0

فاطمه(س) بعد از رحلت پيامبر(ص)

 
jadval
jadval
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 122
محل سکونت : تهران

فاطمه(س) بعد از رحلت پيامبر(ص)

فاطمه(س) بعد از رحلت پيامبر(ص)

ما زالت بعد ابيها معصبة الرأس باكية العين، محترقة القلب.

«بعد از رحلت پيامبر پيوسته شال عزا به سر بسته بشود، چشمانى گريان و قلبى سوزان داشت».

 

دوران شيرين زندگانى بانوى اسلام فاطمه زهرا سلام اللّه عليها با رحلت پيامبر(ص) به سرعت سپرى شد (هر چند به يك معنى در سراسر زندگى او، دوران شيرينى وجود نداشت، چرا كه پيوسته فشارها و جنگها و توطئه‏هاى دشمنان بر ضد اسلام و پيامبر آرامش روح فاطمه‏(س) را بر هم مى‏زد).

با رحلت پيامبر(ص) طوفانهاى تازه‏اى از حوادث پيچيده و بحرانى وزيدن گرفت.

احقاد و كينه‏هاى بدر، خيبر و حنين كه در عصر پيامبر(ص) در زير خاكستر پنهان بود آشكار گشت.

احزاب منافقين به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگيرند، و هم از خاندان پيامبر.(ص) و فاطمه زهرا(س) در مركز اين دايره بود كه تيرهاى زهرآگين دشمنان از هر سوى به سوى آن پرتاب مى‏شد.

فراق و جدائى دردناك از پدر از يكسو.

مظلوميت غم‏انگيز و جانكاه همسرش اميرمؤمنان على(ع) ‏ از سوى ديگر.

توطئه‏هاى دشمنان بر ضد اسلام از ديگر سو.

و نگرانى فاطمه از آينده مسلمين و حفظ ميراث قرآن، دست به دست هم دادند و قلب و روح پاكش را سخت مى‏فشردند.

فاطمه سلام اللّه عليها نمى خواهد با بيان غمهاى خود روح پاك اميرمؤمنان على(ع)‏ را كه سخت از آن اوضاع ناگوار و خلافكارى‏هاى امت ضربه ديده، آزرده‏تر سازد.

به هين دليل به كنار قبر پيامبر(ص) مى‏رفت و با او درد دل مى‏كرد، و سخنان جانسوزى همچون اخگر آتش كه اعماق وجود انسان را مى‏سوزاند، بر زبان مى‏آورد.

«يا ابتاه بقيت و الهة و حيرانة فريدة، قد انخمد صوتى و انقطع ظهرى و تنغص عيشى»:

«پدرجان بعد از تو، يكه و تنها شدم، حيران و محروم مانده‏ام صدايم به خاموشى گرائيد، و پشتم شكست و آب گواراى زندگى در كامم تلخ شد».

و گاه مى‏گفت:

ماذا على من شر تربة احمدا

الايشم مدى الزمان غواليا

صبت على مصائب لوانها

صبت على الايام صرن لياليا

«كسى كه خاك پاك پيامبر(ص) را ببويد سزاوار است تا پايان عمر هيچ عطرى را نبويد.

بعد از تو اى پدر آنقدر مصائب بر من فرو ريخت كه اگر بر روزهاى روشن مى‏ريخت به صورت شبهاى تيره و تار در مى‏آمد».

چرا فاطمه سلام اللّه عليها اينگونه اشك مى‏ريزد؟

چرا اينهمه بى تابى مى‏كند؟

چرا همچون اسپند بر آتش، قرار ندارد؟

آخر چرا؟!...

جواب اين چراها را بايد از زبان خود او بشنويم.

ام سلمه مى‏گويد:

هنگامى كه بعد از وفات پيامبر(ص) به ديدن بانوى اسلام فاطمه سلام اللّه عليها رفتم و جوياى حال او شدم در پاسخ جمله‏هاى پرمعنى را بيان كرد:

اصبحت بين كمد و كرب.

فقد النبى‏(ص) و ظلم الوصى.

هتك و اللّه حجابه...

و لكنها احقاد بدرية.

و تراث احدية.

كانت عليها قلوب النفاق مكتمنة.

«از حالم چه مى‏پرسى اى ام سلمه كه:

من در ميان اندوه و رنج بسيار به سر مى‏برم:

از يكسو پدرم پيامبر(ص) را از دست داده‏ام، و از سوى ديگر [با چشم خو مى‏بينم كه‏] به جانشينش [على بن ابيطالب‏] ستم شده است.

به خدا سوگند كه پرده حرمتش را دريدند... .

ولى من مى‏دانم اينها كينه‏هاى بدر.

و انتقامهاى «احد» است.

كه در قلوب منافقان پنهان و پوشيده بود.

ولى با اينهمه دفاع از او حريم قدس علوى و حمايتش از امير مؤمنان(ع)‏ در اين دوران پر درد و رنج بر كسى پوشيده نيست.

گرچه حياتش بعد از پدر همانگونه كه خود از خدايش تقاضا كرد طولانى نشد و دو سه ماه بيشتر نگذشت كه به جوار قرب خدا، و ديدار پدر شتافت، ولى در همين مدت از بذل هرگونه فداكارى و ايثار در حق امير مؤمنان(ع)‏ و دفاع از اسلام فرو گذارى نكرد.

صلى اللّه عليك يا بنت رسول اللّه و رحمة اللّه و بركاته.


1. مناقب ج 3، ص .62

2. مناقب. ابن شهر آشوب، ج 2، ص .225

برترين بانوى جهان فاطمه زهرا(س) ،آيت الله مكارم شيرازى

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
سه شنبه 13 اسفند 1387  7:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها