0

چند کلمه با خدایم...

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

چند کلمه با خدایم...


چند کلمه با خدایم...


نبض شب های تنهایی من

  همین که هنوز نفسی هست تا توان دعا کردنم باشد

تا قدردان تمام داده ها و نداده ها یش باشم

و لحظه های تلخ و شیرینم را پاس بدارم

و بیاد بیاورم آنهایی را که در قلب من جای دارند

و احساس کنم که مثل همیشه در آسمان ها کسی نگاهش به من هم هست

و صدایم را میشنود

و همین که میدانم کسی هست که وارث بهترین آرزوهای من است

کافیست تا زندگی برایم معنی شود... 

 

بهار بر شما مبارک

یک دنیا خوشبختی برایتان آرزومندم.

در کوچه پس کوچه های قصه های دخترک قدم میزنم

گم می شوم در این بیراهه های پریشان

رویاهایش انگار یک در میان تکراریست

دخترک دلش میخواهد فریب بخورد این روزها

بگو:...

بگو:"همه چیز همانی است که او میخواهد."

تو فقط همین را بگو

فریب خوردنش با دخترک

دخترک دلش فریاد میخواهد

سفر میخواهد

سفری از خود او تا به خودش

.

.

.

چند کلمه با خدایم... - Bitrin.com


ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 17 بهمن 1393  9:53 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها