0

باز با ان دیگری دیدم تو را.....

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

باز با ان دیگری دیدم تو را.....


باز با ان دیگری دیدم تو را.....


باز با ان دیگری دیدم تو را

جای قهر و اخم خندیدم تو را

باز گفتی اشتباهت دیده ام

گفتمت باشد خندیدم تو را

باز هم این قصه ات تکرار شد

با رقیبان رفتنت انکار شد

انقدر کردی که دیگر قلب من

از تو و از عشق تو بیزار شد

ان رقیبان یک شبت میخواستن

ذره ذره پاکیت میکاستن

شب به مهمان خانه ات مهمان شدن

صبح اما از برت برخواستن

امدی گفتی پشیمانی دگر

زین پس اما پاک میمانی دگر

گفتمت توبه ی گرگان چاره نیس

گفتیم چون کوه ایمانی دگر

گفتمت باشد بخشیدم تو را

اخم وا کردم و خندیدم تو را

زین حکایت ساعتی نگذشته بود

باز با ان دیگری دیدم تو راباز با ان دیگری دیدم تو را..... - Bitrin.com

 


ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 17 بهمن 1393  9:44 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها