0

رئیس ساواک به دست این مرد بیرجندی دستگیرشد

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

رئیس ساواک به دست این مرد بیرجندی دستگیرشد

علی دوستی گفت: لحظه ورود امام به فرودگاه مهرآباد، شیرین ترین خاطره ام از ایام انقلاب است و روز ۲۱ بهمن مسلسل‌ها به قدری کار کرده بودند که فضا را پر کرده ودر طی مسیرافراد بسیار زیادی به شهادت رسیدند.
رئیس ساواک به دست این مرد بیرجندی دستگیرشد+عکس

به گزارش رویکرد، سرهنگ علی دوستی فرزند محمد در روستای گازار شهرستان بیرجند در تاریخ ۱۳۳۲متولد شد و یکی از انقلابیون مبارز استان است، وی با گذاران دوران سخت در زندگی اش، که در چهره او پیداست برایمان از فعالیت های انقلابی خود گفت و درطول دوران دفاع مقدس به درجه جانبازی نایل شد.

دوستی لحظه ای میدان جنگ را رها نکرد و دلیل لرزش دستانش را ترکش های جنگ عنوان می‌کند و از اینکه از دوستانش جا مانده است و به فیض شهادت نایل نشده ناراحت است.

علی دوستی عضو محافظین شاه و سرباز گارد سلطنتی شاهنشاهی و عضو ستاد استقبال از امام در گفتگو با خاورستان،در خصوص فعالیت های مبارزتی خود اظهار کرد: در اوایل خدمت سربازی درسال ۱۳۵۳به علت روشنگری که علما و فضلای گازار داشتند تا حدی از رفتن به خدمت گریزان بودم تا اینکه روزی ماموران مرا دستگیر کردند.

در آموزش کارهای محوله درخدمت سربازی ممتاز شناخته شدم و به عنوان گادر شاهنشاهی انتخاب شدم

وی ادامه داد: در همان روزهایی که وارد خدمت شدم سوگند نامه ای را خواندیم و مردی میان سال که از روحانیون سادات بود به سخنرانی پرداخت و خاندان پهلوی را از همه لحاظ بسیار بالا برد و من هم به این سید اعتماد کردم وبه خدمت پرداختم به طوری که درآموزش کارهای محوله ممتاز شناخته شدم و به عنوان گادر شاهنشاهی انتخاب شدم و درصدر بقیه قرار گرفتم و در تهران، در سال ۱۳۵۳شروع به خدمت کردم و به دلیل اینکه در پایان آموزش ممتاز شناخته شدم و رژیم برای ورود من به گارد شاهنشاهی، اداره دادرسی را انتخاب کردند و خدمت در همان فضا را طی کردم وتا زمانی به صورت جدی فعالیت ام را انجام می دادم.

علی دوستی

شیخ شهاب مرا متوجه سلطه بیگانگان بر کشور کرد

انقلابی مبارز بیرجندی افزود: در همان حین خدمت، به دیدارحجت الاسلام و المسلمین محمد شیخ شهاب رفتم و سربحث محل خدمتم به میان آمد و من به دلیل معذوریت، محل فعالیت ام نمی توانستم بگویم و او گفت ما که محرم را از همدگیر هستیم و محل کارم را به ایشان گفتم و ایشان آلبومی از بزرگواران و مراجع دین که شبانه توسط رژیم محاکمه شده بودند را به بنده نشان داد و درهمان موقع متوجه شدم که مملکت ما در دست بیگانگان است و امریکایی ها بر ما سلطه دارند.

دوستی، در ادامه با بیان اینکه به آقای شهاب گفتم شما روزنامه های این هفته را بخوانید، حتماً با اینها درگیر خواهم شد چراکه امروز و این آلبوم و سخنان شما، بسیار روی من تاثیر گذاشته است، تصریح کرد: با دیدن آلبوم بسیار ناراحت شدم، به همراه شیخ شهاب از حجره و مدرسه بیرون آمدیم و درداخل کوچه قدم می زدیم و تا اینکه ایشان درجلوی درمنزل شهید قدوسی توقف کرد و از آنجا که شهید شهاب از شاگردان شهید قدوسی بود به داخل منزل رفتیم و شیخ شهاب قضیه را برا ی شهید قدوسی مطرح کردند و آقای قدوسی بنده را مخاطب قرارداد گفت الان وقت حرکات ودرگیری نیست، مثل شما خیلی ها هستند، ما منتظر فرمان رهبریم هرزمان ایشان صلاح دانستند به شما خبر می دهیم و از حالا به بعد طوری رفتار کنید که کسی نسبت به شما مشکوک نشود و من هم طبق سخنان شهید، همینطور تا آخر خدمت عمل کردم.

علی دوستی

ظلم، ستم و بی بندباری بیداد می کرد

وی با اشاره به اینکه در طول خدمتش مزدوران آمریکایی را اسکورت کرده و از نیروی های محافظ بوده است و این دوران را به تلخی به اتمام رسانده است، گفت: در واقع آنجا شکنجه گاه من بود و گاهی وقت ها صبرم سر ریز می شد چراکه آن ها رفتارهای درستی نداشتند و ظلم ستم بی بندباری بیداد می کرد و از لحاظ لفظی هتک حرمت و فحاشی بود تا اینکه به شکر خدا خدمتم تمام شد.

سرهنگ پاسدار، پس از گذراندن سربازی دلیل ماندگاری اش را در تهران برقراری ارتباط با برادران و علمای مبارز در قم همچون شهید شهاب، شهید قدوسی و مرحوم آیت الله مشکینی و آیت الله حائری عنوان کرد و افزود: پس از پایان خدمت خانواده را از بیرجند به تهران بردم درآنجا ساکن شدیم و نیزبرای تامین معیشت زندگی خودم و خانواده به کارهای ساختمانی پرداختم و در همین حین فعالیت مبارزاتی خود با رژیم طاغوت را حفظ کردم.

با خبرشهادت آقا سید مصطفی، یک جهشی به حرکت، فضای معنوی و انقلابی دوستان مبارز داده شد

دوستی با بیان اینکه در مراسمی چون دوره های قرآن و دعا بحث سیاسی و مبارزاتی علیه طاغوت نیز می شد، افزود: اگر پیامی ازحضرت امام در نجف می رسید، پیام را تکثیر و پخش می کردیم و لذا در سال ۵۶ با خبرشهادت فرزند امام خمینی آقا سید مصطفی، یک جهشی را به حرکت، فضای معنوی و انقلابی دوستان مبارز داد و این جهش سرعت زیادی داشت.

وی با اشاره به اینکه درحین شرکت بنده و دوستانم در قیام مردم قم به مناسبت اربعین شهادت آقا مصطفی خمینی، درگیری صورت گرفت و تعدادی از علما، روحانیت و بسیاری از مردم به شهادت رسیدند، خاطرنشان کرد: مانند این قیام نیز به صورت تکراری به مناسبت اربعین شهدای قم در تهران برگزار شد و نیز در این مراسم هم درگیری صورت گرفت و تعداد بسیاری شهید شدند و این موجب شد تا مراقبت از خیابان ها توسط نیروهای حفاظتی شهربانی های تهران و گارد شاهنشاهی با سختگیری بیشتری صورت گیرد و حکومت نظامی را از ۸ شب تا ۸ صبح برقرار کردند و در این مدت زمان واقعاً یک تلاطمی در مملکت به وجود آمده بود که در تمام کشور فراگیر شد.

انقلابی مبارز بیرجندی ادامه داد: روز ۲۲ بهمن در تمام کشور قیامی همگانی رخ داده بود و این حرکت لرزه در اندام رژیم طاغوت انداخته بود و اینها در صدد بودند که به شکلی از مردم زهر چشم بگیرند و برخی ها گریخته بودند.

شاه به همراه خانواده اش در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ از ایران گریخت و مردم به جشن پرداختند

دوستی با بیان اینکه در سال ۱۳۵۷ این مراحل به تدریج انجام می شد و نهایتاً به ایام تاسوعا و عاشورا محرم خورد و در این ایام آنچنان انسجامی در ملت به وجود آمده بود که رژیم پهلوی قطع امید کرد و کسی را چون شاپور بختیار درجای خود گذاشت، تصریح کرد: شاه به همراه خانواده اش در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ از ایران گریخت و نزدیک ظهراینها در فرودگاه با حالت خاصی سوار برهواپیما شدند و بلافاصله بعد از رفتن اینها، بعد ازظهر همان روز مردم، جشن شاه رفت را گرفتند و شیرینی در داخل تهران پخش می کردند در حالی که حکومت نظامی در تمام شهر تهران برقرار بود.

وی افزود: همان روز در چهار راه سرسبز نارمک، تانکی بود و بیش ۳۰ نفرازمردم بر بالای آن سرود می خواندند و قصد برگشت به میهن نیزمژدگانی به مردم بود و ازاین طرف امام اعلام آمادگی کرده بود که به خاک ایران بازگردد و مردم همه منتظر بازگشت امام بعد از چندین سال بودند و در همین حال بختیار با بستن فرودگاه تهران به روی امام موجب ناراحتی مردم را فراهم کرده بود.

وی، به خاطرات ارتشبد فردوست رئیس دفتراطلاعات ویژه محمدرضا شاه اشاره کرد و افزود: وی درخاطراتش اش نوشته است "که شاپور بختیار با نماینده ای از ساواک، شهربانی و نماینده از نیروهای زمینی ارتش و نماینده نیروی هوایی، دریایی همه هرروز ساعت ۶ بعدظهر، کمیسیونی با هماهنگی جیمی کارتر رئیس جمهور وقت امریکا برای طرح ریزی جلوگیری از ورود امام به ایران برگزارمی کردند" و با این هماهنگی کار خود را پیش می بردند، طرح هایی که در این کمیسیون داده شده بود از قبیل اینکه هواپیمای امام را در فضا منفجر کنند یا هواپیمای امام را در فضا به جایی دیگرهدایت کنند یا امام را دستگیرکنند که به لطف خدا نقشه هایشان نقش برآب شد و امام با صحت و سلامتی در روز دوازدهم بهمن بازگشتند.

شیرین ترین خاطره ام از ایام انقلاب، لحظه ورود امام به میهن بود

دوستی با بیان اینکه روز ۱۲بهمن قبل از ساعت ۱۰صبح هواپیمای امام درفرودگاه مهرآباد به زمین نشست و این توفیق به من داده شد که یکی از خادمین ستاد استقبال ازامام باشم، تصریح کرد: از شب تا لحظه ای که هواپیمای حامل حضرت امام در فرودگاه مهرآباد نشست، این نگرانی در ذهنمان بود که اتفاقی برای ایشان نیافتد وانتظاری درلحظه خروج ایشان ازهواپیما را کشیدیم با این زبان وصف نمی شود و واقعاً لحظه ای بیاد ماندنی بود که فراموش نشدنی است.

وی ادامه داد: زمانی که چهره امام ازدرب هواپیما به میدان افتاد و چشمان ما به جمال آقا روشن شد و پس از دربهشت زهرا (س) سخنرانی تاریخی داشتند و روزبعد درمدرسه رفاه که اقامت گاهی در جنوب تهران که مردم مستضعف در آنجا زندگی می کردند، مستقر شدند، برای هدایت و کنترل اوضاع هروز تقسیم کار داشتیم و درهرمحله کمیته ای مردمی داشتیم و هماهنگی صورت می گرفت و بنده اول هر روز صبح که از خانه خارج می شدم به دیدار حضرت امام می رفتیم و بعد از آنجا به پیگیری کارهای محوله می پرداختیم و تا روز ۱۹ بهمن این کارها ادامه داشت.

اعلام همبستگی نیروی هوایی با حضرت امام و مردم بزرگترین جرقه در روز ۱۹ بهمن بود

انقلابی مبارز بیرجندی، با بیان اینکه جرقه جالب روز۱۹بهمن، این بود که فرمانده نیروی هوایی با شورای فرماندهی به دیدار حضرت امام آمدند و همبستگی خود را با حضرت امام ومردم اعلام کردند؛ تصریح کرد:این کار تکان دهنده موجب ترس غرب و پهلوی شد و دراین زمان مردم حکومت نظامی را نیز رعایت نمی کردند و با نیروهای نظامی درگیر شده و کلی شهید و مجروح دادند و بیمارستان ها هم دردست دولت، کنترل می شد و مجروح ها را در داخل خانه درمان می کردند، سفره زمین گهواره شهدا شده بود.

دوستی با بیان اینکه رئیس دولت، ارتشبد ازهاری، خیابان ها آغشته به خون را جوهر ریخته شده برروی زمین و صدای تظاهرات را، نوار ضبط شده می دانست، تصریح کرد: خبرنگارا به داخل خیابان اجازه ورود نداشتند اما با این حال بخشی از فیلم این روزخونین پخش و به بیرون درز کرده بود، مردم در پاسخ به ازهاری این شعار را می دادند که ازهاری گوساله، گوساله ۶۰ ساله باز بگو نواره ، نوار که پا نداره .

علی دوستی

به شهادت رسیدن همافران نیروی هوایی در شب ۲۰ بهمن به دست مزدوران رژیم

وی با اشاره به اینکه مزدوران پهلوی با شنیدن خبرملحق شدن نیروی هوایی به انقلابیون، درشب ۲۰ بهمن، دیوارهای پادگان نیروی هوایی، شکافته و به قتل و عام نیروهای همافرد می پردازند، بیان داشت:این اتفاق صحنه های دلخراشی را باقی گذاشت و صبح روز بعد طبق روال به سمت محل اقامت امام رفتیم در همین حین یکی از افسران نیروی هوایی بالای مینی بوسی فریاد می زد که ای ملت به کمک برادران همافرد بشتابید و سیل جمعیت به داخل پادگان رفتند و صحنه دلخراشی بود، بعد ازجابه جا کردن شهدا، نیروی های کادرهوایی جدید آنجا مستقر شدند اما مزدوران پهلوی با مستقر شدن در قصرشیرین، شب بعد از آن دوباره به داخل نیروی هوایی هجوم آورده و کادر جدید را نیز به شهادت می رساندند.

یکی از سخترین روزهای انقلاب ۲۱ بهمن بود به‌طوریکه صدای مسلسل ها قطع نمی شد

انقلابی مبارز بیرجند، یکی از سخترین روزهای انقلاب را ۲۱ بهمن عنوان کرد وافزود: در این زمان با شنیدن حمله دوباره مزدوران پهلوی به پادگان ها، خود را با سرعت به آنجا رساندیم و درهمین حین تانک ها در حاشیه خیابان، مردم را به رگبار بسته بودند و مسلسل ها به قدری کار کرده بودند که فضا را پر کرده و صدای مسلسل ها قطع نمی شد و در طی مسیرافراد بسیار زیادی به شهادت رسیدند و تیرهایشان مسلسل کالیبر۵۰ بود که از بدن ۱۰۰ نفر رد می شد.

دوستی ادامه داد: با توجه به اینکه آموزش دیده وآشنا به وسایل دفاعی بودم برای مقابله با نیروهای رژیم از عوارض مصنوعی خیابان استفاده کردم و جدولی در حاشیه شمالی خیابان پیروزی بود که از زیر تانک نیروی های مزدورعبور می کرد و با تحمل همه مشکلاتش از داخل جدول عبورکردم و خودم را از داخل جدول به روی تانک رساندم و خدمه ی مسلسل تانک را گرفتم و هنوز باهم درگیر نشده بودیم که مردم درصحنه، خودشان را با سرعت رساندند و او را دستگیر کردند ونیزمردم به داخل پادگان هجوم آوردند و مزدوران از ترس فرار کردند.

وی با بیان اینکه یکی از افسران نیروی هوایی از من خواست که اعلام کنم که هرکس کارت پایان خدمت دارد با مراجعه به نیروی هوایی اسلحه تحویل بگیرد، تصریح کرد: در این حال رادیو اعلام کرد حکومت نظامی از ۴ بعدظهر اجرا می شود و بلافاصله پیامی از طرف امام آمد که این حکومت نظامی برای خودشان است و شما محلی به حکومت نظامی نگذارید وکار خودتان را بکنید مردم در تمام جای جای تهران حضور داشتند به طوری که وسایل آشپزخانه و منزل دروسط خیابان چیده شده بود چراکه میخواستند جلوی تردد ماشین ها و تانک رژیم طاغوت را بگیرند تا اینکه کاسه صبر مردم لبریز شده بود و دست به سلاح شدند.

جانباز دفاع مقدس، با اشاره به اینکه درهمین حین مبارزه مردم با رژیم، متاسفانه دشمن و منافقین سوء استفاده کردند و اموال بیت المال را به غارت بردند و علیه نظام به کار بردند، یادآور شد: پادگان ها را به دست مردم فتح شد و بنده نیز با تعدادی از افراد همراه به زندان قصر و جمشیدیه رفتیم و بعضی از افراد که به عنوان مجرم سیاسی گرفته بودند آزاد کردیم.

دستگیری ۷ نفر از سران رژیم شاهنشاهی از جمله نصیری رئیس ساواک

دوستی ادامه داد: در طی راهنمایی و مشورت با آیت الله دکتر بهشتی تصمیم گرفتیم به سراغ دستگیری سران رژیم برویم و به همراه ۵ نفر به منزل تیمسار فخر مدرس رئیس دادرسی حکومت شاهنشاهی، رفتیم و داخل خانه یک گردان نیرو، نگهبانی می دادند و با یکی ازافسران نگهبان آشنا صحبت کردم و گفتم با توجه به شرایط و تظاهرات مردم باید تیمساررا از اینجا منتقل کنیم و او را متقاعد کردم و تیمسار بعد ازچند دقیقه حاضر و سوار ماشین شدند او را در مسجد تحویل علما دادیم درطی رفتن به سراغ بقیه سران، تیمسار جهانبانی، شهباری و نصیری رئیس ساواک و چند نفر دیگررا نیزدستگیر کردیم.

وی در خصوص دستگیری نصیری رئیس ساواک دربعد از ظهر ۲۱ بهمن، گفت: برای همراهی تیمسار نصیری با مامورشان هماهنگ کردیم اما وی در ماشین مشکوک شده بود چراکه فرد شکاکی بود در حین مسیر از پشت سر موهای بنده را گرفت و گفت مرا به کجا می برید اما دوستانم او را از دو طرف گرفتند و به طور مفصل از آن ها کتک خورد و شب تا صبح برنامه ما این بود و تا سحر گاه مشغول این کاربودیم.

پخش صدای پیروزی جمهوری اسلامی ایران از رادیو و تلویزیون در روز ۲۲ بهمن

وی با بیان اینکه ۲۲ بهمن، رادیو و تلویزیون به دست مردم افتاد و صدای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و همه بسیار خوشحال شدند، گفت: کل مردم حزب الله در آن زمان زیر چکمه های پهلوی چنان زجر کشیده بودند که لحظه پیروزی آغاز کشیدن یک نفس راحت برایشان بود از شوق برای دیدار با امام پیاده به سمت جنوب شهر رفتیم و در دیدار امام ایشان فرمودند "من این پیروزی را به مردم تبریک می گویم" و مردم شعارشان این بود که در بهارآزادی جای شهدای خالیست.

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

یک شنبه 19 بهمن 1393  12:31 PM
تشکرات از این پست
saeidfarajpour
sarez1353
sarez1353
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 475
محل سکونت : اصفهان
یک شنبه 19 بهمن 1393  12:57 PM
تشکرات از این پست
khodaeem1
دسترسی سریع به انجمن ها