم مي‌ميرم، آيا در كنارم مي‌ماني؟ به من كمك مي‌كني؟

زن چهارم پاسخ داد: "نه، به هيچ وجه." و بدون گفتن كلمه‌اي ديگر به راه خود رفت. پاسخ او درست مثل يك چاقوي تيز در قلب مرد فرو رفت.

مرد غمگين از همسر سومش پرسيد: من در تمام زندگي‌ام تو را دوست داشتم. حالا كه دارم مي‌ميرم كنار من مي‌ماني؟ آيا به من كمك مي‌كني؟

همسر سوم پاسخ داد: "زندگي هم‌چنان زيباست. وقتي تو بميري، من دوباره ازدواج مي‌كنم."

قلب مرد شكست و يخ زد.

سپس از همسر دومش پرسيد: "من هميشه موقع مشكلات به سراغ تو مي‌آمدم و تو هم هميشه به من كمك كردي. حالا كه دارم مي‌ميرم آيا از من حمايت مي‌كني؟ به من كمك مي‌كني؟

همسر دوم پاسخ داد: من متاسفم، الان نمي‌توانم كمكت كنم. نهايتا مي‌توانم با تو تا مزارت بيايم. اين جواب درست مثل اين بود كه به مرد صاعقه بزند و مرد احساس تباهي كرد.

بعد صدايي آمد كه مي‌گفت: من با تو مي‌مانم و با تو مي‌آيم. مهم نيست كه تو كجا مي‌روي. مرد به دنبال صاحب صدا گشت.

همسر اول مرد بود. او خيلي نحيف بود، چون مرد به او خوب رسيدگي نكرده بود. مرد گفت: من بايد وقتي فرصتش را داشتم بهتر از تو مراقبت مي‌كردم.

حقيقت اين است كه همگي ما چهار همسر در زندگي‌مان داريم.

چهارمين همسر ما بدن ماست، مهم نيست كه چه قدر زمان براي رسيدگي به آن صرف كرديم، وقتي ما مي‌ميريم او ما را ترك مي‌كند.

همسر سوم ما: دارايي، موقعيت و ثروت ماست، وقتي ما مي‌ميريم همه آن‌ها به ديگران تعلق پيدا مي‌كند.

دومين همسر ما خانواده و دوستان ما هستند مهم نيست چه مدت زماني همراه ما بوده‌اند، بيشترين كاري كه آن‌ها قادرند براي ما انجام بدهند اين است كه با ما تا سر مزارمان بيايند.

اما اولين همسر ما روح و روان ماست. كه اغلب اوقات در پي ثروت و قدرت و موقعيت از آن غافل شده‌ايم. تنها روح ما است كه هر كجا مي‌رويم ما را همراهي مي‌كند.

بنابراين همين حالا روحت را تقويت كن و پرورش بده، چرا كه اين بزرگ‌ترين هديه‌اي است كه در اين دنيا به تو پيشكش شده.

منبع: مجله موفقیت- Viva

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 19 مرداد 1394  4:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها